بازگشت

در پاسخ ابوهرم


«يا اَباهِرَمٍ! اِنَّ بَنِي اُمَيَّةَ شَتَمُوا عِرْضِي فَصَبَرْتُ وَاَخَذُوا مالي فَصَبَرْتُ وَطَلَبُوا دَمِي فَهَربْتُ وَاَيْمُ اللَّه لِيَقْتُلُوني فَيَلْبَسهُمُ اللَّهُ ذُلاًّ شاملاً وَسيْفاً قاطِعاً وَيُسلِّطُ عَلَيْهِمْ مَنْ يُذِلَّهُمْ حَتَّي يَكُونُوا اَذَلَ مِنْ قَوْمِ سَبَأٍ اِذْ مَلِكَتْهُمُ امْرَاةٌ فَحَكَمَتْ في اَمْوالِهِمْ وَدِمائهِمْ» [1] .

ترجمه و توضيح لغات

شَتْم: فحش و ناسزا گفتن. عِرْض: آبرو. هَرب: گريختن. ذُلّ (با ضم): خواري و ذلّت. شامل: فراگير، مي گويند شَمِلَهُ: او را فرا گرفت.

ترجمه و توضيح

در منزل «رهيمه» مردي از مردم كوفه به نام «ابوهرم» [2] به خدمت حسين بن علي عليهما السلام رسيد و عرضه داشت «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ما الّذي اَخْرَجَكَ عَنْ حَرَمِ جَدِّكَ؛ چه انگيزه اي تو را واداشت كه از حرم جدت بيرون بيايي؟».

امام عليه السلام در پاسخ وي چنين فرمود:«اي اباهرم! بني اميه با فحاشي و ناسزا گويي احترام مرا درهم شكستند من راه صبر و شكيبايي را در پيش گرفتم. و ثروتم را از دستم ربودند، باز هم شكيبايي كردم ولي چون خواستند خونم را بريزند از شهر خود خارج


شدم و به خدا سوگند اينان (بني اميه) مرا خواهند كشت و خداوند آنها را به ذلت فراگير و شمشير برنده مبتلا كرده و كسي را بر آنان مسلط خواهد نمود كه به ذلت و زبونيشان بكشاند و به قتلشان برساند و ذليل تر از قوم سبأ گرداند كه يك نفر زن به دلخواه خود بر مال و جانشان حكومت و فرمانروايي نمود».


پاورقي

[1] مقتل خوارزمي، ج 1، ص 226. لهوف، ص 62. مثيرالأحزان، ابن نما، ص 46.

[2] در بعضي از منابع از جمله در نسخه‏اي از مقتل خوارزمي که در دست ماست «ابوهره» آمده که ظاهراً اشتباه است.