بازگشت

شناخت از طريق سخنان امام حسين


يكي از مهم ترين منابع ، براي پي بردن به عرفان و معنويت ايشان ، دعاي عرفه حضرت است . امام (ع) در اين دعاي شريف شناختي عميق را مطرح مي نمايد كه بالاتر از شناخت عاقلان است . و در عين حال آن شناخت عقلان را نيز تأييد مي فرمايند. آنجا كه حضرت مي گويند: «تفكر من در آثار تو، مايه دروي از ديدار توست ...

چگونه چيزي كه خودش از نظر هستي ، نيازمند توست (آثار) مي تواند دليل بر وجودِ تو باشد. آيا چيز ديگري مي تواند پديدارتر از خودِ تو باشد تا او وسيله ظهور تو گردد؟! كي نهاني تا نيازمند برهاني باشي كه بر تو دلالت كند و كي دوري تا به وسيله آثار به تورسند؟!

در جاي ديگر مي فرمايند:

«تويي كه انوار معرفت را در دل هاي دوستانت تابيدي تا تو را شناختند و يگانه دانستند.»

و باز مي فرمايند:

«تو هستي كه خودت را در هر چيزي به من شناساندي . پس من تو را آشكارا در هر چيز ديدم و تو بر هر چيزي آشكاري .»

يعني اگر اولياي تو، تو را شناختند به وسيله كمك و راهنمايي بود و گرنه آنها قدرت ِ بر شناخت تو را نداشتند.

«خدايا تو دستور مراجعه به آثار را به من دادي .» تا از آثار پي به وجود تو ببرم ،چون خودت خواسته اي كه ما از طريق آنها تو را بشناسيم و گرنه چگونه آثار مي توانند و قدرت دارند كه خالق خود را بشناسانند؟ ما همچون ماهي دريا كه به سبب غرق بودن در آب ، توجّه به آب نمي كند، از شدت تجلّي انوار حق ّ و غرق بودن در آن ، توجّه به آن نداريم .

ولي آن قدر لطف و رأفت و رحمت داري كه با وجود اين حدّ از تجلّي ، باز ما را به وسيله آثار، متوجه مي كني تا هدايت يابيم .

حتّي قبل از اين كه ما از تو در خواست كنيم ، تو به فكر ما هستي ، قبل از اين كه ما به ياد تو باشيم ، تو به ياد ما هستي .

و حتّي همين كه مشتاق تو هستم و تو آرزوي مني ، به اين دليل است كه تو ديگرن را از دلم بر طرف ساختي كه فقط تو را بخواهم و من راهي براي رسيدن به اين آرزو ندارم ، جز اين كه از خودت بخواهم و من راهي براي رسيدن به اين آرزو ندارم ، جز اين كه از خودت مي خواهم . لذا تدبير خودم را هم ، چاره ساز نمي دانم .

آيا معرفت و عرفاني به حق تعالي از اين بالاتر وجود دارد؟