بازگشت

سومين و چهارمين بخشنامه


«سليم بن قيس» باز مي گويد:«پس از مدتي كه از روش معاويه و عمالش درباره جعل حديث درباره فضايل دو خليفه و صحابه گذشت، معاويه به استانداران و عمالش سومين بخشنامه را بدين مضمون صادرنمود: مراقب باشيد كه هركس متهم به دوستي علي و خاندانش باشد و كوچكترين دليل بر اين اتهام پيدا شود اسم او را از ديوان و دفتر حقوق و مزايا محو كنيد و سهميه او را از بيت المال قطع نماييد.

و در تعقيب اين بخشنامه، بخشنامه ديگري بدين مضمون صادر نمود: هركسي راكه متهم به دوستي خاندان «علي» باشد تحت فشار شديد قرار بدهيد و خانه او را بر سرش خراب كنيد تا براي ديگران نيز عبرت باشد».

«سليم بن قيس» مي گويد:«اهل عراق مخصوصاً اهل كوفه مصيبتي بزرگتر از اين حادثه نديده اند؛ زيرا شيعيان علي عليه السلام در اثر اين فرمان و سختگيريهاي استانداران و حكمرانان در ترس و وحشت عجيبي به سر مي بردند به طوري كه گاهي دو نفر دوست از شيعيان علي به خانه همديگر مي رفتند، صاحبخانه از ترس غلام و خدمتكارانش حاضر نبود به مهمانش مطلبي بگويد مگر پس از قسم دادن و پيمان گرفتن از خدمتكار كه راز او را فاش نكند، بدين صورت حديثهاي جعلي در نكوهش علي و خاندانش پيدا شد، محدثين و قضات و فرمانداران از همان جعليات پيروي نمودند و شديدترين مردم از نظر امتحان، محدثين رياكار و سست عقيده بودند كه تظاهر به ايمان و عبادت كرده و به جهت تقرب به حكام و نيل به ثروت و مال دنيا، جعل حديث مي نمودند تا اينكه با مرور زمان اين خبرهاي دروغ و حديثهاي جعلي به دست افراد متدين و پرهيزكار افتاد كه خود از دروغ و بهتان پروا داشتند، اما با حسن عقيده و سادگي همان جعليات را قبول


كرده و به ديگران نقل نمودند كه اگر به بطلان و جعلي بودن آنها پي مي بردند از نقل آنها خودداري مي نمودند» [1] .

«سليم بن قيس» اضافه مي كند كه:«اين فشار و اختناق همچنان ادامه داشت ولي پس از شهادت حسن بن علي [2] عليهما السلام بيشتر و بلا و مصيبت بزرگتر گرديد و اولياي خدا در ترس دائم و رعب شديد قرار گرفتند؛ زيرا آنان يا به قتل مي رسيدند و يا در حالت خفا و دوري از شهر و ديار خويش به سر مي بردند و در مقابل آنان دشمنان خدا از هرجهت پيروز و در اظهار ظلم و ستم و در اعمال بدعت، خود را آزاد مي ديدند».


پاورقي

[1] کتاب سليم بن قيس (ط دارالکتب الاسلاميه) ص 206 و همين مطالب را ابن ابي‏الحديد در شرح نهج‏البلاغه، ج 11، ص 46 - 44 از کتاب‏الأحداث ابوالحسن مدائني (متوفاي 225) نقل نموده است.

[2] سال پنجاه هجري.