بازگشت

در پاسخ عبدالله بن زبير


«اِنَّ اَبِي حَدَّثَنِي اَنَّ بِمَكَّةَ كَبْشاً بِهِ تُسْتَحَلُّ حُرْمَتُها فَما اُحِبُّ اَنْ اَكُونَ ذلِكَ الْكَبْشَ وَلِئنْ


اُقْتَلْ خارِجاً مِنْها بِشِبْرٍ اَحَبُّ اِلَيَّ مِنْ اَنْ اُقْتَلَ فيها وَلَئنْ اُقتَلْ خارِجاً مِنْها بِشِبْرَيْنِ اَحَبُّ اِلَيَّ مِنْ اَنْ اُقْتَلَ خارِجاً مِنْها بِشِبْرٍ وَاَيْمُ اللَّه لَوْ كُنْتُ في جُحْرِ هامَّة مِنْ هذِهِ الْهَوامِّ يَسْتَخْرِجُوني حَتّي يَقْضُوا بي حاجَتَهُمْ وَاللَّه لَيَعْتَدُنَّ عَلَيَّ كَما اعْتَدتِ الْيَهُودُ فِي السَّبْتِ.

... يَا ابْنَ الزُّبَيْرِ لَئِنْ اُدْفَنْ بِشاطِئِ الْفُراتِ اَحَبُّ اِلَيَّ مِنْ اَنْ اُدْفَنَ بِفناءِ الْكَعْبَةِ.

... إنَّ هذا يَقُولُ لي كُنْ حَماماً مِنْ حَمامِ الْحَرَمِ وَلئنْ اُقْتَلْ وَبَيْنِي وَبَيْنَ الحَرَمِ باعٌ اَحَبُّ اِلَيَّ مِنْ اَنْ اُقْتَلَ وَبَيْنِي وَبَيْنَهُ شِبْرٌ وَلَئِنْ اُقْتَلْ بِالطَّفِّ اَحَبُّ اِلَيَّ مِنْ اَنْ اُقْتَلَ بِالْحَرِم.

... اِنَّ هذا لَيْسَ شَيْ ءٌ مِنَ الدُّنْيا اَحَبَّ اِلَيْهِ مِنْ اَنْ اَخْرُجَ مِنَ الْحِجازِ وَقَدْ عَلِمَ اَنَّ النّاسَ لا يَعْدِلُونَهُ بي فَوَدَّ اَنِّي خَرَجْتُ حَتّي يَخْلُو لَهُ» [1] .

ترجمه و توضيح لغات

كَبْش: قوچ. شِبْر: وجب. جُحْر: لانه حيوان در داخل خاك. هَوامّ (جمع هامّه): جنبنده. اِعْتِداء: تجاوز به حق. شاطِي ءُ الْفُرات: كنار فرات. فناء: آستانه. حَمام (به فتح ميم): كبوتر. باع: فاصله دو دست را كه باز باشد - از ابتداي انگشتان يك دست تا انتهاي انگشتان دست ديگر - يك باع گويند. طفّ: يكي از نامهاي كربلاست.

ترجمه و توضيح

يكي ديگر از كساني كه انصراف از سفر عراق را به حسين بن علي عليهما السلام پيشنهاد نمود عبداللَّه بن زبير بود او كه خود يكي از افراد مخالف حكومت يزيد و به اصطلاح از افراد مبارز بود و در همين رابطه از مدينه فرار نموده و به مكه پناهنده شده بود پس از ورود امام عليه السلام به مكه هرروز و گاهي يك روز در ميان و مانند ساير مسلمانان به منزل آن حضرت رفت و آمد داشت و در مجلس آن حضرت شركت مي نمود و چون از تصميم امام نسبت به سفر عراق مطلع گرديد به خدمت آن حضرت آمده به صورت ظاهر انصراف از اين سفر را به وي پيشنهاد نمود.


و بنابه نقل بلاذري و طبري سخن ابن زبير دو پهلو بود؛ زيرا او چنين گفت: يابن رسول اللَّه! اگر من هم در عراق شيعياني مانند شيعيان شما داشتم آنجا را به هر نقطه ديگر ترجيح مي دادم.

ابن زبير براي اين كه متهم نباشد، گفتارش را اين چنين ادامه داد: ولي در عين حال اگر در مكه اقامت كنيد و بخواهيد امامت و پيشوايي مسلمانان را در اين شهر ادامه بدهيد ما نيز با تو بيعت مي كنيم و تا جايي كه امكان دارد از پشتيباني و همفكري با تو خودداري نخواهيم نمود.

امام عليه السلام در پاسخ وي فرمود:«اِنَّ اَبي حَدَّثَني اَنَّ بِمَكَّة كَبْشاً...؛ پدرم به من خبر داد كه به سبب وجود قوچي در مكه احترام آن شهر درهم شكسته خواهد شد و نمي خواهم آن كبش و قوچ من باشم (و موجب آن گردم كه كوچكترين اهانتي به خانه خدا متوجه شود). و به خدا سوگند! اگر يك وجب دورتر از مكه كشته شوم بهتر است از اينكه در داخل آن به قتل برسم و اگر دو وجب دورتر از مكه كشته شوم بهتر است از اينكه در يك وجبي آن به قتل برسم».

امام عليه السلام سخنانش را چنين ادامه داد:«وَاَيْمُ اللَّه لَوْ كُنْتُ في جُحْرِ هامَّة...؛ و به خدا سوگند! اگر در لانه مرغي باشم مرا درخواهند آورد تا با كشتن من به هدف خويش برسند و به خدا سوگند! همان گونه كه قوم يهود احترام روز شنبه (سمبل وحدت و روز تقرب به خداي خويش) را درهم شكستند اينها نيز احترام مرا درهم خواهند شكست».

سپس فرمود: پسر زبير! اگر من در كنار فرات دفن بشوم، براي من محبوبتر است از اينكه در آستانه كعبه دفن شوم.

و بنابه نقل ابن قولويه، پس از آنكه ابن زبير از مجلس امام خارج گرديد، آن حضرت چنين فرمود:«إنَّ هذا يَقُولُ لي كُنْ حَماماً...؛ او به من مي گويد كبوتر حرم باش! و به خدا سوگند! اگر من يك ذرع دورتر از حرم كشته شوم براي من محبوبتر از اين است كه يك وجب دورتر از حرم كشته شوم و اگر در طف (سرزمين كربلا) كشته شوم براي من محبوبتر از اين است كه در حرم به قتل برسم».

و بنابه نقل طبري و ابن اثير،امام عليه السلام پس از خارج شدن ابن زبير، به اطرافيانش فرمود:«اِنَّ هذا لَيْسَ شَيْ ءٌ مِنَ الدُّنْيا...؛ او (گرچه به ظاهر به بودن من در مكه علاقه نشان


مي دهد ولي در واقع) بيش از هرچيز به بيرون رفتن من از مكه علاقه مند است؛ زيرا مي داند با وجود من كسي به او توجهي نخواهد كرد».

نتيجه: امام عليه السلام در اين گفتار راجع به گذشته ابن زبير و موضع او در مقابل حكومت علي عليه السلام و راجع به جنگ بصره، جنگي كه مستقيماً براي از بين بردن شخصيتي مانند اميرمؤمنان عليه السلام به وجود آمده كه ابن زبير از مهره ها و اركان و گردانندگان اصلي اين جنگ بود، سخني به ميان نياورد ولي در ضمن چند جمله، آينده خويش و آينده ابن زبير را براي وي ترسيم نمود.

اما راجع به موضع خودش فرمود:«اگر من در مكه باشم و يا در هر نقطه ديگر ولو در لانه مرغي، دستگاه حكومت ازمن دست بردار نخواهد بود و اختلاف من باحكومت آشتي پذير نيست؛ زيراخواسته آنها از من چيزي است كه من به هيچ وجه زيربار چنين خواسته اي نخواهم رفت و من از آنان چيزي مي خواهم كه آنها حاضر به قبول آن نيستند».

و امام در اين گفتارش سخن از «شاطِي ءِالْفُراتِ» و «طَفّ» به ميان آورده است كه درخور اهميت و توجه فراوان است.

و اما به ابن زبير هم هشدار داد كه پدرم فرموده است:«به سبب كبشي احترام بيت الهي و حريم حرم شكسته خواهد شد و براي اينكه اين كبش من نباشم و به سبب ريختن خون من، كوچكترين اهانتي متوجه كعبه و حرم نگردد من از اين شهر بيرون مي روم و براي حفظ احترام حرم و كعبه اگر يك وجب دورتر از اين خانه كشته شوم باز هم بهتر است از اينكه در داخل آن به قتل برسم و تو نيز نبايد در آينده راضي باشي براي حفظ موجوديت خويش به صورت كبوتر درآيي و خانه خدا را سپر خويش قرار دهي و موجب هتك احترام اين خانه گردي».


پاورقي

[1] انساب‏الاشراف، ج 3، ص 164. طبري، ج 5، ص 383. کامل ابن اثير، ج 4، ص 38. کامل‏الزيارات، ص 72.