بازگشت

دو جريان عبرت انگيز و آموزنده


اُسامه كه يكي از اصحاب پيامبراسلام صلّي اللّه عليه و آله بود؛ و همچنين يكي از كساني بود كه نسبت به بيعت با امام عليّ عليه السّلام سر باز زد و تخلّف كرد.

روزي سخت مريض شده بود، همان مريضي كه نيز سبب مرگ و فوت وي گرديد.

امام حسين عليه السّلام چون شنيد كه اُسامه مريض شده و در بستر بيماري افتاده است، تصميم گرفت تا به عنوان عيادت و ديدار از او به منزلش برود.

وقتي حضرت وارد منزل اُسامه گرديد، كنار بستر او نشست و جوياي احوال وي شد.

اُسامه كه انتظار چنين برخورد محبّت آميزي را از امام نداشت؛ آهي كشيد و اظهار داشت: يا ابن رسول اللّه! غم و اندوه بسياري دارم.

حضرت ابا عبداللّه عليه السّلام به او خطاب كرد و فرمود: مشكل و ناراحتي تو چيست؟

اُسامه اظهار داشت: قَرْض و بدهي سنگيني بر دوش دارم كه به مقدار شصت هزار درهم مي باشد.

حضرت او را دلداري داد و فرمود: ناراحت نباش، تمام قرضي كه بر عهده داري، من تعهّد مي نمايم كه آن ها را بپردازم.

اُسامه گفت: مي ترسم پيش از آن كه بدهكاري هايم پرداخت شود، از دنيا بروم.

امام حسين عليه السّلام فرمود: مطمئن باش پيش از آن كه من، بدهي تو را نپرداخته ام، هرگز نخواهي مُرد.

سپس حضرت. از نزد اُسامه حركت نمود تا قرض هايش را پرداخت نمايد؛ و پس از آن كه بدهكاري هايش پرداخت شد، فوت كرد. [1] .

همچنين آورده اند:

روزي حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام در مجلس معاوية ابن ابي سفيان شد و ديد كه يك نفر عرب بيابان نشين از معاويه تقاضاي كمك دارد، ولي معاويه از كمك به آن عرب، خودداري نمود؛ و با حضرت مشغول صحبت گرديد.

عرب بيابان نشين از برخي افراد حاضر در مجلس سؤال كرد: اين شخص تازه وارد كيست؟

پاسخ دادند: او حسين فرزند عليّ بن ابي طالب عليه السّلام است.

آن گاه اعرابي حضرت را مخاطب قرار داد و گفت: اي فرزند رسول خدا! من از شما خواهش مي كنم تا نسبت به رفع مشكل من با معاويه صحبت كني؟

حضرت هم درخواست اعرابي را پذيرفت و سفارش او را به معاويه كرد و معاويه هم خواسته اعرابي را برآورد و نيازش را برطرف ساخت.

سپس اعرابي با اشعاري چند امام حسين عليه السّلام را مدح و ثناء گفت؛ و از آن حضرت قدرداني و تشكّر كرد.

معاويه به اعرابي معترض شد كه من به تو كمك نمودم و تو حسين را تمجيد و تعريف مي كني؟!

اعرابي در پاسخ گفت: اي معاويه! آنچه را كه تو به من دادي از حقّ آن حضرت بود كه سفارش و وساطت او را پذيرفتي؛ و به جهت او مرا كمك و ياري كردي. [2] .


پاورقي

[1] حياة الا مام الحسين عليه السّلام: ج 1، ص 128، بحارالا نوار: ج 44، ص 189.

[2] بحارالا نوار: ج 44، ص 210، مناقب آل ابي طالب: ج 4، ص 81.