بازگشت

شناخت از طريق عملكرد امام حسين


راهي ديگر كه ما را به درجه عرفان امام (ع) رهنمون مي سازد، راه عملي ايشان است ؛ يعني حضرتش فقط شعار نمي دهد و در عمل ، مانند بعضي عارف نماها نيست كه فقط با عزلت نشيني و يك سري سخنان زيبا، بر زبان جاري ساختن ، دم از خدا و دين بزند: (كونوا دُعاة ً لِلنّاس بغيرَ الْسنتكُم ). بلكه امام حسين (ع) براي آگاهي مردم و پا برجا ماندن دين خدا، فقط هستي خود را فدا نكرد، كه تمام اولاد و اهل بيت و يارانش را نثار حق تعالي نمود، كه خود درباره آنان فرمود:

«همانا من اصحابي با وفاتر و بهتر از اصحاب خود نمي دانم و اهل بيتي از اهل بيت خود، نيكوتر سراغ ندارم .»

و در آن لحظه هايي هم كه خود به كلي توانايي از بدن مباركش سلب شده بود و تير در سينه حضرتش نشسته بود و بي اختيار روي زمين افتاد، فرمود:

«رِضاً بقضائك و تسليماً لِاَمرك و لا معبودَ سِواك يا غياث َ المستغيثين .» واقعاً اين درجه از رضايت و تسليم برخاسته از چه عرفاني است ؟!!

«راه امام حسين (ع)، راه دل است »

اين چه معرفت و عرفاني است كه باعث هدايت و شناخت انسان ها در همه زمانها گرديد؟ معنويت و عرفان عرفا حداكثر موجب نجات خودشان و انسان هاي هم عصرشان است و بعد از آنها فوقش ، فقط دستور العملي است كه از ايشان باقي مي ماند در كتاب ها،كه تنها با خواندن آن و بدون راهنمايي مربّي الهي ، افراد به وسيله آن راه به جايي نخواهند برد. امّا «اَن َّ الحسيِن ... مصباح ُ هُدي و سفينة نجاة » پيامبر خدا (ص) فرمودند:«همانا حسين چراغ هدايت و كشتي نجات است .» هنوز بعد از 1400 سال ، نامش ويادش و ذكر مصائبش ، آتش به جان ها مي زند و شور و عشق مي آفريند و انسان ها را به مقصد مي رساند.

راه امام حسين (ع)، راه دل است و از راه دل و شكست و انكسار آن ، انسان ها را هدايت مي كند و دلي كه شكست ، جاي گاه و تابشگاه نور حسين (ع) مي شود. «في قلوب مَن و الاه ُ قبره » و دوستداران حسين (ع) هر كدام به اندازه ظرفيت وجودي شان ، كمالات حسين (ع) را دارا مي شوند و در وجودشان صفات عالي حضرتش آشكار مي گردد.

عرفان عملي امام حسين (ع) فقط باعث نشد كه حُرّ، ره صد ساله را يك شبه طي كند، بلكه هنوز هم شاگردان مكتبش را يك شبه به وصال محبوب مي رساند. اشخاصي امثال رسول تُرك ها را، آدمي قُلدر ولات و لا اُبالي كه به فسق و زورگويي شهرت داشت و مأموران كلانتري هاي تهران از برخورد جدّي با او، بيم و هراس داشتند.

مكتب و عشق امام حسين (ع) از چنين انساني ، عارفي ساخت كه در عشق حق ّ ذوب گرديد و به مرحله اي رسيد كه بعد از مرگش ، در خواب ديدند كه حضرت زينب (س) به تشييع جنازه اش آمده و فرمودند: «اين جنازه متعلق به ماست ، ما خودمان بايد او راتشييع كنيم ».

حضرت ابراهيم (ع) خليل و دوست خداست و خداوند براي امتحان او، دستور ذبح كردن اسماعيلش را داد، ولي او از انجام اين عمل معاف گرديد(در عالم واقع ). امّا امام حسين (ع) نه تنها اسماعيلش ، بلكه تمام هست و نيستش را در راه دوست و در عالم واقع ،فدا نمود و قرباني كرد. خدا هم اثر كار امام حسين (ع) و محبت ايشان را در دنيا و آخرت بزرگ گرداند. پيامبر خدا (ص) فرمودند:

«اِن َّ لِلْحُسين ِ مُحَبَّة ً مَكنونَة ً في قلوب الْمومنين .»؛ «براي حسين (ع) در دل هاي مؤمنين ، دوستي نهفته است .»

در صحراي محشر، عدّه اي در جوار امام حسين (ع) زير سايه عرش رحمتند و به قدري محبّت حضرتش دلشان را پُر كرده است و از هم جواري با ايشان لذّت مي برند كه وقتي حوريان از بهشت ، برايشان پيغام مي فرستند كه ما منتظر شما هستيم ، چرا نمي آييد؟ مي گويند: ما لذّت مجالست و مصاحبت با امام حسين (ع) را به شما ترجيح مي دهيم . و هم چنين خداوند باب الحسين (ع) را «رحمة الواسعة » قرار داده . به قول شيخ شوشتري در مقدمه خصائصش ، حساب كه مي كنيم ، مي بينيم در طول زندگي مثل يك تاجر ور شكسته ، سرمايه عمر را بر باد داده ايم و چه رنج ها برديم . ولي در اين مدّت ،ايمان و عمل صالحي كه قابل قبول حضرت حق تعالي باشد، ندرايم كه با خود ببريم .چراكه از آثار ايمان ، توكّل به خدا و خوف و رجا، فقط نسبت به پروردگار عالم و صبر و تسليم امر خدا بودن است . آيا از اين آثار بهره اي داريم ؟!! و در باب عمل هم اخلاص ،شرط قبولي است .

از كجا معلوم كه اعمالمان خالص بوده و موانع قبولي نداشته است . و هم چنين شرايط شيعيان علي (ع) كه در خطبه همام در نهج البلاغه ذكر شده ، كه در خود سراغ نداريم و شرايط زياد است . ولي باب حسين (ع) وسيع تر است . شيعه علي (ع) شدن ،سخت است و خيلي بايد رنج برد، امّا دوستدار و عزادار حسين (ع) بودن و گريه بر او، آسان است . و شرط زيادي نمي خواهد و رقّت قلب و شكستگي دل كافي است .

در روايت است : «هر گاه خداوند به عبدي ، اراده خير كند، مِهر امام حسين (ع) را در دلش جا مي دهد.»

اِن شاء الله كه اگر از هر بابي از ابواب بهشت ، به خاطر كوتاهي ها يمان باز بمانيم ،خداوند اميد ما را از باب الحسين (ع) قطع نگرداند، چون اين باب به قدري وسيع است كه امثال همچو مني نيز كه گنه كار و رو سياه درگاه الهي هستم ، به آن طمع دارم .

«الهي جز مِهر حسين (ع) هر آنچه باشد بدلم خون ساز و زِ راه ديده ام بيرون ساز»