بازگشت

حضرت علي


از ابن عباس روايت شده كه در ذيقار خدمت اميرالمومنين (ع) رسيدم . صحيفه اي بيرون آورد، به خط خود و املاي پيامبر (ص) و براي من از آن خواند. در آن صحيفه ، مقتل امام حسين (ع) بود و آن كه چگونه كشته مي شود و چه كسي او را مي كشد و چه كسي او را ياري مي كند و چه كسي با او شهيد مي شود. پس آن حضرت گريه سختي كرد و مرا به گريه آورد.»

هم چنين نقل شده : روزي اميرالمومنين (ع) عباس را كه كودكي خردسال بود، در آغوش گرفت و در حالي كه بر اثر شدت ناراحتي قطرهاي اشك از ديدگانش مي ريخت ،بازوهاي عباس (ع) را بوسيد. ام البنين (س) كه آن صحنه را ديد، نگران شد و از علي (ع) پرسيد:«چرا گريه مي كني ؟» حضرت فرمودند:«دست هاي اين كودك را ديدم و آنچه را كه در آينده به آنها مي رسد به خاطر آوردم . از اين رو متاثر شدم .»

ام البنين (ع) با اضطراب پرسيد: مگر دست هاي او چه مي شوند؟ علي (ع) فرمود: قطع مي شوند. سپس با اندوه دردناكي چند بار فرمود:«مگر با يزيد چه كرده ام ؟!»

ام البنين (س) كه با شنيدن اين سخن ، اشك اندوه مي ريخت ، پرسيد:«چرا دست هاي عباس قطع مي شوند؟» حضرت ماجراي كربلا را برايش شرح داد. ام البنين (س) به سبب آن مصائب جان گدازي كه به خاندان نبوت وارد مي شود منقلب شده و سخت گريست و سپس با نيروي صبر و شكر خود را آرام نمود و خدا را به علت اين كه فرزندش فداي امام حسين (ع) مي گردد، سپاس گزاري نمود.

ائمه هدي :

ائمه اطهار: همگي به زنده نگه داشتن و احياي خاطره عاشورا توصيه و تأكيد نموده و خود نيز عامل به اين سنت پيامبر گرامي اسلام (ص) بوده اند، من جمله :

- امام سجاد (ع) از كساني بوده كه بعد از شهادت پدر گرامي اش بارها منبر رفته وخود مصيبت پدرش را بازگو كرده و مردم را به گريه درآورده است . روزي در حضور يزيد ـ لعنت الله عليه ـ به منبر رفت و فرمود:«من پسر آنم كه تشنه جان داد و تن او به خاك كربلا افتاد. عمامه و رداي او را ربودند، در حالي كه فرشتگان آسمان در گريه بودند. جنيّان در زمين و پرندگان در هوا، سيلاب از ديده گشودند. من پسر آنم كه سرش را به نيزه نشاندند و زنان او را از عراق به شام به اسيري بردند.... يزيد! محمد(ص) جدّ توست يا جدّ من ؟ اگر گويي جدّ توست ، دروغ گفته اي و اگر گويي جد من است ، چرا پدرم را كشتي و زنان او را اسير گرفتي ؟

سپس فرمود: مردم ! آيا ميان شما كسي هست كه پدر و جدش رسول خدا (ص) باشد؟!». و به يك بار شيون از مردم برخاست .»

- معاويه بن وهب مي گويد: به خانه امام صادق (ع) رفتم . حضرت در سجده بود ودعا مي كرد تا رسيد به اين جا كه فرمود: «خدايا رحم كن به صورت هايي كه آفتاب آن رادگرگون كرده تا خودش را به قبر حسين (ع) برساند. خدايا رحم كن به اشكهاي چشمي كه در عزاي حسين (ع) ريخته مي شود. خدايا رحم بفرما به ناله ها و صرخه هايي كه در مصيبت حسين (ع) بلند مي شود. خدايا من آنان را به تو مي سپارم تا بر ما نزد حوض كوثر وارد شوند.»

- از امام رضا(ع) روايت شده :«چون ماه محرم داخل مي شد، پدر مرا (امام كاظم (ع)) كسي خندان نمي ديد و اندوه و حزن پيوسته بر او غالب مي شد تا روز دهم ،چون روز عاشورا مي شد، آن روز، روز مصيبت و حزن و گريه او بود و مي فرمود: امروز روزي است كه حسين (ع) شهيد شده است .»

- از امام رضا(ع) منقول است :«هر كه روز عاشورا، روز مصيبت و اندوه و گريه او باشد، حق تعالي روز قيامت را روز فرح و سرور و شادي او گرداند و ديده اش را در بهشت به ما روشن گرداند.»

- و هم چنين از قول علما و بزرگان بارها نقل شده كه امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه شريف ـ را زيارت كرده اند كه در مجالس روضه و عزاداري شركت نموده و بر مصائب جدّ بزرگوارش گريه كرده است .. و هم چنين خود حضرتش در زيارت ناحيه مقدسه مصائب سيد الشهدا (ع) را ذكر كرده اند و فرموده اند:«سلام مي كنم بر تو، سلام كسي كه قلبش از مصيبت تو جريحه دار است و اشكش در ياد تو ريزان است . سلام كسي كه آه و ناله اش در فاجعه تو بلند است .»