بازگشت

از خطرناكترين ستمها برحذر باشيد


ابوحمزه ثمالي از امام باقر عليه السلام نقل مي كند كه فرمود پدرم امام سجاد، هنگام وفاتش مرا به سينه خود كشيد و فرمود فرزندم: برتو وصيت مي كنم آنچه را كه پدرم حسين بن علي عليهما السلام هنگام وفات و شهادتش آن را توصيه نمود. امام سجاد فرمود از جمله وصاياي پدرم اين بود:«فرزندم! بپرهيز از ستم كردن بر كسي كه مدافع و يار و ياوري بجز خدا ندارد».

و اين بود دو وصيت حسين بن علي عليهما السلام هنگام وداع با امام سجاد عليه السلام كه احتمال دارد اين دو وصيت در دو ملاقات و وداع جداگانه صورت گرفته باشد و به كار بردن دو تعبير مختلف:«يوم قتل والدماء تغلي» و:«حين حضرته الوفاة» مي تواند قرينه اي بر اين تعدد باشد.

نتيجه: آنچه از اين وصاياي سه گانه استفاده مي شود اين است كه: حسين بن علي عليهما السلام آن نمونه صبر و استقامت و آن امام و پيشوا و سرمشق براي انسانهاي مؤمن و پاك در مبارزه با كفر و الحاد در هدف خويش از روزي كه تصميم به مبارزه گرفته تا آخرين لحظه كوچكترين تزلزل و تنزل به خود راه نداده بلكه قدم به قدم پيش رفته و به مناسبت شرايط زماني و مكاني عكس العمل نشان داده است و براي او صحنه وداع عاشورا كه در يك قدمي شهادت خود و اسارت بانوان حرم قرار گرفته نه تنها با شهر و ديارش مدينةالرسول كه از آرامش روحي و احترام عمومي برخوردار بود فرقي نكرده و از نظر او نه تنها اين لحظه حساس با لحظاتي كه در مكه معظمه و در كنار خانه امن خدا به سر مي برد و يا بيابان آرام حجاز را به سوي كربلا مي پيمود فرقي ندارد بلكه امروز به افكار مدينه تا مكه تجسم وبه گفتار مدينه تا كربلا فِعليّت و تحقق مي بخشد.

اگر آن روز در كنار قبر رسول خدا عرض مي كرد:«اللهم اني احب المعروف وانكر


المنكر» و اگر در مدينه مي گفت:«ويزيد رجل شارب الخمر ومثلي لا يبايع مثله» و اگر در آغاز حركت از مدينه تشخيص داده بود كه:«وعلي الاسلام السلام اذ بليت الامة براع مثل يزيد» و اگرآن روز سوگند ياد مي كرد كه:«واللَّه لا اعطي الدنية من نفسي» و اگر در كنار كعبه در ضمن خطبه اي، آينده خود را ترسيم مي نمود و اگر در منزل بيضه با استناد به گفتار پيامبر خدا مبارزه با يزيد را از وظايف خود معرفي مي نمود و... امروز هم به بانوان حرم با قاطعيت دستور مي دهد كه لباس سفر به تن كنيد و از نوعي لباس كه شما را در طول اسارت در مرئي و منظر دشمنان و در داخل حرم از نامحرمان حفظ مي كند بهره برگيريد و خود را بر بلاها و سختيها آماده سازيد و كلمه اي كه در آن گلايه اي از اسارت و شكوه اي از فشار دشمن باشد بر زبان نياوريد؛ زيرا كه هدف، الهي است.

آري، لازمه اقامه امر به معروف و نهي از منكر و جواب رد دادن بر طاغوتها و زيربار ذلت نرفتن، آماده شدن بر سختيها و تحمل شكنجه ها و اسارتهاست و از همه مهمتر بايد همه اين مراحل آنچنان توأم با استقامت و پايداري باشد و آنچنان از معنويت برخوردار گردد كه يك كلمه، آري حتي يك كلمه نيز بر زبان نيايد كه مشعر بر عدم رضا و نشانگر ترديد در هدف و ناخشنودي بر تقديم قربانيان و ريخته شدن خون جوانان باشد؛ زيرا موجب از دست رفتن ارزش مبارزات و كم شدن اجر و پاداش خواهد گرديد:

«استعدوا للبلاء... ولا تقولوا بألسنتكم ما ينقص من قدركم».

و اما وصيت حسين بن علي به فرزندش امام سجاد عليه السلام ممكن است در آن دو جهت و دو جنبه شخصي و عمومي تصور شود:

1 - جنبه شخصي: انسان چنين تصور مي كند كه اين دو بخش از وصيت حضرت سيدالشهداء عليه السلام يكي در شكل دعا و ديگري در قالب موعظه و تحذير براي امام سجاد عليه السلام در آن شرايطي كه انبوهي از هموم و غموم او را احاطه كرده و ظلم و ستم دشمن به اوج خود رسيده است مي تواند بزرگترين وسيله تسلي و بهترين سبب آرامش خاطر گردد؛ زيرا از يك سو توجه آن حضرت را يكسره به مقام ربوبي جلب و از همه حوادث و پيشامدهاي اين كره خاكي با تمام سنگينيش منقطع مي سازد و از سوي ديگر از مجازات سريعي كه در انتظار مردم ستمگر كوفه است خبر مي دهد كه آن نيز به


نوبه خود مي تواند در تخفيف آلام و در زدودن آثار و ستمها و فشارها مؤثر باشد.

2 - جنبه عمومي: با توجه به موقعيت حضرت سجاد عليه السلام كه بايد امامت امت و هدايت جامعه را پس از پدر ارجمندش به عهده بگيرد حسين بن علي عليهما السلام در آخرين لحظات عمرش به واسطه او بار ديگر و پس از آن با خطبه هاي مفصل جامعه بشري و شيعيان و پيروانش را در قالب دعا به توحيد واقعي و توجه به خداوند متعال كه اساسي ترين برنامه و مأموريت همه انبياي الهي و رهبران آسماني است دعوت مي كند و در شكل نيايش انسانها را به قدرت كامله خداوند و احاطه علم او بر اسرار و ضماير همه افراد بشر و همچنين به صفت عطوفت و مهر و رزاقيت او متوجه مي سازد.

و در وصيت ديگري آنان را موعظه و نصيحت نموده و به بدترين ظلمها و زشت ترين ستمها كه ستم بر مظلومان بي دفاع است و در هر گوشه اي از اين جهان وسيع و هر روز به شكلي و قيافه اي و در ابعاد مختلفي با آن مواجه هستيم متوجه مي سازد و از ارتكاب آن برحذر مي نمايد.

و گمان مي كنم عمومي بودن مفاد اين دو وصيت بر جنبه شخصي آن ترجيح دارد؛ زيرا گذشته از اينكه وجود وظيفه عمومي و والاي امامت و رهبري، آن را ايجاب مي كند حمل كردن خطاب «اياك وظلم من...» به ظاهر آن با واقعيات و مقام امام كه معصوم از گناه و مبرّا از هر نوع ظلم و تعدي است تطبيق نمي كند.

خلاصه: گرچه مخاطب در اين دو وصيت به ظاهر لفظ، امام سجاد عليه السلام است ولي همانند خطابات فراوان قرآني و اكثر وصاياي معصومين در واقع طرف سخن همه انسانها يا همه پيروان اسلام است.