اشعار مؤلف در مدح سيدالشهداء
السلام عليك يا اباعبدالله و علي المستهشدين بين يديك و رحمة الله و بركاته
سوم شعبان المعظم 1378 هجري قمري
عيد ميلاد با سعادت حضرت سيدالشهداء أرواحنا و أرواح العالمين له الفداء
نور خدا آينه ي حق نما
نور هدي نور حسين است و بس
پسر ولا لؤلؤ لالاي حق
مظهر دادار حسين است و بس
سر هويت كه تجلي نمود
پرتو پر نور حسين است و بس
روح مشيت كه از او شد پديد
كون و مكان جمله حسين است و بس
جلوه ي ذات احدي بي نقاب
نور تجلاي حسين است و بس
سجده كه بر آدم خاكي نمود
خيل ملك بهر حسين است و بس
سلسله ي منتظم انبياء
مقدم الجيش حسين است و بس
ميوه ي خلقت ز ازل تا ابد
مقصد ايجاد حسين است و بس
محفل انس است دو عالم ولي
شمع دل افروز حسين است و بس
نفحه ي جان بخش نسيم بهشت
شمه اي از بوي حسين است و بس
آتش نمرود بجان خليل
برد شد از خوي حسين است و بس
سفينه ي نوح بطوفان يم
زورقي از جوي حسين است و بس
موسي عمران كه بميعاد رفت
از بر ميقات حسين است و بس
روشني دادي ايمن همي
شعشعه ي روي حسين است و بس
آتش افروخته در كوه طور
پرتوي از نور حسين است و بس
آن دم عيسي كه بتن جان دهد
از دم و از بوي حسين است و بس
گردش اين گنبد افراشته
برخم ابروي حسين است و بس
من چه بگويم بجهان هرچه هست
سر بتكاپوي حسين است و بس
آنكه فروزان كند امشب چو شمس
رايت توحيد حسين است و بس
آنكه ببوسيد گلويش ز مهر
رسول و بگريست حسين است و بس
محفلي بزم حريم لقا
رأس پر از نور حسين است و بس
سوخته پروانه ي جانرا بشوق
در حرم عشق حسين است و بس
كشته ي جان باخته در راه دوست
پيكر صد پاره حسين است و بس
آنكه بزد خرگه خود را برون
از دو جهان جمله حسين است و بس
آنكه بقربانگه كوي حبيب
گفت رضي رب حسين است و بس
آنچه بخون گلو آغشته شد
طره ي گيسوي حسين است و بس
باب نجات از غم و بحربلا
كشتي منجي حسين است و بس
دست شفاعت همه را روز حشر
از كرم و جود حسين است و بس
گر تو بخواهي كه شوي رستگار
راه تولاي حسين است و بس
آنكه سرود اين در پاك را
خاك ره كوي حسين است و بس
ربنا احشرنا مع الحسين عليه السلام و أدخلنا في زمرته ربنا و تقبل الدعاء
سيد محمد حسين الحسيني الطهراني