بازگشت

دعاي امام در صبح عاشورا


«اَللَّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتيِ في كُلِّ كَرْبٍ وَرَجائي في كُلِّ شِدَّةٍ وَاَنْتَ لِي في كُلِّ اَمْرٍ نَزَلَ بِي ثِقَةٌ وَعُدَّةٌ كَم مِنْ هَمٍّ يَضْعُفُ فِيهِ الفُؤادُ وَتَقِلُّ فيهِ الْحِيلَةُ وَيَخْذُلُ فيهِ الصَّديقُ وَيَشْمَتُ فِيهِ الْعَدُوُّ اَنْزَلْتُهُ بِكَ وَشَكَوتُهُ اِلَيْكَ رَغْبَةً مِنِّي اِلَيْكَ عَمَّنْ سِواكَ فَكَشَفْتَهُ وَفَرَّجْتَهُ فَأنْتَ وَلِيُّ كلِّ نِعْمَةٍ وَمُنْتَهي كلِّ رَغْبَةٍ» [1] .

ترجمه و توضيح لغات

ثِقَة: كسي كه بر وي اعتماد مي شود، تكيه گاه. رَجاءَ: اميد. عُدَّةُ (با ضم عين و تشديد دال): سلاح. فُؤادُ: قلب. حِيلَه: چاره. خَذْل: واگذاشتن. يَشْمَتُ (از شَمِتَ): شماتت نمودن.

ترجمه و توضيح

در فراز قبلي آورديم كه امام عليه السلام پس از اداي فريضه صبح، صفهاي لشكر خود را آراست و وظيفه هريك از سران لشكر را معين نمود.

در اين هنگام عمر بن سعد نيز به آرايش و تنظيم صفوف لشكر خويش مشغول بود و چون چشم امام عليه السلام به انبوه جمعيت لشكر دشمن افتاد و در مقابل خويش سيلي عظيم و موجي خروشان از دشمن را ديد دستها را به سوي آسمان بلند كرد و اين دعا را خواند:«... اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتِي فِي كُلِّ كَرْبٍ...؛ خدايا! تو در هر غم و اندوه پناهگاه و در هر پيشامد ناگوار مايه اميد من هستي و در هر حادثه اي سلاح و ملجأ من چه بسيار غمهاي


كمرشكن كه دلها در برابرش آب و راه هرچاره در مقابلش مسدود مي گردد، غمهاي جانكاهي كه با ديدن آنها دوستان، دوري جسته و دشمنان زبان به شماتت مي گشودند، در چنين مواقعي تنها به پيشگاه تو شكايت آورده و از ديگران قطع اميد نموده ام و تو بودي كه به داد من رسيده و اين كوههاي غم را برطرف كرده اي و از اين امواج اندوه نجاتم بخشيده اي. خدايا! توئي صاحب هر نعمت و توئي آخرين مقصد و مقصود من».


پاورقي

[1] طبري، ج 7، ص 327. ابن‏عساکر، ص 211. کامل ابن‏اثير، ج 3، ص 287. ارشاد مفيد، ص 233 و طبقات ابن‏سعد.