بازگشت

ترفند و دسيسه دشمنان اسلام


اشكي كه اين چنين آثار فردي و اجتماعي دارد و موجب تحرك و سازندگي است ،ارزش دارد. هم در دنيا و هم در آخرت موجب نجات و بيداري انسان ها مي گردد و باعث مي شود مردم با فساد ستمگر و ظلم ظالم ، ستيز كنند و عليه آنها قيام نمايند.

لذا دشمنان اسلام با ترفندهاي مختلف ، مي خواهند بگويند كه اين گريه ها و عزاداري ها، تكرار مكرّرات است و بي نتيجه و كاري عبث كه شادي و نشاط را از انسان مي گيرد و رخوت و ركود براي جامعه به بار مي آورد، در حالي كه جوان كه عامل پيشرفت و سرمايه جامعه است ، نياز به تحرك و شادي دارد.

دشمن مستقيم نمي گويد به مجالس امام حسين (ع) نرويد، اعتقاد به قرآن نداشته باشيد. بلكه موذيانه و با زيركي مي خواهد كم كم و به مرور زمان ايمان را در دل هاي مسلمانان ضعيف كند و اعتقادشان را متزلزل گرداند و اسلام را در نطفه خفه كند.تا مبادا به كشورهاي ديگر هم سرايت كند و منافع استعمارگران ، بيش از اين به خطر افتد.

بله ، اسلام هم شادي و هم غم دارد. منتها هدفمند نه مضرّ. اسلام با شادي و غم و غصه مضر و پوچ و باطل مخالف است .

آنان با تلقيفات به ظاهر دلسوزانه و با قيافه متفكرانه ، افكار مخرّب خود را از راه راديوهاي بيگانه و عوامل خود فروخته داخلي و خارجي و افراد جاهل و ساده اي كه ناآگاهانه تبليغات دشمنان و سخنانشان را اشاعه مي دهند، پخش مي كنند، به اين اميدكه مردم مسلمان و انقلابي را كم كم در خواب غفلت فرو برند و سرشان را با شادي هاي مضر و پوچ و لذت هاي زودگذر، مثل فحشا، اعتياد، فيلم هاي شهواني ... سرگرم كنند و تابع مدّ و هوا و هوس گردانند و خصوصاً در اين ميان به بهانه پيشرفت و تمدن و تجدّد و عقب مانده نبودن ، از زنان به وسيله نمودار ساختن زينت و زيبايي هايشان ، بيشترين بهره را مي برند تا به اين وسيله مسلمانان به مرور زمان براي رسيدن به اهداف واهي ، اعتقادهاي خود را زير پا بگذارند و هويت و غيرت و شخصيت ديني و حلّي خود را ناديده بگيرند و استقلال فكري و روحي شان نابود گردد.تا در زندگي ، از خود اصول و مبادي و فلسفه اي ارزشمند نداشته باشند. به بيان ديگر، هدف دشمنان ايجاد استعمار فكري است كه خطرناك تر از انواع ديگر استعمار است . چون در اين نوع استعمار، شخص مثل دشمن فكر مي كند و مانند او مي بيند و اصلاً هم احساس نمي كند كه استعمارزده شده است و به طرف آن كه مي درد، مي دود.

ارزش استقلال فكري و اعتماد و اعتقاد به فلسفه زندگي خود و احترام به سنت ها و نظام هاي خود، از علم بالاتر است . ملّت عالم ممكن است در ملّت ديگر هضم شود، ولي ملّتي كه احساس شخصيت و استقلال مي كند، هضم نمي شود.

لذا در پاسخ به كساني كه مي گويند: چرا گريه ؟ علاوه بر مطالب گذشته ، بايد گفته شود: همان طور كه خنده اقسامي دارد، اشك و گريه نيز اقسام مختلفي دارد:

اشك شوق ، اشك توبه و پشيماني ، اشك رأفت و دلسوزي ، اشك فراق ، اشك ذلّت ، اشك تظاهر و ريا، اشك غم و اندوه ...

ولي هر اشكي مضرّ وسود آور نيست و سبب كسالت روحي و افسردگي نمي گردد و نشاط را از بين نمي برد. همان طور كه هر خنده اي هم خوب و سازنده و نشاط آور نيست ؛مثلاً اكثراً شاهد اشك شوق به هنگام ورود اسرا و آزادگان به ايران بوده ايم . آيا اين اشك افسردگي و كسالت به بار مي آورد؟ آيا اگر كسي با خواندن يا شنيدن اوصاف و نعم بهشتي ،اشك شوق بريزد، اشكش ركود آور و مخرب است ؟! اشكي كه فرد گنهكار براي پشيماني از گناه مي ريزد، آيا او را سبك مي كند يا افسرده ؟ مگر در جبهه ها شاهد نبوديم كه رزمندگان اسلام ، شب ها در سنگرها مشغول خواندن دعا و روضه و زيارت نامه ها بودند واشك مي ريختند و روزها مثل شير در جبهه ها، به دشمنان اسلام حمله مي كردند.