بازگشت

وداع با بانوان حرم


«ثمّ انّه ودّع عياله وَاَمَرَهُمْ بِالصَّبْرِ وَلبسِ الاُزر وقال: اِسْتَعِدُّوا لِلْبَلاءِ وَاعْلَمُوا اَنّ اللَّه


حاميكُمْ وَحافِظُكُمْ وَسَيُنْجِيُكُمْ مِنْ شَرّالأعْداءِ وَيَجْعَلْ عاقِبَةَ أَمْرِكُمْ اِلي خَيْرٍ وَيُعَذِّبُ عَدُوَّكُمْ بِأْنواعِ الْعَذابِ وَيُعَوِّضَكُمْ عَنْ هذِهِ الْبَلِيَّةِ بَأْنواعِ النِّعَمِ وَالْكَرامَةِ فَلا تَشْكُوا وَلا تَقُولُوا بِألْسِنَتِكُمْ ما يَنْقُصُ مِنْ قَدْرِكُمْ» [1] .

ترجمه و توضيح لغات

ازر (به ضم اول و ثاني جمع ازار به كسر اول): معجر و هر لباسي كه روي لباسها مي پوشند و به قرينه اينكه بانوان حرم در سفر و حضر داراي معجر و ازار بودند مي توان گفت كه منظور در اينجا نوع خاصي از لباس و روپوش بوده كه جمع و جور و در حال سفر و در مرئي و منظر دشمنان استفاده كردن از آن آسانتر باشد. بلاء: امتحان، غم و اندوه شديد. بليه: امتحان و مصيبت. حفاظت و حمايت: از گفتار بعضي لغت شناسان و موارد استعمال مي توان استفاده نمود كه حفاظت بيشتر در حفظ اصل اشياء و حمايت در حفظ متعلقات آنها به كار مي رود مثلاً در درهم و دينار مي گويند:«يحفظه» و نمي گويند «يحميه» و به مراتع قُرق شده مي گويند «حمي القوم»؛ زيرا منظور حفظ و حراست نباتات و گياهان مرتع است نه آب و خاك آن.

ترجمه و توضيح

اگر بگوييم آخرين وداع حسين بن علي عليهما السلام از سخت ترين لحظات و از شديدترين دقايق در روز عاشورا براي آن حضرت و براي بانوان حرم و همچنين براي امام سجاد عليه السلام بوده است سخني به گزاف نگفته ايم؛ زيرا از يك سو دختران پيامبر مي بينند كه اينك پس از شهادت همه مردان و جوانانشان تنها ملجأ و مأوايشان و امام و پيشوايشان نيز وداع و اعلان جدايي مي كند؛ جدايي كه ديگر بازگشتي در آن نيست، حال پس از وي در اين بيابان پهناور چه كنند و در اين غربت و بي كسي به چه كسي پناه ببرند. يك مشت زنان و اطفال بي دفاع از حمله و هجوم دشمنان چگونه دفاع كنند و درد دل


خويش را با چه كسي بگويند؟

اينك بايد براي آخرين بار و براي چند لحظه باز هم به دور او جمع شوند و دامن او را بگيرند و از او استمداد كنند و با وي به درد دل بنشينند. و از سوي ديگر آن امام عطوف و مهربان و آن روح عاطفه و محبت و آن مجسمه غيرت و شهامت نظاره گر گروهي از اطفال مي باشد كه صداي ناله و گريه آنان بلند است و به درخواست دختران يتيمي گوش فرا مي دهد كه براي نجات از دست دشمن محل امني و يا براي نجات از تشنگي، كاسه آبي از وي طلب مي كنند. او خود را در ميان عده اي از بانوان داغديده مي بيند كه از كثرت ناراحتي و شدت مصائب و عظمت حوادث، مبهوت و حيران، مهر سكوت بر لب زده و ياراي سخن گفتن ندارند.

خواننده عزيز! فكر مي كنيد عكس العمل امام عليه السلام در اين صحنه عجيب كه كوهها را متزلزل مي كند چه باشد و با اين بانوان و دختران غمزده كه اندوهشان تا اعماق استخوان تأثير مي گذارد چگونه سخن بگويد؟

آيا او از ديدن اين صحنه دلسوز و تصور حوادث جانگداز آينده، اظهار ضعف خواهد نمود و تسلط بر افكار و اعصاب خود را از دست خواهد داد؟ و احياناً آن هدف عالي و مقصد بزرگي را كه انتخاب كرده است ولو براي چند لحظه به فراموشي خواهد سپرد؟!

ممكن است هر كسي اين صحنه را به فكر خود يك نوع ترسيم كند و هر نويسنده در پاسخ امام به شكلي قلم فرسايي و هر گوينده اي به نوعي بيان نمايد و يا زبانحالي بسازد كه مانند اغلب زبانحالها زبانحال و بيانگر طرز فكر خود گوينده است كه به امام نسبت داده و از شخصيت والاي امام، شخصيتي مانند خود مجسم نموده است.

پس چه بهتر كه ما در اين مرحله نيز مانند همه مراحل از مدينه تا كربلا اختيار از قلم برگيريم وگفتار و پاسخ امام را از بيان معصومين عليهم السلام و از نقل علماي بزرگ و اهل فن بشنويم و به ترجمه جملات و داعيه امام حسين عليه السلام آنچنان كه نقل شده است بپردازيم:

«ثمّ انّه ودّع عيالَه ثانياً وَاَمَرَهُمْ بلبسِ الاُزر...؛ او براي دومين بار اهل و عيالش را وداع كرد و آنان را به صبر و شكيبايي دعوت و به پوشيدن لباسها(ي چابك و جمع جور) توصيه نمود. آنگاه فرمود براي روزهاي سخت و غمبار آماده باشيد و بدانيد


كه خداوند پشتيبان و حافظ شماست و در آينده نزديك شما را از شرّ دشمنان نجات خواهد داد و عاقبت شما را مبدل به خير و دشمن شما را به عذابهاي گوناگون مبتلا خواهد نمود. و در عوض اين سختي و مصيبت، انواع نعمتها و كرامتها را در اختيار شما قرار خواهد داد. پس گله و شكوه نكنيد و آنچه ارزش شما را كم كند بر زبان نياوريد».

سخنان بالا را علامه مجلسي در ذيل روايتي از امام باقر عليه السلام نقل نموده است كه به احتمال قوي تتمه همين روايت و بيان امام باقر عليه السلام باشد. و در صورت مجزا بودن از آن روايت باز هم برگرفته از روايت ديگري است كه ازنظر مرحوم علامه مجلسي مورد اعتبار و داراي وثاقت بوده است [2] و بر همين اساس مرحوم مقرم كه يكي از علماي محقق و از شخصيتهاي علمي و ازافراد مطلع درتاريخ و حديث مي باشد با اينكه مطلب بالا را از «جلاءالعيون» نقل نموده مجموع جملات آن را به صورت يك روايت مورد اعتماد و نقل صحيح از حسين بن علي عليهما السلام مورد بررسي قرار داده و چنين مي گويد:

در اين گفتار و سخن حسين بن علي عليهما السلام بيان دو موضوع مهم مورد نظر بوده است كه هيچيك از مورخان و تحليل گران در قيام حسين بن علي عليهما السلام متوجه اين دو موضوع نگرديده اند. اول اينكه امام عليه السلام مي خواهد به بانوان حرم تفهيم كند كه آنان در اين راه طولاني و در دست اين دشمنان به قتل نخواهند رسيد و سالم به وطن خويش مراجعت خواهند نمود. و دوم اينكه لباس و معجر آنان به غارت نخواهد رفت.

مرحوم مقرم در تأييد آنچه از متن اين سخن فهميده است چنين مي گويد: زيرا پس از امر به پوشيدن لباس كه از سوي آن حضرت صادر گرديد:«وامرهم بالصبر ولبس الازر» از به كار بردن لفظ حمايت و حفاظت با اينكه يكي ازآن دو كافي بوده، دو موضوع مهم بالا به دست مي آيد و بلاغت كلام امام عليه السلام در اين است كه بگوييم منظور از جمله: «ان اللَّه حاميكم» حمايت از دستبرد دشمن به حريم خاندان عصمت در مورد غارت، و منظور


از جمله «وحافظكم» حفاظت از قتل و به شهادت رسانيدن آنهاست [3] .


پاورقي

[1] متن بالا از مقتل مقرم، ص 337 نقل گرديده و اين کتاب و نفس‏المهموم آن را از جلاءالعيون نقل نموده‏اند.

[2] زيرا آن مرحوم در مقدمه «جلاءالعيون» انگيزه تأليف اين کتاب را چنين مي‏نگارد که: آنچه تا حال درباره تاريخ عاشورابه زبان عربي و فارسي تأليف گرديده يا ناقص بوده و يا از کتب سيره و تاريخ غير مورد اعتماد اخذ شده است و در اين کتاب به ترجمه روايات معتبره اقتصار نموده و از غير احاديث معتبره که از کتب افاضل اماميه اخذ نشده مطلبي نقل نکرديم.

[3] بيان مرحوم مقرم، با تفاوت مفهومي که درميان اين دو واژه از اهل لغت نقل نموديم تطبيق مي‏کند.