بازگشت

سليم بن قيس


نام مباركش «سليم» (به تصغير) ملقب به هلالي، كنيه اش


«ابوصادق» و اهل كوفه است. او از راويان حديث و از خواص اصحاب امير مؤمنان عليه السلام و از شركت كنندگان در جنگ صفين در ركاب آن حضرت است.

سليم علاوه بر امير مؤمنان چهار تن ديگر از ائمه يعني امام مجتبي تا امام باقر عليهم السلام را درك كرده است و آن گاه كه همانند ساير شيعيان خاص امير مؤمنان مورد تعقيب حجاج بن يوسف قرار گرفته از شهر و ديار خويش فرار كرده و به ابان بن عياش پناهنده شده و پس از مدتي اختفا در خانه ي او به سال 90 هجري بدرود حيات گفته است.

رجال شناسان سليم بن قيس را يكي از شخصيتهاي علمي معنوي و از مخلصان اهل بيت و از راويان طبقه ي اول معرفي نموده اند كه مرويان خود را مستقيماً از معصومان و يا افراد خاصي مانند سلمان، اباذر و مقداد فراگرفته است همان گونه كه از كتاب وي به عنوان يكي از مؤلّفات اولي در جهان شيعه ياد شده است [1] كه در طول اعصار از منابع و مآخذ اصلي و مورد استفاده ي علما و محدثان بوده است و اين همان كتاب است كه سليم به هنگام مرگش به ابان بن عياش تسليم نمود و متن آن به وسيله ي ابان در محضر امام سجاد علي عليه السلام قرائت شد و مورد تأييد آن حضرت قرار گرفت و فرمود:«صدق لسيم رحمة اللَّه عليه هذا حديث نعرفه».

احاديث سليم بن قيس در كتب اربعه و ساير منابع معتبر نقل گرديده است.

گرچه سخن از شخصيت سليم و اهميت كتاب او دو بحث مستقل و


مفصلّ را ايجاب مي كند ولي به جهت رعايت اختصار و تناسب اين جزوه به صورت يك بخش به نقل گفتار و تأييد بعضي از رجال شناسان و محدثان اكتفا مي كنيم كه ناظر به هر دو جهت و يا در زمينه ي يكي از اين دو جهت مي باشد:

1- محدث عظيم الشأن احمد بن محمد برقي [2] متوفاي 274 مي گويد: سليم بن قيس از اولياي اصحاب [3] امير مؤمنان عليه السلام مي باشد [4] .

2- ثقةالاسلام كليني متوفاي 328 روايات فراواني از سليم بن قيس در ابواب مختلف كافي نقل مي كند [5] رواياتي كه مشتمل بر مهمات اعتقادات و احكام است.

و نكته ي مهم اين كه مرحوم كليني روايات سليم را جز در يكي دو مورد در اول هر باب آورده است و اين دليل ديگري است بر اين كه روايات او بيش از ساير روايات مورد توجه اين محدث بزرگ بوده است زيرا روش و ملاك عمل مرحوم كليني در تقديم و تأخير احاديث هر يك از ابواب كافي رجحان صحت سند و وضوح در متن آنها بوده و از اين جا است كه بعضي از روايات آخر ابواب كافي اجمال و ابهام دارد و نيازمند شرح و توضيح است.

3- محدث بزرگ محمد ابن ابراهيم نعماني [6] صاحب كتاب غيبت نعماني متوفاي 385 پس از نقل روايات متعدد از كتاب سليم بن قيس مي گويد: علما و محدثان شيعه اتفاق نظر دارند كه كتاب سليم بن قيس يكي از بزرگترين و قديمي ترين اصول و منابعي است كه علما و محدثان


گذشته ي ما مطالب آن را نقل نموده اند زيرا مجموع آنچه در اين كتاب آمده است مأخوذ از رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم و امير مؤمنان عليه السلام و مقداد و سلمان و ابوذر و ديگر اصحاب است كه رسول خدا و امير مؤمنان را درك كرده و حديثشان را شنيده اند. و مجدداً تأكيد مي كند كه اصل سليم بن قيس از منابع مورد اعتماد شيعه است كه مطالب آن را اخذ مي نمايند. [7] .

4- شيخ الطائفه شيخ طوسي متوفاي 460 مي گويد: سليم بن قيس هلالي كنيه اش ابوصادق داراي كتابي است. آن گاه سلسله سند خود را كه به طريق ابان بن عياش و ابراهيم يماني به سليم متصل مي شود نقل مي كند [8] .

5- علامه ي حلي متوفاي 726 مي گويد: سليم (به ضم سين) ابن قيس هلالي؛ كشّي از وي حديثهاي زيادي نقل نموده كه دليل بر عظمت شخصيت او و صحت كتابش مي باشد [9] .

6- محدث متبحر شيخ حر عاملي متوفاي 1104 پس از نقل گفتار علامه ي حلي در تأييد شخصيت سليم و استحكام كتاب او و پس از نقل گفتار برقي كه سليم از اولياي اصحاب امير مؤمنان بوده است مي گويد: در باب قضاء نقل نموديم كه كتاب سليم به حضرت سجاد عليه السلام ارائه شده است. و اضافه مي كند كه در ميان مطالب نسخه هاي موجود اين كتاب مطلبي كه دليل بر جعلي بودن آن باشد وجود ندارد گرچه ممكن است نسخه ي نادرستي هم كه داراي مطالب ضعيف و ساختگي است وجود


داشته باشد كه چنين نسخه ي بي اساسي نه در ميان علما رايج و مشهور است و نه به دست ما رسيده است و شخصيت موثق و صدوق، محمد نعماني در كتاب الغيبة تصريح نموده است كه علماي شيعه اتفاق نظر دارند بر اين كه كتاب سليم از بزرگترين و قديمي ترين منابعي است كه علما مطالب آن را نقل كرده اند و از اصول ومآخذي است كه شيعيان با اعتماد كامل روايات آن را اخذ مي كنند [10] .

7- علامه ي مجلسي مي گويد: كتاب سليم بن قيس در نهايت اشتهار است گرچه بعضي بر آن ايراد كرده اند اما حقيقت اينست كه اين كتاب از اصول و منابع معتبر و مورد اعتماد مي باشد [11] .

و در جاي ديگر سلسله ي سند اين كتاب را كه با دو طريق به سليم بن قيس منتهي مي شود، و همچنين كيفيت انتقال آن به وسيله ي سليم (كه به هنگام مرگش به ابان بن عياش تسليم كرد) و ارائه آن از سوي ابان به امام سجاد عليه السلام را به همان تفصيلي كه در مقدمه ي كتاب سليم آمده است بيان مي كند [12] .

توضيح: تأكيد صاحب وسائل بر نبودن مطلبي نادرست در نسخه ي كتاب سليم بن قيس كه در اختيار آن مرحوم بوده، و احتمال وجود چنين نسخه ي غيرقابل اعتماد و غيرمشهور، و همچنين تأكيد علامه ي مجلسي (ره) بر اين كه كتاب سليم بن قيس در نهايت اشتهار و از اصول و منابع معتبر مي باشد، در مقام رد بعضي از علما است كه در مقابل رجال شناسان و دانشمندان معروف و به تبعيت از كتاب رجال منتسب به ابن غضائري، در


انتساب كتاب سليم بن قيس بر وي ترديد نموده اند و نيز پاسخ به كساني است كه در مقابل محدثان والامقام و مشهور به مناسبت وجود يك يا دو روايت ضعيف در بعضي از نسخه هاي كتاب سليم بن قيس، مجموع متن اين كتاب را مورد سوال قرار داده اند.

بايد توجه داشت كه ابن غضائري (معاصر با شيخ طوسي متوفاي 460) گرچه از شخصيتهاي علمي به شمار مي رود ولي كتاب رجالي كه به نام وي مشهور است از جمله كتابهايي است كه در ميان علما و دانشمندان مورد بحث وسيع و محل ايراد و اشكال فراوان قرار گرفته است و درباره ي اين كه مؤلف اين كتاب واقعاً ابن غضائري است و يا افراد مخالف بنابر اغراض و اهداف خاصي و براي وارد ساختن ضربه ي فرهنگي به متون احاديث و روايات شيعه اين كتاب را پرداخته و به اين شخصيت بزرگ علمي منتسب ساخته اند سخن بسيار گفته شده است زيرا اين كتاب از لحاظ جرح روايات حديث آن چنان معروف، و در طعن و تضعيف افراد موثق و مطمئن آن چنان مشهور است كه گفته اند از راويان موثق و مورد اطمينان كمتر كسي را مي توان يافت كه از جرح و طعن ابن غضائري نجات پيدا كند [13] . و لذا مرحوم مامقاني پس از بحث مفصل درباره ي شخصيت سليم و صحت متن و اسناد كتاب او مي گويد: «وليكن ابن غضائري بنا بر عادت مردودش! در مورد سليم و كتاب او مناقشه و ايراد نموده است» سپس به رد اشكال ابن غضائري و تصحيح كتاب سليم مي پردازد [14] .


و همچنين آيت اللَّه العظمي خوئي پس از بحث مشبع درباره ي شخصيت سليم بن قيس و در تأييد و تصحيح كتاب او و در پاسخ به ابن غضائري و امثال وي چنين مي گويد:«اشتمال كتابي بر يك يا دو مطلب ضعيف دليل بر جعلي بودن آن كتاب نيست زيرا چنين وضع در اكثر كتابهاي حديثي و حتي در كتاب كافي كه اتقن و امتن كتابهاي حديثي است وجود دارد» [15] .

و در مورد كتاب رجال منتسب به ابن غضائري مي گويد: «انتساب اين كتاب به ابن غضائري ثابت نيست بلكه بعضي از علما با قاطعيت اظهار نموده اند كه اين كتاب ساخته و پرداخته ي بعضي از مخالفان است كه به ابن غضائري منتسب گرديده است» آن گاه خود ايشان با ذكر دلايلي، ساختگي بودن رجال ابن غضائري را تأييد و تأكيد مي كند. [16] .

اين بود اجمالي از شخصيت سليم بن قيس و اهميت كتاب او [17] .


پاورقي

[1] اولين تأليف سنن ابن ابي‏رافع و دومين تأليف کتاب سليم بن قيس معرفي شده است .

[2] برقي از اصحاب امام جواد و امام هادي و از محدثان موثق و مورد اعتماد است که در سلسله سند بيش از هشتصد حديث از کتاب کافي قرار گرفته و داراي تأليف زيادي از جمله کتاب محاسن است که مکرر چاپ شده است.

[3] اصحاب خاص امير مؤمنان عليه‏السلام به مناسبت وظايف محوله و بنا به ارتباط نزديکتري که با آن حضرت داشتند با عناوين مخصوص ملقب گرديده‏اند از جمله شرطة الخميس، حواريون، اصفياء، اولياء و... به فايده‏ي 12 از مقدمه تنقيح‏المقال مراجعه شود.

[4] وسائل الشيعه، ج 20، ص 210- تنقيح‏المقال، ج 1، ص 198- معجم رجال الحديث، ج 8، ص 217.

[5] از جمله در ابواب استعمال العلم، المستأکل بعلمه، اختلاف الحديث، ما جاء في الانثي عشر، النص علي الحسن عليه‏السلام، الفئ و الأنفال، دعائم الکفر و ابواب ديگر.

[6] ابوعبداللَّه محمد بن ابراهيم نعماني از بزرگترين محدثان شيعه در قرن چهارم و معاصر با کليني است که بخشي از احاديث را از وي فراگرفته و بخش ديگر را در نزد او قرائت کرده است نعماني داراي تأليفات متعدد در فقه و تفسير و کلام از جمله کتاب الغيبة مي‏باشد.

[7] کتاب الغيبة، چاپ مکتبة الصدوق، تهران، ص 102.

[8] فهرست شيخ طوسي، چاپ مکتبه مرتضويه نجف، با مقدمه سيدمحمدصادق بحرالعلوم، ص 81.

[9] رجال علامه حلي، چاپ حيدريه‏ي نجف، با مقدمه‏ي سيدمحمدصادق بحرالعلوم، ص 83 .

[10] وسائل الشيعه، ج 20، ص 21.

[11] بحارالانوار، ج 1، ص 32.

[12] بحارالانوار، ج 1، ص 79 -76. نسخه‏ي موجود و مورد استفاده‏ي ما با همان مقدمه و اسنادي است که علامه‏ي مجلسي (ره) بيان نموده است و از نسخه‏اي که در اختيار شيخ حر عاملي بوده و ايشان بادستخط مبارک خويش در سال 1087 آن را توشيح فرموده‏اند استنتاخ و در دارالکتب الاسلاميه قم از روي چاپ نجف تکثير و منتشر شده است.

[13] هدية الاحباب، ص 226.

[14] تنقيح المقال، ج 2، ص 225.

[15] معجم رجال الحديث، ج 8، ص 225.

[16] معجم رجال الحديث، ج 1، ص 102.

[17] در معرفي مشروح سليم و کتاب وي علاوه بر منابعي که در پاورقيها آمده است به کتب رجال و تراجم مانند معجم رجال الحديث، تنقيح المقال، قاموس الرجال و روضات الجنات مراجعه شود.