بازگشت

نتيجه بخش دوم


حسين بن علي عليهما السلام در بخش دوم از سخنان خويش به ناپايدار بودن زندگي دنيا اشاره كرده، همه زندگي و زر و زيور آن را بي اعتبار و گذرا معرفي مي كند كه اگر قابل دوام و مورد اطمينان بود، انبيا و اوليا نسبت به آن از ديگران سزاوارتر بودند.

آن حضرت در اين قسمت از خطابه اش انگيزه انحراف مردم كوفه را بيان مي كند و آنها را بدين نكته متوجه مي سازد كه شما با وعده و وعيد و به طمع دنيا همان دنياي ناپايدار از اسلام و ايمان به خدا و پيامبر دست شسته و به نبرد با رهبر و امام زمان خود برخاسته ايد و كمر به قتل فرزند پيامبر خود بسته ايد.

خلاصه: امام عليه السلام پس از بيان بي پايه بودن زندگي و زرق و برق اين دنيا، انگيزه


شقاوت و بدبختي مردم كوفه را كه نيل به همان زرق و برق و دست يافتن به مقام و ثروت موهوم بوده است، بر آنان ترسيم مي نمايد تا از اين راه دشمن را از فتنه و خونريزي جلوگيري و كساني را كه قابل اصلاح هستند، اصلاح و بر مقدم داشتن آخرت بر دنيا تشويق نمايد.

و در بخش سوم خطبه، از راه معرفي خويش به موعظه و نصيحت آنان ادامه مي دهد و چنين مي فرمايد:

«اَيُّهَاالنّاسُ اَنْسِبُوني مَنْ اَنَا ثَمَّ ارْجِعُوا اِلي اَنْفُسِكُمْ وَعاتِبُوها وَانْظُرُوا هَلْ يَحِلُّ لكم قتلي وَانْتِهاكُ حُرْمَتِي؟ اَلَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكُمْ وَابْنَ وَصِيِّهِ وَابْنَ عَمِّهِ وَاَوَّلَ الْمُؤْمِنينَ بِاللَّهِ وَالْمُصَدِّقِ لِرَسُولِهِ بِما جاءَ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ؟ اَوَلَيْسَ حَمْزَةُ سَيِّدُالشُّهَداءِ عَمَّ اَبِي؟ اَوَلَيْسَ جَعْفَرُالطّيّارُ عَمّي؟ اَوَلَمْ يَبْلِغُكُمْ قَوْلُ رَسُولِ اللَّه لي وَلاَخي هذانِ سَيِّدا شَبابِ اَهْلِ الْجَّنة؟ فَاِنْ صَدَّقْتُمُوني بِما اَقُولُ وَهُوَ الْحَقُّ وَاللَّهِ ما تَعَمَّدْتُ الْكَذِبَ مُنْذُ عَلِمْتُ اَنّ اللَّه يَمْقُتُ عَلَيْهِ اَهْلَه وَيَضْرِبُهُ مَنِ اخْتَلَقَهُ وَاِنْ كَذَّبْتُمُوني فَاِنَّ فِيْكُمْ مَنْ اِنْ سَأْلُتمُوهُ عَنْ ذلِكَ اَخْبَرَكُمْ سَلُوا جابِرَبْنَ عَبْدِاللَّه الأنْصارِي وَاَبا سَعيِدالْخِدْري وَسَهْلَ بْنَ سَعْدِ السَّاعِديِ وَزَيْدَ بْنَ اَرْقَمَ وَاَنَسَ بْنَ مالِكٍ يُخْبِرُوكُمْ اَنَّهُمْ سَمِعُوا هذِهِ الْمَقالَةَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ لي وَلأخِي اَما في هذا حاجِزٌ لَكُمْ عَنْ سَفْكِ دَمِي».

ترجمه و توضيح لغات

اَنْسَبَهُ: نسب او را بيان نمود. عاتبه: او را سرزنش نمود. حاجِز: مانع. اِنْتَهاكَ حُرْمَتِ: درهم شكستن سد احترام. يَمْقُتُ (از مَقَتَ): خشم و غضب. اِخْتلاق: دروغ سازي. مَقالَه: گفتار. سَفْك دَم: خونريزي.

ترجمه و توضيح

«مردم! بگوييد من چه كسي هستم سپس به خود آييد و خويشتن را ملامت كنيد و ببينيد آيا قتل من و درهم شكستن حريم من براي شما جايز است؟ آيا من فرزند دختر پيامبر شما نيستم؟ آيا من فرزند وصي و پسرعموي پيامبر شما نيستم؟ مگر من فرزند كسي نيستم كه پيش از همه مسلمانان به خدا ايمان آورد و پيش از همه رسالت پيامبر را تصديق نمود؟ آيا حمزه سيدالشهداء عموي پدر من نيست؟ آيا جعفرطيار عموي من


نيست؟ آيا شما سخن پيامبر را در حق من و برادرم نشنيده ايد كه فرمود: اين دو، سروران جوانان بهشت هستند؟ اگر مرا در گفتارم تصديق بكنيد اينها حقايقي است كه كوچكترين خلافي در آن نيست؛ زيرا از روز اول دروغ نگفته ام؛ چون دريافته ام كه خداوند به اهل دروغ غضب كرده و ضرر دروغ را به گوينده آن برمي گرداند و اگر مرا تكذيب مي كنيد، اينك در ميان مسلمانان از صحابه پيامبر كساني هستند كه مي توانيد از آنها سؤال كنيد: از جابر بن عبداللَّه انصاري، ابوسعيد خدري، سهل بن سعد ساعدي، زيد بن ارقم و انس بن مالك بپرسيد كه همه آنان گفتار پيامبر را درباره من و برادرم از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيده اند و همين يك جمله مي تواند مانع شما گردد از ريختن خون من».