بازگشت

سخن آن حضرت در امر به معروف و نهي از منكر


2. إِعْتَبِرُوا اَيُّهَاالنَّاسُ بِما وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِيائَهُ مِنْ سُوءِ ثَنائِهِ عَلَي الْاَحْبارِ، إِذْ يَقُولُ لَوْ لايَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ و الأحْبارِ عَنْ قَوْلِهِمُ الإثْمَ، وَ قَالَ لُعِنَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إسْرائِيلَ إِليَ قَوْلِهِ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ، وَ إِنَّما غَابَ اللَّهُ ذلِكَ عَلَيْهِم لِأنَّهُمْ كَانُوا يَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذينَ بَيْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْكَرَ وَ الْفَسَادَ فَلايَنْهَونَهُمْ عَنْ ذلِكَ رَغْبَةً فيما كَانُوا يَنالُونَ مِنْهُمْ، وَ رَهْبَةً مِمَّا يَحْذَرُونَ، وَ اللَّهُ يَقُولُ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ، وَ قالَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ، فَبَدَءَ اللَّهُ بِالأمْرِ بِالمَعْرُوفِ وَ النَّهيِ عَنِ الْمُنْكَرِ فَريضَةً مِنْهُ، لِعِلْمِهِ بِأَنَّها إِذا اُدِّيَتْ وَ اُقيمَتْ اِسْتَقامَتِ الْفَرائِضُ كُلُّها هَيِّنُها وَصَعْبُهَا وَ ذلِكَ أَنَّ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوف وَ النَّهيِ عَنِ الْمُنْكَرِ دَعاءٌ إِليَ الإسْلاَمِ، مَعَ رَدِّ الْمَظالِم وَ مُخالَفَةِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَةِ الفَيْيِ وَ الْغَنائِمِ وَ أَخْذ الصَّدَقاتِ مِن مَواضِعِها فِي حَقِّها.

ثُمَّ أَيَّتُهَا الْعِصابَةُ بِالْعِلْم مَشْهوَرةٌ، وَ بِالْخَيْرِ مَذْكُورَةُ، وَبِالنَّصيحَةِ مَعْروفَةٌ، وَ بِاللَّهِ فِي أَنْفُسِ النَّاسِ مَهابَةٌ يَهابُكُمُ الشَّريفُ، وَ يُكْرِمُكُمُ الضَّعيفُ، وَيُؤْثِرُكُمْ مَنْ لافَضْلَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَ لايَدٌلَكُمْ عِنْدَهُ تَشْفَعُونَ في الحَوائِجِ إِذا إِمْتَنَعَتْ مِنْ طُلاَّبِها وَ تَمْشُونَ فيِ الطَّريقِ بِهَيْبَةِ الْمُلُوكِ وَ كَرامَةِ الأكابِر، أَلَيْسَ كُلُّ ذلِكَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِما يُرْجي عِنْدَكُمْ مِنَ القِيامِ بِحَقِّ اللَّهِ؟ وَ إِنْ كُنْتُمْ عَنْ أَكْثَر حَقِّهِ تُقَصِّرُونَ، فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأئِمَّةِ، فَاَمَّا حَقُّ الضُّعَفَاءِ فَضَيَّعْتُمْ، وَ أَمَّا حَقِّكُمْ بِزَعْمِكُمْ فَطَلَبْتُم فَلا مالاَبَذَلُْتمُوهُ، وَلانَفْسَاً خاطَرْتُمْ لِلَّذي خَلَقَها، وَ لاعَشْيرَةً عادَيْتُمُوها في ذاتِ اللَّهِ، أَنْتُمْ تَتَمَنَّوْنَ عَلَي اللَّهِ جَنَّتَهُ، وَ مُجَاوَرَةِ رُسُلِهِ، وَ أَماناً مِنْ عَذابِهِ؟

لَقَدْ خَشَيْتُ عَلَيْكُمُ أَيُّهَا الْمُتَمَنَّوْنَ عَلَي اللَّهِ أَنْ تَحِلَّ بِكُمْ نِقْمَةٌ مِنْ نَقَماتِهِ لِأَنَّكُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ كَرَامَةِ اللَّهِ مَنْزَلَةً فُضِّلْتُمْ بِهَا، وَ مَنْ يُعْرَفُ بِاللَّهِ لاتُكْرَمُونَ وَ أَنْتُم بِاللَّهِ فِي عِبادِهِ تُكْرَمُونَ، وَ قَدْ تَرَونَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةٌ فَلاتَفْزَعُونَ، وَ أَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبائِكُمْ تَفْزَعُونَ، وَ ذِمَّةُ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله مَحْقُورَةٌ، وَ الْعُميَ وَ البُكْمَ وَالزَّمِنَ في المَدائِنِ مُهْمَلَةٌ لاتُرْحَمُونَ، وَلا في مَنْزِلَتِكُمْ تَعْمَلُونَ، وَلامَنْ عَمِلَ فيهَا تَعْنُونَ وَ بِالْاَدْهانِ وَ الْمُصَانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأْمَنُونَ، كُلُّ ذَلِكَ مَمَّا أَمَرَكُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْيِ وَ التَّناهِي، و أَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ. وَ أَنْتُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصيبَةً لِمَا غَلَبْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ مَنازِلِ الْعُلَماءِ لَوْ كُنْتُمْ تَسَعُونَ ذَلِكَ بِأَنَّ مَجارِي الأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَليأَيْدِي الْعُلَماءِ بِاللَّهِ الْأُمَناءِ عَلَي حَلالِهِ وَ حَرامِهِ، فَأَنْتُمُ الْمُسْلُوبُونَ تِلْكَ الْمَنْزِلَةِ، وَ مَا سَلَبْتُمْ ذلِكَ إِلاَّ بِتَفَرُّقِكُمْ عَنِ الْحَقِّ وَ اخْتِلافُكُمْ فِي السُّنَةِ بَعْدَ الْبَيِّنَةِ الْواضِحَةِ، وَ لَوْ صَبَرْتُمْ عَليَ الْأذي، وَ تَحَمَّلتُمُ الْمَؤونَةَ في ذاتِ اللَّهِ كَانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ تَرِدُ وَ عَنْكُمْ تَصْدُرُ، وَ إِلَيْكُمْ تَرْجِعُ، وَ لَكِنَّكُمْ مَكَّنْتُم الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزَلَتِكُمْ وَ اسْتَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِي أَيْدِيهِمْ، يَعْمَلُونَ بِالشُبَهاتِ وَ يَسيرُونَ فِي الشَّهَواتِ، سَلَّطَهُمْ عَلي ذلِكَ فِرارُكُمْ مِنَ الْمَوْتِ، وَ إِعْجَابُكُمْ بِالْحَياتِ الَّتي هِيَ مُفارِقَتِكُمْ، فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفاءَ فيِ أَيْديهِمْ فَمِنْ بَيْنِ مُسْتَعْبِدٍ مَقْهُورٍ، وَ بَيْنَ مُسْتَضْعَفٍ عَلي مَعيشَتِهِ مَغْلُوبٌ، يَتَقَلَّبُونَ فِي الْمُلْكِ بِآرائِهِمْ وَ يَسْتَشْعِرُونَ الْخِزْيَ بِأَهْوائِهِمْ، إِقْتَدَاءً بِالأَشْرارِ وَ جَزأةً عَلَي الْجَبَّارِ، في كُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَي مِنْبَرِهِ خَطيبٌ يَصْقَعُ، فَالْأَرْضُ لَهُمْ شاعِرَةٌ وَ أَيْدِيهِمْ فِيهَا مَبْسُوطَةٌ، وَ النَّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ لايَدْفَعُونَ يَدَلامِسٍ، فَمِنْ بَيْنَ جَبَّارٍ عَنيدٍ وَ ذي سَطْوَةٍ عَلَي الضَّعَفَةِ شَديدٌ، مُطاعٍ لايَعْرِفُ الْمَبْدَأَ وَ الْمُعيدَ، فَياعَجَبَاً وَ مَالي لاأعْجَبُ، وَألْأَرْضُ مِنْ غاشٍ غَشُومٍ وَ مُتَصَدِّقٍ ظَلُومٍ، وَ عامِلٍ عَلَي الْمُؤْمِنينَ بِهِمْ غَيْرُرحيمٍ، فَاللَّهُ الْحاكِمُ فيما فيه تَنازَعَنا، وَ الْقَاضي بِحُكْمِهِ فَيما شَجَرَبَيْنَنَا.

اَللَّهُمّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ ما كانَ مِنَّا تَنَافُساً فِي سُلْطانٍ، وَ لاإلْتماسَاً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَلكِنَّ لَنَري الْمَعالِمَ مِنْ دينِكَ وَ تُطْهِرُ الْإِصْلاحَ في بِلادِكَ، وَ يَأمَنُ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ يُعْمَلُ بِفَرائِضِكَ وَ سُنَنِكَ وَ أَحْكامِكَ. فَاِنَّكُمْ تَنْصُرُونا وَ تَنْصِفُونا، قُوي الظَّلَمَةِ عَلَيْكُمْ وَ عَمِلُوا فِي إِطْفاءِ نُورِ نَبيُّكُمْ، وَحَسْبُناَ اللَّهُ، وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا، وَ إِلَيْهِ أَنَبْنا وَ إِلَيْهِ الْمَصيرُ. [1] .

سخن آنحضرت در امر بمعروف و نهي از منكر است و مذمت علمائيكه امر به معروف و نهي از منكر نمي كنند مي فرمايد:

اي مردم عبرت بگيريد به آنچه خداوند دوستان خود را نصيحت فرموده و پند داده است به ملامت و مذمت علماء يهود و نصاري. هنگامي كه مي فرمايد: «چرا دانشمندان مردم را از گناه و گفتار خلاف باز نداشتند». و باز مي فرمايد: «آن گروه از بني اسرائيل كه كافر شدند لعن شدند». تا آنكه مي فرمايد: «چه بد بود كردار آنانيكه چنين مي كردند همانا خداوند آنها را نكوهش مي نمايد زيرا مي ديدند ستمكاراني را كه در ميان ايشان بودندو از كار بد و فساد روي گردان نبودند آنها را نهي نمي كردند چون طمع داشتند به چيزهائيكه ميل و رغبت بدان دارند و مي ترسيدند كه از تمايلات نفساني باز داشته شوند در صورتيكه خداوند مي فرمايد: «از مردم نترسيد و از من بترسيد» و مي فرمايد: «مردان مؤمن و زنان مؤمنه دوست دار يكديگرند و امر به معروف و نهي از منكر مي نمايند». خداوند ابتداءً امر به معروف نموده سپس نهي از منكر و اين هر دو را واجب قرار داده، زيرا اين دو چون برپا شود و ادا گردد همه واجبات الهي چه آسان و چه دشوار استقامت يافته و برپا گردد. زيرا امر به معروف و نهي از منكر نمودن دعوت بسوي اسلام است و بازگرداندن مظالم و مخالفت باظالم و قسمت كردن بيت المال و غنائم و گرفتن صدقات از محلي از خدا مقرّر فرمود و مصرف نمودن در مورد خود همه از ثمرات و نتايج امر به معروف و نهي از منكر است. سپس شما اي مردم نيرومند بدانش مشهور گشته و به نيكي ياد شده و به خير خواهي معروف گشته ايد و بوسيله خدا در دلهاي مردم مهابتي داريد، چنانكه شرافتمند از شما حساب مي برد و ضعفاء و ناتوان شما را گرامي دارند و آنانكه با ايشان هم درجه هستيد شما را مقدم مي دارند و ترجيح مي دهند براي آن كس كه شما را بر او برتري نيست. و شفاعت مي كنيد درباره كسانيكه حاجتهاي آنها منع كرده شده و شما در راه رفتن به هيبت و كرامت و بزرگواري بزرگان گام بر مي داريد. آيا همه اينها براي آن نيست كه مردم به شما اميد دارند كه بحق خدا قيام كنيد و شما از بسياري از حق خدا كوتاهي كرده ايد و حقوق ائمه را پست شمرده ايد و حق مردم ضعيف و ناتوان را ناديده گرفته ايد؟ اما حقي كه خيال ميكنيد براي شما امت بدست آورده ايد پس شما در اين راه نه مالي را صرف كرده و نه جائي را براي خدا به مخاطره انداخته ايد و نه براي رضاي خدا با عشيره و قبيله دشمني كرده ايد با اين وصف آرزوي بهشت و همنشيني با پيغمبر و نجات از عذاب دوزخ را هم تمنّا نموده و اميدواريد. هر آينه مي ترسم بر شما اي كسانيكه چنين آرزوها داريد، عذابي از عذاب هاي پروردگار بر شما فرود آيد زيرا شما به يك مقامي از كرامت پروردگار رسيديد كه بر همه برتري يافتيد و حال آنكه مردم شناخته شده به خدا بسيارند كه گرامي داشته نشده اند و شماها بخاطر خدا در ميان مردم ارجمند هستيد و شما مي بينيد كه عهد خدا در هم شكسته شده و جزع نمي كنيد و شما را باكي نيست و حال آنكه براي شكسته شدن پيمان پدرانتان جزع مي نمائيد و مي بينيد كه حق رسول خدا در ميان شما پست و بي مقدار شده. و كورها و لالها و زمين گيرها در همه شهرها بي سرپرست ماندند و رحم كرده نمي شوند و شما باندازه مقام خود و درخور مسئوليت عمل نمي كنيد و كسي هم كه بدو عمل نمايد توجهي نداريد و با سازش و همكاري با ستمكاران خود را آسوده داريد. تمام اينها براي اين است كه آنچه خداوند شما را از آن باز داشته و نهي نموده است شما از آن غافل هستيد، مصيبت بر شما از همه مردم بزرگ تر است زيرا شما دست يافتيد و غلبه كرديد بر مقام و منزلت علماء واي كاش سعي مي نموديد.

چنانچه مي فرمايد: مجاري امور و احكام در دست علماء به خدا است كه امين بر حلال و حرام او هستند، و بايد زمام امور بدست آنها باشد، و شمائيد كه اين مقام از شماها گرفته شده، و آن از شماها گرفته نشده مگر بواسطه تفرّق شما از حق، و اختلاف شما درباره روش پيغمبر با وجود دليل روشن، و اگر شماها بر آزار شكيبا باشيد، و در راه خدا تحمل بخرج دهيد، زمام امور خدا به شماها برگردد و از طرف شماها اجراء شود، و شما مرجع كار مردم باشيد ولي شما خودتان ظلمه را در مقام خود جاي داديد، و امور حكومت خدا را به آنها واگذاشتيد تا بشبهه كار كنند، و در شهوات و دلخواه خود پس روند. آنان را بر اين مقام مسلّط كرده گريز شماها از مرگ و خوش بودن شماها به زندگي دنيا كه از شما جدا خواهد شد. نا توان را زير دست آنها كرديد برخي را برده و مقهور كنند و برخي را ناتوان يك لقمه نان و مغلوب نمايند مملكت را به رأي خود زيرو رو كنند و رسوائي هوس راني را برخود هموار سازند به پيروي از اشرار و دليري بر خداي جبار، در هر شهري خطيبي سخنور بر منبر دارند و همه كشور اسلامي زير پاي آنها است و دستشان در همه جاز باز است، و مردم همه در اختيار آنها هستند و هر دستي بر سر آنها زنند دفاع آن نتوانند، برخي زورگو و معاندند و بر ناتوان به سختي يورش برند، و برخي فرمانروايند و به خداو معاد عقيده ندارند. شگفتا از اين وضع و چرا در شگفت نباشم كه زمين در تصرف مردي دغل و ستمكار است، و يا زكاة بگير نا بكار، و يا حاكم بر مؤمنان كه به آنها مهربان نيست و ترحمي ندارد، و خدا حاكم باد در آنچه ماكشمكش داريم، و او به حكم خود در موضوع اختلاف ما قضاوت كند.

بار خدايا تو ميداني كه دين تو را برپا بينيم و در بلادت اصلاح نمائيم و ستم رسيده هاي از بنده هايت را آسوده خاطر كنيم، و به واجب و سنّت و احكام تو عمل شود. شماها بايد ما را ياري كنيد، و به ما حق بدهيد. نيروي ستمكاران بر سر شماها است، و آنها در خاموش كردن نور پيغمبر شما مي كوشند، و خدا ما را بس است، و بر او توكل داريم، و به درگاه او بازگرديم، و سرانجام به سوي اوست.


پاورقي

[1] تحف العقول، ص 240.