بازگشت

نكاتي در سخن امام


در پاسخ امام به عبداللَّه بن جعفر و در پاسخ آن حضرت به امان نامه عمرو بن سعيد نكاتي وجود دارد كه اشاره نمودن به اين نكات بي تناسب نيست.

1 - حسين بن علي عليهما السلام در پاسخ عبداللَّه به مأموريتي اشاره مي كند كه در عالم رؤيا از طرف رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بر وي محول گرديده است و بايد آن را انجام بدهد گرچه به ضررش منتهي شود. آنگاه تأكيد مي كند كه اين مأموريت و اين راز را به كسي نگفته و تا آخر نيز با كسي در ميان نخواهد گذاشت.

اين مأموريت چيست؟ آيا جهاد و شهادت حسين عليه السلام و اسارت فرزندانش در راه خداست؟ اينها را كه قبل از حركت از مكه به محمد حنفيه گفت و در طول راه ازمدينه تا شهادت، گاهي با اشاره و گاهي با صراحت مي گفت، اين چه مأموريت و رازي است كه امام عليه السلام آنچنان با قاطعيت از آن سخن مي گويد كه اميد عبداللَّه را به يأس و نوميدي مبدل مي سازد و علي رغم تلاش و كوشش تمام، لب فرو مي بندد و به مكه برمي گردد؟ ما چه مي دانيم كه خودش فرمود:«وَما اَنَا مُحَدِّثٌ بِها حَتّي اَلْقي رَبِّي».

2 - امام در پاسخ امان نامه، نخست تلويحاً به برنامه خود كه دعوت الي اللَّه است اشاره فرموده و سپس با يك اشاره لطيف به موعظه عمرو پرداخته كه در قيامت كساني مشمول امان خدا مي گردند كه در دنيا به وظايف خود كه منبعث از خوف خداست قيام كنند.

و بالأخره با به كار بردن «اِن» شرطيّه (اگر) از هدف اصلي و مكنون خاطر وي پرده برداشته است؛ زيرا در مقام دعا به كار بردن «اگر» سؤال انگيز و داراي مفهوم توبيخ است.