امر به معروف و امام حسين
امر به معروف و نهي از منكر نشانه ي وجدان بيدار، سوز و تعهّد، عشق به مكتب، حضور در صحنه و عشق به مردم است.
امر به معروف و نهي از منكر سبب دلگرمي نيكوكاران، كنترل خلافكاران و حافظ حقوق مظلومان است.
جامعه ي بي تفاوت و ساكت، جامعه ي مرده و بدون رشد است. حضرت لوط به مردمي كه در برابر گناه ساكت بودند فرمود أليس منكم رجل رشيد [1] آيا يك انسان رشد يافته در ميان شما نيست؟
قرآن شرط بهترين امّت بودن را انجام امر به معروف و نهي از منكر مي داند؛ كنتم خير اُمّة اُخرجت للناس... [2] .
آنگاه كه قهر خداوند بر خلافكاران نازل شود، خداوند ناهيان از منكر را نجات مي دهد. وانجينا الذين ينهون عن السوء [3] .
يكي از بركات نماز آن است كه انسان را از منكرات باز مي دارد. اِنّ الصلوة تَنهي عن الفحشاء و المنكر [4] .
آمرِ به معروف در پاداش انجام معروف شريك است. [5] .
ترك امر به معروف سبب سلطه ي اشرار مي شود.
امر به معروف و نهي از منكر وظيفه ي تمام انبيا در طول تاريخ است. لقد بعثنا في كل اُمّة رسولاً ان اعبدوا اللّه و اجتَنِبوا الطاغوت [6] .
امام حسين عليه السلام درباره ي علّت قيام خود فرمودند: مگر نمي بينيد كه به حقّ عمل نمي شود و از باطل جلوگيري نمي شود. [7] من بنا دارم (هر چند با شهادت و ريختن خونم باشد) امر به معروف و نهي از منكر كنم. انّي اُريد أن آمر بالمعروف...
آري، امر به معروف و نهي از منكر مراحلي دارد كه در بعضي مراحل بايد تا شهادت پيش رفت. چنانكه خون هاي مقدّسي در راه آن ريخته شده است. و يقتلون الذين يأ مرون بالقسط [8] .
توجيهات نابجا
بعضي براي سكوت خود توجيهاتي دارند و كلماتي را مي گويند از قبيل:
كار از كار گذشته است.
با يك گل بهار نمي شود.
ما و او را در يك قبر نمي گذارند.
عيسي به دين خود، موسي به دين خود.
ديگران هستند، به ما چه ربطي دارد.
در زندگي شخصي افراد دخالت ممنوع است.
نانم قطع شده و مردم از من رنجيده مي شوند.
خجالت مي كشم و با او رودرواسي دارم.
ولي قيام امام حسين عليه السلام ثابت كرد كه با يك حركتِ خالصانه، مي توان تاريخ را متحوّل كرد و با يك گل بهار مي شود.
ما بايد با طاغوت ها مبارزه كنيم، زير پا و سُم اسب برويم ولي زير بار زور نرويم. سر به نيزه دهيم ولي در برابر ظلم سر خم نكنيم و نبايد تصوّر كنيم كه آثار امر به معروف و نهي از منكر فوري است، زيرا گاهي آثار يك كلام يا قيام و حركت، بعد از سال ها جلوه مي كند.
پاورقي
[1] هود، 78.
[2] آل عمران، 111.
[3] اعراف، 164.
[4] عنکبوت، 45.
[5] بحار، ج 97، ص 87.
[6] نحل، 36.
[7] بحار، ج 44، ص 192.
[8] آل عمران، 21.