بازگشت

در پاسخ محمد حنفيه


«بَلي ولكن بَعْدَما فارَقْتُكَ اَتاني رَسُولُ اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم وَقالَ يا حُسَيْنُ اُخْرُجْ فَاِنّ اللَّهَ تَعالي شاءَ اَنْ يَراكَ قَتِيلاً... وَقَدْ شاءَاللَّه اَنْ يَراهُنَّ سَبايا» [1] .

ترجمه و توضيح لغات

قَتِيل: كشته شده. سَبايا (جمع سَبِيَّة مُؤنَّث سَبِيَّ): اَسير.

ترجمه و توضيح

سومين پيشنهاد انصراف از سفر عراق به امام از طرف برادرش محمد حنفيه انجام گرفته كه داستان آن بدين قرار است:

محمد حنفيه كه براي انجام مناسك حج و ديدار حسين بن علي عليهما السلام به مكه وارد شده بود و بنابه نقل مرحوم علامه حلي (ره) شديداً مريض بود [2] ، شبانه و قبل از حركت امام به حضور وي رسيد و عرضه داشت:

برادر! تو كه بي وفايي و پيمان شكني مردم كوفه را نسبت به پدرت علي و برادرت حسن عليهما السلام ديده اي، من مي ترسم اين مردم با تو نيز پيمان شكني كنند، پس بهتر است به


سوي عراق حركت نكني و در همين شهر مكه بماني؛ زيرا تو در اين شهر و در حرم خدا بيش از هر شخص ديگر عزيز و مورد احترام مردم هستي.

امام در پاسخ وي فرمود: خوف اين هست كه يزيد مرا در حرم خدا با مكر و حيله به قتل برساند و بدين وسيله احترام خانه خدا درهم شكسته شود.

محمدبن حنفيه پيشنهاد نمود كه در اين صورت بهتر است به جاي عراق به سوي يمن يا منطقه مورد امن ديگري حركت كني.

امام فرمود: پيشنهاد و نظريه تو را نيز مورد توجه قرار مي دهم.

ولي حسين بن علي عليهما السلام اول صبح به سوي عراق حركت نمود و چون خبر به محمدبن حنفيه رسيد با عجله هرچه بيشتر خود را به امام رسانيده افسار شتر آن حضرت را در دست گرفت و عرضه داشت برادر! مگر تو ديشب وعده ندادي كه درخواست و پيشنهاد مرا مورد مطالعه قرار بدهي؟

امام در پاسخ وي چنين فرمود:«بَلي وَلكِنْ بَعْدَما فارَقتُكَ...؛ آري ولي پس از آنكه از هم جدا شديم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به خواب من آمد و فرمود: حسين حركت كن؛ زيرا خدا خواسته است كه تو را كشته ببيند».

محمد حنفيه با شنيدن اين سخن امام گفت:«اِنَّاِ للَّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ».

سپس انگيزه حركت دادن اطفال و زنان را در چنين شرايط حساس و خطرناك جويا گرديد. امام در پاسخ آن هم چنين فرمود:«وَقَدْ شاءَاللَّه اَنْ يَراهُنَّ سَبايا؛ خدا خواسته است آنها را نيز اسير ببيند».


پاورقي

[1] لهوف، ص 65.

[2] سفينةالبحار، ج 1، ص 322. و به جهت همان عارضه شديد بودکه نتوانست به همراه امام به سوي عراق حرکت کند.