بازگشت

با فرزدق


«... صَدَقْتَ للَّهِِ الاَمْرُو كُل يَوْمٍ هُوَ فِي شَأن اِنْ نَزَلَ الْقَضاءُ بِما نُحِبُّ وَنَرْضي فَنَحْمَدُاللَّه عَلي


نَعْمائِهِ وَهُوَ الْمُسْتَعانُ عَلي اَداءِ الشُّكْرِ وَانْ حالَ الْقَضاءُ دُونَ الرَّجاءِ فَلَمْ يَتَعَدَّ مَنْ كانَ الحَقُّ نِيَّتَهُ وَالتّقْوي سَرِيرَتَهُ» [1] .

ترجمه و توضيح لغات

شَأْنٍ: كار مهم، پيشامد، حكم بر طبق پيشامد. قضاءُ: حكم، فرمان الهي. حالَ، يَحُولُ: ميان دو چيز حايل و مانع گرديد. دون، مي گويند حالَ الْقَوْمُ دُونَ فُلانٍ: آن گروه مانع فلاني از رسيدن به مقصودش گرديد. تَعَدّي: تجاوز ستم. سريره، باطن انسان.

ترجمه و توضيح

پنجمين پيشنهاد انصراف از سفر عراق به حسين بن علي عليهما السلام به وسيله فرزدق شاعر معروف عرب انجام گرفته است آنگاه كه حسين بن علي عليهما السلام عازم حركت از مكه به سوي عراق بود و فرزدق نيز براي انجام عمل حج به طرف مكه مي آمد در خارج اين شهر به خدمت آن حضرت عليه السلام رسيد ود ر زمينه حركت وي سؤال نمود. امام عليه السلام در پاسخ فرزدق سخناني ايراد كرد. و ما مشروح جريان اين ملاقات را بدانگونه كه مرحوم مفيد از خود فرزدق نقل نموده است در اينجا مي آوريم [2] .

او مي گويد: من در سال شصت با مادرم عازم مكه و انجام مراسم حج بودم به هنگامي كه داخل محدوده حرم شدم و افسار شتر مادرم را به دست گرفته و مي كشيدم به قافله حسين بن علي عليهما السلام كه از مكه به سوي عراق در حركت بود برخوردم و به حضورش شتافتم و پس از سلام و تعارفات عرضه داشتم: يا بن رسول اللَّه! پدر و مادرم به فداي تو «ما اَعْجَلَكَ عَنِ الْحَجِّ؟؛ انگيزه تو در اين عجله و خارج شدن از مكه


قبل از انجام مراسم حج چيست؟» امام فرمود:«لَوْ لَمْ اَعْجَلْ لاُخِذْتُ؛ اگر تعجيل نمي كردم دستگيرم مي ساختند».

فرزدق مي گويد امام از من پرسيد تو كيستي؟ عرض كردم مردي از ملت عرب.

فرزدق: اضافه مي كند كه به خدا سوگند امام در شناسايي من به همين اندازه بسنده كرد و در اين مورد چيز ديگري سؤال ننمود.

سپس پرسيد نظر مردم (عراق) نسبت به اوضاع چگونه است. گفتم خبر را از خبره اش مي خواهي كه دلهاي مردم با شما و شمشيرهايشان بر عليه شما و مقدرات در دست خداست كه هرطور بخواهد انجام مي دهد.

امام در پاسخ من چنين فرمود:

«صَدَقْتَ، للَّهِ الاَْمْرُ...؛ فرزدق درست گفتي! مقدرات در دست خداست و او هر روز فرمان تازه اي دارد كه اگر پيشامدها بر طبق مراد باشد در مقابل نعمتهاي خداوند سپاسگزاريم و هموست مددكار در سپاس و شكرگزاري براي او. و اگر حوادث و پيشامدها در ميان ما و خواسته هايمان حائل گرديد و كارها طبق مرام به پيش نرفت باز هم آن كس كه نيتش حق باشد، و تقوا بر دلش حكومت مي كند از مسير صحيح خارج نگرديده است.

فرزدق مي گويد وقتي سخن امام بدينجا رسيد. گفتم بلي گفتار شما درست است، خير پيش!

آنگاه مسائلي چند درباره حج و غير آن سؤال كردم و امام پس از پاسخ اين سؤالها مركب خود را حركت داد و خداحافظي نموده و از همديگر جدا شديم.


پاورقي

[1] انساب‏الاشراف، ج 3، ص 164. طبري، ج 7، ص 278. کامل ابن‏اثير، ج 3، ص 276. ارشاد مفيد، ص 218. مقتل خوارزمي، ج 1، ص 223. البداية والنهايه، ج 8، ص 166.

[2] با اينکه طبري محل ملاقات را «صفاح» و ذهبي در تذکرةالحفاظ، ج 1، ص 338 «ذات عرق» دانسته و در سؤال فرزدق نيز اختلاف نظر دارند ولي پاسخ امام را همان‏گونه که در متن ملاحظه مي‏کنيد نقل نموده‏اند و ما چون نظر مفيد را در اثر قرائني از هر جهت صحيح دانستيم در نقل اين جريان به متن ارشاد استناد نموديم.