بازگشت

نتيجه گيري


1ـ بر اساس يافته هاي علم روان شناسي ، و الگو پذيري در دوره نوجواني داراي اهميت خاصي است . شخص در اين دوره سعي مي كند با شخص يا اشخاصي كه به نظرش شخصيت قابل قبول دارند، رابطه رضايت بخش برقرار كند و خود را همانند آن فرد يا افراد سازند و نگرش ها، ويژگي هاي رفتاري و هيجان هاي آن فرد يا اشخاص را براي خودالگو قرار دهد. لذا نوجوان در دوره راهنمايي تحصيلي شديداً به دنبال «الگوها و سرمشق هاي » ايده آل خود مي گردد. كتاب هاي درسي با عنوان هاي مختلف يكي از مؤثرترين راه ها براي رسيدن به الگوها و سرمشق هاي مطلوب مي باشد. ولي از تمام ظرفيت هاي بالقوه اين كتاب ها براي الگو سازي بهره برده نشده است .

2ـ در حدود 12 بند از 105 بند اهداف دروه راهنمايي تحصيلي كه در 8 فصل تدوين گرديده است ، در قسمت اهداف اعتقادي ، اخلاقي ، سياسي و اجتماعي بطور مستقيم و غير مستقيم با موضوع امام حسين (ع) و فرهنگ عاشورايي ارتباط دارد. مديران و برنامه ريزان و افراي كه در تعليم و تربيت دانش آموزان نقشي بر عهده دارند، مكلفند در برنامه ريزي امور سازماندهي فعاليت ها و انجام وظايف مربوط به گونه اي اقدام كنند كه تا پايان دوره تحصيلي دستيابي دانش آموزان به اهداف تعيين شده ممكن باشد، ولي عملاً در تدوين كتاب هاي درسي در مورد امام حسين (ع) و فرهنگ عاشورايي چنين به نظر نمي رسد.

3 ـ در كتاب هاي فرهنگ اسلامي و تعليمات ديني دوره راهنمايي تحصيلي كه مجموع 330 صفحه مطلب تدوين گرديده است ، فقط يك صفحه و نصفي به امام حسين (ع) و فرهنگ عاشورايي اختصاص يافته است .

در كتاب هاي فارسي اين دوره از مجموع 557 صفحه مطلب . فقط حدود 2 صفحه مطلب و در كتب تاريخ اين دوره در 255 صفحه مطلب ، فقط 4 صفحه مطلب و در كتب تعليمات اجتماعي اين دوره از مجموع 266 صفحه ، فقط يك هفتم صفحه به امام حسين (ع) و فرهنگ عاشورايي اختصاص يافته است .

4ـ با توجه به نقش الگويي امام حسين (ع) و فرهنگ عاشورايي از تمام جهات اعتقادي ، اخلاقي ، سياسي ، نظامي ، تربيتي ، احساسي ، عرفاني ، فرهنگي ، اقتصادي ،عبادي و... نه تنها براي مسلمانان و شيعيان بلكه براي غير مسلمانان و تمام بشريت ؛متأسفانه سيماي امام حسين (ع) و فرهنگ عاشورايي در كتب درسي دروه راهنمايي بسيار كم رنگ ترسيم گرديده است و حتي نه تنها در حد اهداف تعيين شده براي اين دوره هاي تحصيلي نمي باشد، بلكه بسيار هم از اين اهداف دور مي باشد.