بازگشت

پيشنهادهايي به امام در جهت مخالفت حركت امام


ترجمه و توضيح

آنگاه كه حسين بن علي عليهما السلام حركت خويش را به سوي عراق اعلان نمود، عده اي با اين حركت اظهار مخالفت كرده، به آن حضرت پيشنهاد نمودند كه از تعقيب اين راه خودداري ورزد. دليل همه اين خيرخواهان و دورانديشان در اين پيشنهاد، روح پيمان شكني و بيوفايي حاكم بر مردم كوفه بود و همه به يك صدا معتقد بودند كه كوفيان خوش استقبال و بد بدرقه هستند و همه اين افراد چنين پيش بيني مي نمودند كه اين سفر به كشته شدن امام و به اسارت خاندان وي منجر خواهد گرديد.

ولي واقعيت اين است كه گرچه پيش بيني آنان صحيح بود ولي آنها تنها يك بُعد قضيه را مي ديدند و مسأله را فقط از يك جهت بررسي مي نمودند و بايد حتي المقدور از كشته شدن امام كه به عقيده آنها و به عقيده هر مسلماني مساوي با شكست اسلام و مسلمانان بود جلوگيري به عمل بيايد.

و اما مورد نظر امام بُعد ديگر اين قضيه بود و آن بُعد، مضمون ده ها آيه قرآني است كه در آنها خطاب به مسلمانان اكيداً فرمان جنگ و قتال صادر گرديده است.

آري امام عليه السلام اين آيه را مي خواند كه:«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَهُو كُرْهٌ لَكُمْ» [1] و نيز اين آيه را،«فَقاتِلُوا اَوْلياءَالشَّيطانِ» [2] .

آنگاه اوضاع را در نظر مي داشت و شرايط را بررسي مي كرد و چنين نتيجه مي گرفت: كه حالا بايد با اوليا و ياران شيطان جنگيد و امروز در روي زمين چه كسي مي تواند براي شيطان يار و ياور و جانشيني بهتر از يزيد باشد و حكم قتال و جنگ با وي بيش از هر مسلمان ديگر به من كه امام امت و پاسدار اسلام هستم متوجه است. و لذا در خطابه اش نيز با صراحت كامل به يارانش گفت: هريك از شما كه حاضر است در راه ما


يعني در راه اعتلاي كلمه حق از خون خويش بگذرد و مهياي شهادت و لقاي خداست آماده حركت باشد و گروهي از آنان كه تا اين مرحله آمادگي داشتند و دنيا در نظرشان حقير بود و زندگي را به هيچ مي انگاشتند به نداي او لبيك گفته و به قافله وي پيوستند.

ولي مانند هر حركت بنيادي و اساسي بعضي ديگر از مسلمانان و حتي چند تن از مسلمانان سرشناس نه تنها خود را به كنار كشيدند و به نداي امام جواب مثبت ندادند و از اين فيض بزرگ و از نيل به اين سعادت بي نظير ابدي محروم گرديدند بلكه چون از حقيقت مأموريت امام عليه السلام و واقعيت حركت او بي اطلاع بودند، اصلاً با چنين حركتي مخالفت مي ورزيدند. در شهر مكه و در طول راه تا كربلا از روي خيرخواهي و صلاح انديشي و گاهي حتي با توسل به زور تلاش نمودند كه مانع اين حركت عظيم گردند. در ميان اين افراد از اقوام و عشيره امام گرفته تا افراد معمولي و حتي مخالفان آن حضرت نيز به چشم مي خورد كه مخالفت دوستان و علاقه مندان در اثر دلسوزي و علاقه به اسلام و حفظ جان امام و مخالفت دشمنان براي خدمت به يزيد و جلوگيري از به وقوع پيوستن هر حركتي بر ضد او بود. در صورت پذيرش پيشنهادهاي افراد خيرخواه از سوي امام خواست گروه مخالف نيز تأمين مي گرديد و در نتيجه پيشنهاد خيرخواهان بالمآل به سود مخالفين و موافق هدف آنان بود.

به هر صورت اين پيشنهادها از مدينه شروع گرديده و در مكه آنگاه كه تصميم امام براي همه معلوم شد و در طول راه تا كربلا و در برخوردهاي امام عليه السلام با افراد گوناگون فراوان بوده است و چند نمونه از اين پيشنهادها و پاسخ امام كه در مدينه به عمل آمده است در صفحات گذشته نقل گرديد و در اين بخش نيز براي اين كه از موضوع كتاب خارج نگرديم، تنها آن قسمت از اين پيشنهادها را نقل خواهيم كرد كه در پاسخ آنها از سوي امام عليه السلام سخني صريح در كتب تاريخ نقل شده باشد.

اينك اين سخنان در مقابل چند پيشنهاد:


پاورقي

[1] جنگ در راه اسلام براي شما مسلمانان به صورت يک حکم قطعي و مسلم، واجب شده است گرچه براي شما خوش‏آيند نيست (سوره بقره، آيه 216).

[2] با دوستان شيطان بجنگيد (سوره نساء، آيه 76).