بازگشت

وين جهد مي كند كه بگيرد غريق را


با مطالعه جريان ملاقات امام با «عبيداللَّه بن حر» و درخواست كمك از وي اين سؤال در ذهن خواننده نقش مي بندد كه دعوت نمودن امام از يك نفر راهزن و جنايتكار معروف جهان عرب كه هيچ علاقه اي به آن حضرت نداشته و از مخالفين و دشمنان امير مؤمنان عليه السلام بوده است و از طرفي مرخص كردن گروهي كه از مدينه و مكه با وي حركت نموده اند افرادي كه فداكاري و ايثار را به مفهوم عالي و همه جانبه درباره امام انجام داده اند و به قول خود آن حضرت صحابه اي باوفاتر از آنان در هيچ دوراني ديده نشده است، چگونه قابل جمع است؟ آن اجازه مرخصي به آن چنان ياران باوفا براي چيست؟ و اين دعوت به كمك و همكاري از يك چنين فردي چرا؟


ولي اگر در باره نقش ائمه هدي عليهم السلام قدري دقت كنيم و برنامه آنها را در جنگ و صلحشان و در حركت و سكونشان مورد بررسي قرار بدهيم. پاسخ اين سؤال روشن خواهد گرديد؛ زيرا ائمه هدي عليهم السلام تداوم بخش راه پيامبران هستند كه هدفي بجزرهايي انسانها و نجات غرق شدگان ندارند كه اين رهايي بخشي، گاهي به صورت عموم و گاهي به صورت خصوصي و شخصي انجام گرفته است و رفتن امام به چادر شخص معصيتكار و مجرمي همانند رفتن حضرت مسيح عليه السلام به منزل «گُمركچي» و يا زن بدكاره اي است و انگيزه هردو يكي است كه حضرت عيسي در پاسخ آنكه گفت: چرا به همراه حواريون به منزل زن بدكاره اي رفتيد؟ گفت:«طبيب بايد گاهي به منزل مريض برود» [1] .

و امام هم در ملاقات با عبيداللَّه حر همان مسأله طبابت و نجات او از گناهان و جنايتهاي فراوان گذشته اش را عنوان نمود و راه رهايي را در پيش پاي وي قرار داد و فرمود:«وَاِنَّ عَلَيْكَ ذُنُوباً كَثِيْرَةً فَهَلْ لَكَ مِنْ تَوْبَةٍ تَمْحُوبِها ذنوبَكَ؟؛ آيا آمادگي داري كه گناهان فراواني را كه از گذشته دور داري باآب توبه بشويي؟!».

ولي آنگاه كه مي بيند عبيداللَّه هدف امام را درك نمي كند و پيشنهاد پذيرفتن اسبي را مي نمايد كه در روز سختي مي تواند از ميدان جنگ و از برابر تيرها و شمشيرها نجاتش دهد و او همه مسائل را با عينك مادي و از ديدگاه پيروزي و شكست ظاهري مي بيند و در دو كلمه «حمله و فرار» خلاصه مي كند، فرمود: من به تو و به اسب تو نيازي ندارم «وَما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً» [2] .


پاورقي

[1] و از اينجاست ‏که ‏مي‏بينيم ‏اميرالمؤمنين - عليه‏السلام - درباره‏ رسول‏ خدا چنين ‏مي‏فرمايد:طَبِيْبٌ‏ دَوّارٌ بطبّه.

[2] سوره کهف، آيه 51.