بازگشت

فخر فرزند بر پدر، روي دامان پيامبر


روزي رسول خدا به همراه امام عليّ بن ابي طالب صلوات اللّه عليهما در محلّي نشسته بودند، ناگهان حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام؛ در سنين شش سالگي وارد شد.

پس حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله او را در آغوش گرفت، و بر پيشاني و لب هايش بوسه زد؛ و وي را بر دامان خويش نشانيد.

وقتي حضرت ابا عبداللّه عليه السّلام روي زانوي جدّش نشست، اميرالمؤمنين عليّ عليه السّلام اظهار داشت: يا رسول اللّه! آيا فرزندم، حسين را دوست داري؟

پيامبر خدا پاسخ داد: چگونه او را دوست نداشته باشم، در حالي كه او پاره تن من مي باشد.

اميرالمؤمنين عليه السّلام سؤال نمود: كدام يك از ما دو نفر نزد شما محبوب تر و گرامي تر هستيم؟

در اين لحظه حضرت ابا عبداللّه عليه السّلام قبل از آن كه جدّش لب به سخن گشايد، اظهار نمود: پدرجان! هركس شريف تر و مقامي والاتر داشته باشد، نزد جدّم رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله محبوب تر خواهد بود.

اميرالمؤمنين عليه السّلام خطاب به فرزندش نمود: اي حسين جان! آيا بر من - كه پدرت هستم - فخر مي ورزي؟!

پاسخ داد: بلي، چنانچه مايل باشي ثابت خواهم كرد.

پس امام عليّ عليه السّلام در برابر فرزندش، حدود هشتاد فضيلت از فضائل و مناقب خود را بيان نمود؛ و در پايان حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله خطاب به حسين عليه السّلام كرد و فرمود: اي اباعبداللّه! آنچه را كه از فضائل پدرت شنيدي يك مليونم - و قطره اي از درياي مناقب و - فضائلش نمي باشد.

آن گاه حسين عليه السّلام اظهار داشت: خداوند را شكرگزاريم، كه ما اهل بيت را بر ديگر خلايقش فضيلت و برتري داده است؛ و پس از بيان مفصّلي افزود: اي پدر! و اي اميرمؤمنان! آنچه را كه بيان نمودي صحيح و حقّ است.

بعد از آن رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله به حسين عليه السّلام فرمود: فرزندم! اكنون فضائل و مناقب خود را بازگو نما.

حضرت اباعبداللّه اظهار نمود: اي پدر! من حسين فرزند اميرالمؤمنين عليّ بن ابي طالب عليه السّلام هستم؛ و مادرم فاطمه زهراء عليها السّلام است كه سرور همه زنان جهان مي باشد.

و همچنين جدّم محمّد مصطفي صلّي اللّه عليه و آله، سيّد و سرور تمام انسان ها خواهد بود؛ و در پيشگاه خداوند مقام وي از هر جهت بر همه موجودات جهان آفرينش برتر و والاتر است.

و شكيّ نيست كه مادرم از مادر شما افضل است؛ و پدرم از پدرت اشرف و افضل مي باشد، و همچنين جدّ من از جدّ شما با شرافت تر و بلكه از همه موجودات عالم افضل است.

سپس افزود: و من در گهواره بودم كه جبرئيل امين آرام بخش و مونس من بود.

و در پايان، با همان حالتي كه روي زانو و در آغوش جدّش رسول اللّه صلّي اللّه عليه و آله نشسته بود، اظهار نمود: اي پدرجان، اي عليّ، اي اميرمؤمنان! شما در نزد خداوند از من افضل هستي؛ وليكن من از جهت حسب و نسبي كه دارم - يعني؛ جدّ و پدر و مادر خود - بر شما فخر و مباهات مي كنم. [1] .


پاورقي

[1] حلية الا برار: ج 2، ص 123، ج 6، فضائل شاذان بن جبرئيل قمّي: ص 83.