بازگشت

آنچه از اين گفتار امام استفاده مي شود


در اين خطبه حسين بن علي عليهما السلام كه اولين خطابه و سخنراني آن حضرت در سرزمين كربلاست، به دو نكته حساس زير اشاره شده است:

1 - انگيزه قيام: به طوري كه در فرازهاي گذشته از سخنان امام عليه السلام اشاره گرديد آن حضرت براي قيام خود چندين علت و انگيزه مختلف بيان نموده است كه مخالفت با حكومت يزيد، تغيير و تحريف در احكام و بالأخره موضوع امر به معروف و نهي از منكر، مجموع اين علل و انگيزه ها را تشكيل مي دهد كه همه اين انگيزه ها نيز در اين گفتار آن حضرت، خلاصه گرديده است.

آنجا كه اوضاع متغير، زشتيها ظاهر و فضايل، سركوب و فراموش شده است ذلت و خواري بر زندگي مردم سايه شوم خود را گسترده است، نه به حق عمل مي شود و نه از باطل جلوگيري، بجاست كه شخص مؤمن و متعهد در راه تغيير چنين وضعي به شهادت و لقاي حق راغب و شائق باشد و شخص امام عاليترين و بارزترين مصداق چنين مؤمن با فضيلت است كه در اين شرايط، مرگ را بجز سعادت و براي زندگي


مفهومي جز زجر و شكنجه و مرگ تدريجي نمي داند.

2 - مسأله آزمايش: و اما نكته دوم، موضوع آزمايش و امتحان است كه بهترين راه شناخت حقايق و افكار شخصيتها و اصالت انسانهاست؛ چه افرادي كه خود را مؤمن نشان مي دهند و چه گروهايي كه براي خود شعارهاي داغ و كوبنده انتخاب مي كنند و چه اشخاصي كه از قيافه حق پرستي و وجهه مذهبي برخوردارند، ولي حقيقت اين گروه ها و اين چهره ها و اصالت اين افراد به دست نمي آيد مگر از راه امتحان و آزمايش در شدايد و گرفتاريها، در جزر و مدها و در ميدان جنگ و مبارزات، آنجا كه منافع مادي و بلكه جانشان در خطر است.

اينك كه فرزند فاطمه به سوي «اللَّه» مي شتابد و قدم به سرزمين عشق و شهادت مي گذارد از افراد زيادي كه تا آن روز دم از اسلام مي زدند و در ميان مسلمانان از وجهه خاص مذهبي برخوردار بودند، خبري نيست.

فرزند رسول اللَّه در راه اسلام و قرآن به خاطر امر به معروف در برابر دشمن ديرينه اسلام قرار گرفته و آماده كشته شدن و به قرباني دادن خاندانش و به اسارت رفتن اهل و عيالش مي باشد ولي اين گونه افراد قدم از قدم برنمي دارند و لب از لب نمي گشايند، نه از عبداللَّه بن عباس خبري هست و نه از عبداللَّه بن زبير و نه از عبداللَّه بن عمر كه هر سه خود را شخصيت برجسته مذهبي مي دانستند و به خاطر مذهبي بودن، در ميان مردم از وجهه و محبوبيت ويژه اي برخوردار بودند كه موضوع شهادت و اسارت در راه احياي اسلام و آزادي مسلمين مطرح است مثل اينكه چنين افرادي در ميان مسلمانان وجود ندارند.

و اين شدايد و حوادث است كه مردان بزرگ واقعي را از مسلمانان مصنوعي و كاذب كه در مواقع عادي مسلمان تر و مذهبي تر از همه هستند مي شناساند و نقاب از چهره هايشان برمي دارد كه:«فَاِذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيَّانُونَ».