بازگشت

سيماي امام حسين در آيينه شعر و ادب فارسي


همانا ذكر مصايب سالار شهيدان حسين ابن علي (ع) و اعوان و انصار آن حضرت در واقعه جان گدازِ كربلا شعراي معتقد ـ چه شيعه و چه سني ـ را بر آن داشته است كه شعريا اشعاري درباره اين حادثه دلخراش بسرايند ما در اين جا به برخي از آنها اشاره اي داريم .

سيف فرغاني از پيروان امام ابو حنيفه (نعمان ) از شعراي اهل تسنن ، سروده است :



اي قوم در اين عزا بگرييد

بر كشته كربلا بگرييد



از خون جگر سرشك سازيد

بهر دل مصطفي بگرييد



وز معدن دل به اشك چون در

بر گوهر مرتضي بگرييد



با نعمت عافيت به صد چشم

بر اهل چنين بلا بگرييد



دل خسته ماتم حسينيد

اي خسته دلان هلا بگرييد



مرثيه دوازده بند مولانا محتشم كاشاني درباره فاجعه كربلا بسيار شور انگيز است :



باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است ؟

بازاين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ؟



باز اين چه رستخيز عظيم است كز زمين

بي نفخ سور خواسته تا عرش اعظم است



صباحي بيدگلي نيز تركيب بندي دارد در رساي شهيدان كربلا:



اين رفته سر به نيزه اعدا حسين توست

اين مانده در زمين به تن تنها، حسين توست



اين آهوي حرم كه تن پاره پاره اش

در خون كشيده دامن صحرا، حسين توست



مرثيه هاي شورانگيز وصال شيرازي نيز به سبك محتشم كاشاني است :



اين جامه سياه فلك در عزاي كيست ؟

وين جيب چاك گشته صبح از براي كيست ؟



اين جوي خون كه از مژه خلق جاري است

تا در مصيبت كي و ماجراي كيست ؟



قاآني شيرازي نيز در مصيبت حضرت ابا عبدالله (ع) سروده است :



باردچه ؟ خون كه ؟ديده چسان ؟ روز و شب ، چرا

از غم ، كدام غم ؟ سلطان اولياء



نامش كه بود؟ حسين ، ز نژاد كه ؟ از علي

مامش كه بود؟ فاطمه ، جدش كه ؟ مصطفي



در رثاي شهداي كربلا ناصرالدين شاه قاجار سروده اي دارد:



خرم دلي كه منبع انهار كوثر است

كوثر مجاز ديده پر اشك بهتر است



نام حسين و كرببلا هر دو دلرباست

نام علي اكبر از آن دلرباتر است



رفتم به كربلا به سر قبر هر شهيد

ديدم كه تربت شهدا مشك و عنبر است