بازگشت

رؤياي امام در شب عاشورا


«... اِنِّي رَأَيْتُ في مَنامي كَأَنَّ كِلاباً قَدْ شَدَّتْ عَلَيَّ تَنْهَشُنِي وَفِيها كَلْبٌ اَبْقَعُ رَأْيْتُهُ اَشَدَّها وَاظُنُّ اَنَّ الذَّي يَتَوَلّي قَتْلي رَجُلٌ اَبْرَصُ مِنْ هؤُلاءِ الْقَوْمِ. وَاِنِّي رَأيْتُ رَسُولَ اللَّه بَعْدَ ذلِكَ وَمَعَهُ جَماعَةٌ مِنْ اَصْحابِهِ وَهُوَ يَقُولُ اَنْتَ شَهيدُ هِذِهِ الاُمَّةِ وَقَدِ اسْتَبْشَرَبِكَ أهْلُ السَّماواتِ وَاَهْلُ الصَّفيحِ الأَعلي وَلْيَكُنْ اِفْطارُكَ عِنْدِي اللَّيْلَةَ عَجِّلْ وَلا تُؤْخِّرْ فَهَذا مَلَكٌ قَدْ نَزَلَ مِنَ السَّماءِ لِيَأْخُذَ دَمَكَ في قارُورَةٍ خَضْراءَ فَهذا ما رَأْيتُ وَقَدْ اَنِفَ الأَمْرُ وَاقْتَرَبَ الرَّحِيلُ مِنْ هذِهِ الدُّنْيا لا شَكَّ فيه» [1] .

ترجمه و توضيح لغات

شَدَّتْ عَليَّ: بر من حمله نمود: نَهْش: گاز گرفتن، پاره كردن. اَبْقَع: سفيد و سياه. اَبْرَص: مبتلا به مرض برص. اِسْتِبْشار: مژده دادن، خوشحال بودن. صفيح اَعْلي: ملكوت اعلي. قارُورَةٍ: شيشه. اَنِفَ (بر وزن حَسِبَ): فَرا رسيد. رَحيل: هنگام كوچ كردن.

ترجمه و توضيح

صاحب «نَفَس المهموم» از مرحوم صدوق رحمه الله نقل مي كند كه در ساعتهاي آخر شب عاشورا خواب سبكي چشم امام عليه السلام را فرا گرفت و چون بيدار گرديد خطاب به ياران و اصحابش فرمود:«من در خواب ديدم كه چندين سگ شديداً بر من حمله مي كنند و شديدترين آنها سگي بود به رنگ سياه و سفيد و اين خواب نشانگر آن است از ميان اين افراد كسي كه به مرض برص مبتلاست قاتل من خواهد بود».


امام عليه السلام سپس فرمود: و پس از اين خواب، رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را با گروهي از يارانش ديدم كه به من فرمود:«تو شهيد اين امت هستي و ساكنان آسمانها و عرش برين، آمدن تو را به همديگر مژده وبشارت مي دهند، تو امشب افطار را در نزد من خواهي بود، عجله كن و تأخير روا مدار و اينك فرشته اي از آسمان فرود آمده است تا خون تو را در شيشه سبزرنگي جمع آوري كند».


پاورقي

[1] مقتل خوارزمي، ج 1، ص 252. نفس‏المهموم، ص 125.