بازگشت

عملكرد ابن زبير


عملكرد ابن زبيرها در دوران زندگي آنان نيز مي تواند ماهيت مخالفت و حقيقت مبازره آنان را با يزيديان (اگر بتوان نام مبارزه گذاشت) روشن سازد كه اگر در يك برهه از زمان در رابطه با مخالفت با يزيد از مدينه فرار نموده و به مكه پناهنده گرديده است،


يك روز ديگر به هنگامي كه علي عليه السلام مي خواهد مسلمانان را از سلطه ياران عثمان و ذلتهاي گذشته نجات بخشد و اسلام را از انحرافات برهاند هنگامي كه علي عليه السلام دست چپاولگران و غارتگران را از بيت المال قطع مي كند همين ابن زبير كهف منافقين و ملجأ ناكثين و پناهگاه مارقين گرديده با تشكيل حزبي و با فراهم ساختن مقدمات توطئه اي در همين شهر مكه و پياده كردن آن در شهر دور افتاده اي به نام شهر «بصره» عصيان و طغيان و با استفاده از گروه هاي مخالف و استانداران معزول [1] و مسلمانان ناآگاه [2] رسماً با حكومت حق علوي اعلان جنگ مي دهد و با مارك اسلام و بودجه مسلمانان مستضعف كه در دوران عثمان به چنگ اين افراد افتاده بود بر عليه اسلام قيام مي كند و آشوب به راه مي اندازد.

و چون سوابق درخشان علي عليه السلام در پاسداري از اسلام، خود به خود مانع از هر مارك و برچسب نسبت به شخص او بود براي ساقط كردن حكومت وي دو مطلب را كه به ظاهر تماس با شخصيت وي نداشت ولي در واقع سخت ترين ضربه بر عليه او بود عنوان كردند:

يكي مسأله خونخواهي عثمان بود كه مي گفتند خون او را كساني كه دور علي را گرفته اند ريخته اند و علي نه تنها بايد همه اطرافيان خود مانند مالك اشتر و عمار را از خود دور سازد بلكه بايد همه آنان را دستگير كرده و به شورشيان تحويل بدهد.

و اما موضوع دوم عنوان كردن واژه شيرين و عوام فريب آزادي و حاكميت ملي و ملت گرايي و متهم ساختن حكومت علي عليه السلام با ديكتاتوري و انحصارطلبي بود و مي گفتند ما با شخص علي عداوتي نداريم ولي او بايد دست از حكومت بردارد و اين ملت مسلمان [!] دور از هر قيد و بند و با آزادي كامل هركسي را كه بخواهند به زعامت و رهبري خويش انتخاب كنند.


گرچه اين توطئه خائنانه و چماق به دستانه ابن زبير با ريخته شدن خون بيش از سي هزار مسلمان [3] ، به ظاهر سركوب و خود او در ميان مسلمانان آگاه منفور و براي مدتي منزوي گرديد ولي نبايد فراموش كرد كه همان توطئه آغازگر و راهگشاي جنگ صفين و جنگ نهروان بوده و شهادت اميرمؤمنان عليه السلام نيز يكي از آثار شوم همان توطئه ضداسلامي (و از نظر يك گروه احمق) صددرصد اسلامي بود.

خلاصه: ابن زبيرها اگر براي حفظ رياست و حفظ منافع شخصي و مادي خويش و گول زدن توده عوام به زيربار حكومت يزيد نمي روند در كوبيدن حكومت علي نيز به هر وسيله ممكن متمسك مي شوند.

و حتي ابن زبير كه با قيافه ضد يزيدي و به صورت يك شخصيت مورد احترام مذهبي سياسي درآمده است پس ازشهادت حسين بن علي عليهما السلام گروهي ناآگاه در مقابل علي بن الحسين با او بيعت نموده و محبت او را به عنوان يك پيشواي آگاه در دل خود جاي داده اند.

آن روزي كه ديگر مكه و صحنه سياست را از حسين و يزيد خالي و خود را به آرزوي خويش دست يافته مي بيند باز هم دست از توطئه برنمي دارد و عناد و لجاجت خويش را نسبت به خاندان پيامبر به صورت ديگري اعمال مي كند؛ زيرا او به هنگام رياست خويش در مكه و در فاصله حكومت يزيد و عبدالملك مدتي در خطبه نماز جمعه از بردن نام پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم امتناع و خودداري مي ورزيد و چون با عكس العمل و اعتراض مسلمانان مواجه گرديد چنين پاسخ داد كه چون پيامبر اقوام و عشيره ناخلف و ناصالحي در ميان مسلمانان دارد و با بردن نام او فخر و مباهات مي كنند و بر خود مي بالند من براي شكستن غرور آنان از بردن نام پيامبر خودداري مي ورزم [4] .



پاورقي

[1] مثلاً بنا به نقل طبري يعلي بن اميه استاندار عثمان در يمن که در حکومت علي معزول شده بود، با ثروت کلان و چهارصد شتر براي کمک به آشوبگران بصره وارد مکه گرديد.

[2] باز به نقل طبري (ج 5، ص 12) افراد قبيله ازد در بصره پشکل شتر عايشه را از دست هم مي‏گرفتند و تبرک مي‏کردند و مي‏بوييدند و مي‏گفتند: به به که بوي مشک از آن به مشام مي‏رسد!.

[3] تاريخ يعقوبي، فصل جنگ جمل.

[4] مروج‏الذهب، ج 3، ص 88. (مشروح فعاليتهاي ابن‏زبير را در «دو تاريخ همگون» تأليف نگارنده با همکاري آقاي هريسي مطالعه فرماييد).