بازگشت

سخنراني امام بعد از نماز عصر در شراف


«اَمّا بَعْدُ: اَيُّهَاالناسُ فَاِنَّكُمْ اِنْ تَتَّقُوااللَّه وَتَعْرفُواالْحَقَّ لاَهْلِهِ يَكُنْ اَرْضي للَّهِِ وَنَحْنُ اَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍصلي الله عليه وآله وسلم اَوْلي بِوَلايَةِ هذا الأمْرِ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعينَ ما لَيْسَ لَهُمْ وَالسّائِرينَ بِالْجَورِ وَالْعُدْوانِ وَاِنْ اَبَيْتُمْ اِلاّ الْكَراهَةَ لَنا وَالْجَهْلَ بِحَقِّنا وَكانَ رَأيُكُمْ الآنَ غَيْر ما اَتَتَنْي بِهِ كُتُبُكُمْ اَنْصَرِفُ عَنْكُمْ».

ترجمه و توضيح لغات

السائرينَ بالْجور وَالعُدوان: عَمَل كنندگان به ستمگري و دشمني مردم؛ مي گويند سارَالسُّنَّة: وَسارَ بِالسُّنَّةِ: به آن سنت عمل كرد. اَبَيْتُمْ (از اَبي، يَأْبي، اِباءً): امتناع كردن.

ترجمه و توضيح

چنانكه در فصل پيش ملاحظه فرموديد امام عليه السلام در منزل «شراف» با حربن يزيد و سپاه وي كه اولين سپاه اعزامي از طرف ابن زياد بود به هم رسيدند. بعد از اتمام نماز ظهر و سخنراني امام عليه السلام نماز عصر را نيز هردو سپاه به امامت حسين بن علي انجام دادند آنگاه امام سخنراني دوم خود رابعدازنمازعصر خطاب به سپاهيان «حر» چنين ايرادفرمود:

«مردم! اگر از خدا بترسيد و بپذيريد كه حق در دست اهل حق باشد موجب


خشنودي خداوند خواهد گرديد و ما اهل بيت پيامبر به ولايت و رهبري مردم شايسته تر و سزاوارتر از اينها (بني اميه) مي باشيم كه به ناحق مدعي اين مقام بوده و هميشه راه ظلم و فساد و دشمني با خدا را در پيش گرفته اند و اگر در اين راهي كه در پيش گرفته ايد پافشاري كنيد و از ما روي بگردانيد و حق ما را نشناسيد و فعلاً خواسته شما غير از آن باشد كه در دعوتنامه هاي شما منعكس بود، من از همين جا مراجعت مي كنم».

چون سخن امام عليه السلام به پايان رسيد، «حر» اظهار داشت كه ما از اين دعوتنامه ها خبري نداريم.

امام به «عقبة بن سمعان» دستور داد دو خُرْجين كه مملو از نامه هاي مردم كوفه بود حاضر نمود ولي «حر» باز هم از اين نامه ها اظهار بي اطلاعي كرد و گفتگويي در ميان وي و امام واقع گرديد كه در فراز آينده ملاحظه خواهيد نمود.