بازگشت

احساس تكليف


در اين گفتگو و دراين بدرقه و خداحافظي آنچه كه بيش از هرمطلب ديگر جلب توجه مي كند و به صورت يك واقعيّت مهم و يك حقيقت فراموش نشدني متجلّي مي گردد، مسأله احساس تكليف و درك وظيفه و مسؤوليت است كه امام عليه السلام آن را ستوده و براي آن پاداش بزرگي از خداوند خواسته است و اين اجر و پاداش نه پاداش متقين بلكه بهترين پاداش متّقين است كه از درك ما بالاتر و از تصور ما برتر است.

آري اگر اين دو جوان بر قلّت ياران حق و بر كثرت حاميان باطل، اشك مي ريزند و بر اينكه در حمايت از حق تواني بيش از فداكردن همه هستي خود ندارند متأسّف و متأثّرند! و اگر در مسير شهادت با همديگر مسابقه گذاشته اند كه «وَفي ذلك فليتنافس المتنافسون» [1] .

و اگر در راه ايفاي وظيفه و قرباني در راه حق آن چنان ذوق زده و خوشحالند كه در هرچند قدم مكث نموده و به سوي خيمه ها رو مي كنند و با جمله:«السلام عليك يا بن رسول اللَّه» تجديد عهد و پيمان و يا مجدّداً خداحافظي مي كنند و... برگشت همه اينها بر يك حقيقت است و آن احساس وظيفه است و درك مسؤوليت. وه! چه ستودني و قابل تمجيد است اين زيبا صفت! كه در هر جامعه اي به وجود آيد مي تواند از آن جامعه سيل خروشاني تشكيل دهد كه كوههاي موانع سعادت را از پيش پاي خود بركند و اين صفت در هر فردي پيدا شود او را به ياري دين و آيينش و حمايت از پيشوا و امامش تا سرحدّ مرگ و شهادت پيش خواهد برد. و چه زشت و خطرناك است كه اگر اين مهمّ و احساس تكليف و درك مسؤوليت از جامعه و يا فردي رخت بربندد كه او در حقيقت نه تنها مرده اي است متحرك بلكه موجب مرگ و سقوط ديگران نيز خواهد بود.


پاورقي

[1] سوره مطففين، آيه 26.