بازگشت

متن و ترجمه ي بخش دوم خطبه


به طوري كه قبلاً اشاره كرديم چون اين خطبه ي شريفه از سه بخش مستقل تشكيل گرديده ما هم براي حفظ امانت در نقل و براي حفظ ارتباط نزديك ترجمه با متن خطبه هر يك از دو بخش دوم و سوم را همانند بخش اول مستقلاً نقل مي كنيم گرچه اين دو بخش در اكثر كتابهاي حديث متصل به هم، و نه به شكل مستقل و جدا از هم، نقل شده است.

اعتبروا أيُّها النَّاسُ بما وَعَظَ اللَّهُ به أولياءَهُ من سُوءِ ثَنائِهِ علي الأحبار اِذْ يقول: «لولا ينهاهُمُ الرّبّانيّوُنَ و الأحبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْأثْمَ» و قال: «لُعِنَ الّذينَ كَفَرُوا مِنْ بَني إسْرَائيلَ- إلي قوله- لبئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ» و إنَّما عابَ اللَّهُ ذلك عليهم، لأنّهم كانوا يَرَوْنَ من الظَّلَمَةِ الّذين بين أظهُرِهِم المُنكرَ و الفَساد فلا ينهونهم عن ذلك رَغْبَةً فيما كانوا ينالونَ منهم و رهبةً ممّا يحذرونَ واللَّهُ يقول: «فلا تَخْشَوا النَّاسَ وَاْخشَوْن» و قال: «المُؤْمِنُونَ و المُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أولياءُ بَعْضٍ يأمرونَ بِالمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ المُنْكَرِ» فبدأ اللَّهُ بالأمرِ بالمعروفِ والنّهي عن المنكر فريضةً منه لعلمِه بأنَّها إذا اُدِّيَتْ و اُقيمت استقامتِ الفرائضُ و كلُّها هَيِّنُها و صَعْبُها و ذلك أنّ الأمر بالمعروفِ و النّهيَ عَن المُنْكر دعاءٌ إلي الإسلام مع ردِّ المَظَالِم و مخالفةِ الظّالمِ و قسمةِ الفَي ء و الغنائمِ و أخذِ الصَّدَقاتِ من مواضِعِها و وضعِها في حقّها.


توضيح:

صاحب تحف العقول به هنگام نقل اين خطبه مي فرمايد: و يروي عن اميرالمؤمنين عليه السلام يعني اين قسمت از خطبه حسين بن علي عليه السلام كه مربوط به امر به معروف و نهي از منكر است از امير مؤمنان عليه السلام نيز نقل شده است.

جمله هايي در اين خطبه هست كه در ميان خطبه ها و كلمات امير مؤمنان عليه السلام هم موجود است كه براي اهميت و حساسيت موضوع، حسين بن علي عليه السلام در خطبه و سخنرانيش از آن جملات بهره برداري فرموده است و ممكن است بر اساس گفتار صاحب تحف العقول اصل اين بخش از خطبه نيز از امير مؤمنان عليه السلام باشد كه فرزند برومند آن حضرت در بيان اهميت امر به معروف و نهي از منكر و ترسيم عظمت اين وظيفه، از آن استفاده كرده است ولي ما به استناد مستقيم اين بخش به امير مؤمنان عليه السلام بجز آنچه صاحب تحف العقول اشاره كرده است در منابع ديگر نايل نشديم.

اعتبروا ايها الناس: خطاب به گروه خاص و حاضران در مجلس و يا مردم دنياي آن روز نيست بلكه همه ي انسانها را در همه ي زمانها و همه ي مكانها شامل مي شود همانند خطاب يا «ايها الناس» كه در قرآن مجيد در موارد متعدد و مكرر آمده است.

اولياء: منظور از اوليا در اين جا كساني هستند كه توجه به خدا دارند و در عين حال در جامعه داراي مسئووليتي هستند زيرا بدون داشتن


مسئووليت انجام وظيفه اي از آنان متوقع نيست.

احبار: علماي صالح.

رباني: شخص متأله و معتقد به خدا كه در عين حال عالم به احكام خداوند و حافظ حلال و حرام او هم باشد.

گرچه در آيه ي مورد استناد حسين بن علي عليه السلام علما و روحانيون يهود، مورد نكوهش قرار گرفته اند ولي بديهي است كه اين تقبيح و نكوهش به علماي يهود و يا روحانيون مسيحي اختصاص ندارد بلكه به طور كلي همه ي علماي مذهبي را شامل مي شود؛ زيرا ضرر سهل انگاري و سكوت علماي هر مذهب و آيين، مانند معصيت و گناه افراد عادي نيست بلكه متوجه اصل مذهب خواهد گرديد.

قول اثم: سخنان گناه آميز اعم از دروغ پردازي و تهمت و تحريف حقايق

اكل سحت: حرامخواري.

با اين كه بايد از همه معاصي و منكرات نهي نمود ولي در آيه ي شريفه بر «قول اثم و اكل سحت» تكيه شده است تا اين معنا را تفهيم كند كه اين دو گناه از همه ي گناهان خطرناكتر است و لذا بايد بيش از همه ي معاصي مورد مخالفت و مبارزه قرار بگيرد؛ زيرا گاهي گفتار و تبليغات دروغين مخالفان و ستمگران كه يكي از مصاديق مهم قول اثم است براي اسلام و مسلمين بيش از هر عمل ديگر سهمگين و شكننده است. و در اكل سحت و حرامخواري تنها جنبه ي فردي و جزئي آن منظور نيست بلكه ابعاد وسيعي


دارد كه حتي مي توان گفت واردات و صادرات مضر و قبضه كردن اقتصاد غيرمشروع در جامعه را نيز دربرمي گيرد و مسلماً ضرر اين نوع اكل سحت بيش از حرامخواري فردي است كه به صورت قماربازي و كم فروشي و غيره متجلي مي شود.

ترجمه ي جملات بخش دوم خطبه ي شريفه

اعتبروا أيُّها النَّاسُ بما وَعَظَ اللَّهُ به أولياءَهُ من سُوءِ ثَنائِهِ علي الأحبار اِذْ يقول: «لو لا ينهاهُمُ الرّبّانيّوُنَ و الأحبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْأثْمَ» [1] و قال: «لُعِنَ الّذينَ كَفَرُوا مِنْ بَني إسْرَائيلَ- إلي قوله- لبئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ» [2] .

اي مردم! از پندي كه خدا به اوليا و دوستانش به صورت نكوهش از علماي يهود داده عبرت بگيريد آن جا كه مي فرمايد: چرا علماي ديني و احبار، يهوديها را از سخنان گناه آميز و خوردن حرام نهي و جلوگيري نمي كنند؟ و باز مي فرمايد: آنها كه از بني اسرائيل كافر شدند مورد لعن و نفرين قرار گرفتند تا آنجا كه مي فرمايد: آنها از اعمال زشتي كه انجام مي دادند يكديگر را نهي نمي كردند و چه بدكاري مرتكب مي شدند.

و إنَّما عابَ اللَّهُ ذلك عليهم، لأنّهم كانوا يَرَوْنَ من الظَّلَمَةِ الّذين بين أظْهُرِهِمِ المُنكرَ و الفَساد فلا ينهونهم عن ذلك رَغْبَةً فيما كانوا ينالونَ منهم و رهبةً ممّا يحذرونَ و اللَّهُ يقول: «فلا تَخْشَواْ النَّاسَ وَ


اْخشَوْن» [3] و قال: «المُؤمِنُونَ و اْلمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أولياءُ بَعْضٍ يأمرونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ المُنْكَرِ» [4] .

در حقيقت خدا سكوت آنان را از اين جهت عيب مي شمارد كه آنان با چشم خود مي ديدند كه ستمكاران به زشتكاري و فساد پرداخته اند و باز منعشان نمي كردند و اين سكوت به خاطر علاقه ي به مال بود كه از آنان دريافت مي كردند و نيز به خاطر ترسي بود كه از آزار و تعقيب آنان به دل راه مي دادند در حالي كه خدا مي فرمايد: از مردم نترسيد و از من بترسيد و مي فرمايد: مردان مؤمن دوستدار و رهبر و عهده دار يكديگرند همديگر را امر به معروف و نهي از منكر مي كنند.

فبدأ اللَّهُ بالأمرِ بالمعروفِ والنّهي عن المنكر فريضةً منه لعلمِه بأنَّها إذا اُدِّيَتْ و اُقيمت استقامتِ الفرائضُ كلُّها هَيِّنُها و صَعْبُها و ذلك أنّ الأمْرَ بالمعروفِ و النّهيَ عَن المُنْكر دعاءٌ إلي الإسلام مع ردِّ المَظَالِم و مخالفةِ الظّالمِ و قسمةِ الفَي ء والغنائم و أخذِ الصَّدَقاتِ من مواضِعِها و وضعِها في حقّها.

خداوند در اين آيه در شمردن صفات مؤمنان كه مظهر دوستداري و رهبري متقابل اند از امر به معروف و نهي از منكر شروع مي كند و نخست آن را واجب مي شمارد زيرا مي داند كه اگر امر به معروف و نهي از منكر در جامعه برقرار شود همه ي واجبات از آسان گرفته تا مشكل همگي برقرار خواهد شد و زيرا كه امر به معروف و نهي از منكر دعوت به اسلام (يعني جهاد اعتقادي خارجي) است به علاوه ي بازگرداندن ثروتهاي عمومي و


غنايم جنگي است طبق قانون اسلام، و اخذ و جمع آوري صدقات (زكات و همه مالياتهاي الزامي و داوطلبانه) از موارد صحيح و واجب آن و نيز مصرف شرعي و صحيح آن است.


پاورقي

[1] مائده: 63.

[2] مائده: 78 و 79.

[3] مائده: 44.

[4] توبه: 71.