بازگشت

مذمت حضرت از اهل دنيا


و بسياري از ارباب مقاتل گفته اند كه چون آن حضرت در روز عاشورا رجز مي خواند و شمشير مي زد، در ضمن رجز خود بدين اشعار تكيه مي جست؛ مانند


محدث قمي در «نفس المهموم» و شيخ سليمان قندوزي در «ينابيع المودة». [1] .

قال افرزدق: لقيني الحسين عليه السلام في منصرفي من الكوفة. قال: ما وراك يا أبا فراس؟!

قلت: أصدقك؟! قال عليه السلام: الصدق أريد!

قلت: أما القلوب فمعك، و أما السيوف فمع بني أمية؛ و النصر من عند الله.

قال: ما أراك الا صدقت! الناس عبيد الدنيا و الدين لغو علي ألسنتهم، يحوطونه ما درت به معايشهم؛ فاذا محصوا بالبلآء قل الديانون.

«فرزدق مي گويد: چون از درنگ در كوفه انصراف پيدا كرده، بازمي گشتم، حسين عليه السلام مرا در راه ديدار كرد و گفت: اي أبوفراس! پشت سرت چه خبر بود؟

گفتم: راستش را به تو بگويم؟! فرمود: آري، من


راستش را مي خواهم! گفتم: دل هاي كوفيان همه با توست؛ وليكن شمشيرهايشان همه بر كمك و مساعدت بني اميه است؛ و ياري و نصرت هم از جانب خداست! فرمود: آري! اين سخني است كه تو از روي صدق و راستي گفتي! مردم همگي بردگان و بندگان مال دنيا هستند؛ و تلفظ به دينداري فقط كلام لغو و بي محتوائي است كه بر سر زبان هايشان جاري است. پاسداري از دينشان فقط در محدوده اي است كه در پرتو آن، معيشت هاي فراوان به دست آورند؛ و چون با غربال امتحان و ابتلاء آزمايش شوند معلوم مي شود كه دينداران واقعي چه بسيار اندكند.»


پاورقي

[1] «نفس المهموم» ص 219، و «ملحقات احقاق الحق» ج 11، ص 647، از «ينابيع المودة» ص 346 و 347؛ و مرحوم محدث قمي فرموده است که محمد بن أبي‏طالب گفته است: أبوعلي سلامي در تاريخ خود ذکر کرده است که اين اشعار از حضرت امام حسين عليه‏السلام است و هيچکس را توان آن نيست که مانند آن سرايد.