بازگشت

ملاك استنباط با روايات تحف العقول


علاوه بر اينكه مرحوم شيخ حر عاملي تحف العقول را جزء مدارك و


منابع وسائل الشيعه قرار داده و از مؤلف آن به عنوان «شيخ صدوق» تعبير كرده او را در حد اعلاي وثاقت و اعتماد ستوده است، محكمترين دليل بر عظمت شخصيت ابن شعبه استناد اساطين و بزرگاني مانند شيخ مفيد و علامه ي مجلسي و مؤلفان كتابهاي علمي و استدلالي مانند حدائق، جواهر، رياض، مفتاح الكرامه و مكاسب به كتاب تحف العقول و استدلال به روايتي از اين كتاب در احكام فقهي است. و همين موضوع براي برخي سبب سؤال شده كه با توجه به اين كه روايات تحف العقول به صورت ارسال و بدون سند نقل شده است استناد به چنين روايات و استدلال با آنها آن هم از سوي محققان و استوانه هاي علمي بر چه اساس و مبنايي قرار دارد؟

براي پاسخ دادن به سؤال بالا لازم است توجه خواننده ي ارجمند را به نكته اي كه مؤلف تحف العقول در مقدمه ي اين كتاب آورده است جلب كنيم او مي گويد: «گرچه بيشتر روايات اين كتاب را خود من (سماعاً) و مشافهةً از محدثين فرا گرفته ام ولي در مقام نقل در اين كتاب به دو لحاظ اسانيد آنها را حذف نمودم يكي به منظور ايجاز و اختصار و ديگري براي اين كه متن و محتواي اين روايات خود دليل بر صدق و صحت آنها است.»

به عقيده ي نويسنده بيان اين نكته از سوي مؤلف تحف العقول دليل ديگري است بر نهايت اعتبار اين كتاب و استحكام روايات آن، زيرا اين مطلب اعترافي است از سوي يك نفر محدث «موثق» و «صدوق» بر اين


كه وي با اعتماد به صحت روايات و با وثوق كامل به سلسله اسناد آن روايات به حذف آنها اقدام و اين روايات مسند را به صورت ارسال نقل كرده نه اين كه به نقل روايات مرسله و بدون سند اقدام نموده باشد.

به تعبير ديگر همان گونه كه محدثان بزرگ ما مراسيل ابن عمير را به اين دليل كه او روايات مرسله را به جز از راويان ثقه نقل نمي كند همانند مسانيدش تلقي نموده اند.

و باز به همين دليل مراسيل من لايحضره الفقيه مانند مسانيدش معتبر و حجت تلقي گرديده است [1] .

و بلكه بنا به نقل شيخ بهائي (ره) بعضي از اصوليين به دلايلي مراسيل عدول محدثان را بر مسانيدشان مرجح دانسته اند. [2] كتاب تحف العقول نيز با توجه به اين نكته ي مهم و با اعتراف مؤلف «عدل» و «صدوقش» همانند مراسيل ابن ابي عمير و شيخ صدوق داراي اعتبار و حجيت خواهد گرديد و مي توان گفت كه توجه به اين مطلب و عنايت به اين نكته ي حساس و مورد اشاره ي ابن شعبه موجب گرديده است كه محدثان در نقل حديث بر اين كتاب اعتماد نمايند و محققي بزرگ و بي نظير مانند شيخ انصاري (ره) با آن عمق درايت و دقت نظر كه در اسناد و متون روايات دارد نه تنها در استنباط احكام بر اين كتاب استناد كند بلكه روايت آن را به صورت ضابطه و زير بناي احكام فقهي عنوان و در سرتاسر كتاب خويش از آن بهره برداري نمايد و همچنين صاحب جواهر [3] و ساير محققان.


و باز مي توان گفت نظر بعضي از بزرگان كه اين استناد شيخ انصاري را مبتني بر عمل وي به روايات ضعيف دانسته اند توجيهي غير وجيه، و منشاء آن عدم توجه بر نكاتي است كه بدانها اشاره شد. گذشته از اين كه اين مطلب نمي تواند استناد همه ي اعلام و محققان را توجيه و اشكال را برطرف نمايد.

خلاصه و نتيجه: گرچه برخلاف روايات مربوط به اصول عقايد و فروع احكام، در روايات اخلاقي و مواعظ و خطب بررسي سلسله سند و دقت در راويان معمول نيست و در اين نوع روايات تنها به وثاقت و اعتبار كتاب و مؤلف آن بسنده مي شود و حتي گاهي كتب تاريخ هم مورد استناد قرار مي گيرد ولي خوشبختانه به طوري كه ملاحظه شد اين خطبه ي شريفه علاوه بر استحكام متن و محتوايش كه خود گواه بر صدق و صحت آنست داراي اين مزيت هم هست كه بخش اول آن داراي محكمترين سند است و دو بخش اخير آن هم به اعتباري مسند و به طريق بعضي از راويان و محدثاني و در بعضي از كتب و منابعي نقل شده است كه علما و محققان در اصول عقايد و استنباط احكام بر اين راويان تكيه و بر اين منابع استناد و اعتماد كرده اند.



پاورقي

[1] مستدرک ج 3 ص 718.

[2] در توضيح اين مطلب به مستدرک ج 3 شرح حال شيخ صدوق مراجعه شود.

[3] از مواردي که صاحب جواهر (ره) به روايت تحف‏العقول استناد جسته است ج 22 صفحات 9 و 22 و 56 مي‏باشد.