بازگشت

نتيجه


با توجه به آنچه گفته شد: قيام امام حسين و يارانش با اينكه سيزده قرن پيش روي داد، با گذشت زمان نه تنها از فراموش نگشته ، بلكه بر شمار هوا داران امام افزوده گشته و ابعاد قيام از نظر سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي ، مذهبي ... روشن تر شده . مظلوميت امام و يارانش باعث ظلم و جور بني اميه چندان نپاييد كه حكومت سفاك بني اميه پايه هايش سست و لرزان شد. قيام امام محصور زمان و مكان نگرديد و هر زمان كه مسلمين و غير مسلمين (آزادگان ) به عمق قيام و فلسفه آن پي بردند، به آساني توانستند به پيروي از امام حسين حكومت هاي ظلم ، استعمار، استثمار و استبداد را شكست دهند و ضرورت وجود رهبري صالح «امامت » در جامعه احساس گرديد. با بزرگداشت و تذكر اين روز بزرگ (عاشورا) تاملاس هندي گفته است ، در جامعه جهاني ، به خصوص در جامعه اسلامي تاابد بذر روح معنويت ، فداكاري ، ايثار موجب تقويت روح همبستگي ، حق خواهي و ارتقاء فرهنگي پاشيده شد و قيام امام حسين ثابت كرد كه نتيجه كار انسان در اين جهان هم ماندگار است كه در يك طرف اعمال وحشيانه و ستم و جور يزيد و در طرف مقابل صفات عالي انساني به تمام و كمال است كه همه بر آن لعن و نفرين نموده و طرف مقابل را نه تنها تحسين نموده بلكه به عنوان مظهر و الگو پايداري ، شجاعت و پيروزي و حق طلبي و آزادي و ثبات در طريق حق و عدالت و ظلم ستيزي و استواري دين و صلاح جامعه ،بهترين و والاترين نمونه پيروزي اقليت بر اكثريت است . و اين است كه حركت در راه خدا،شهادت براي خدا و دفاع از مظلوم و ناموس مردم ، اصلاح امت ، جهاد براي نشر فضايل دين و دفع رذايل هميشه موجب سعادت و رستگاري است ، هر چند كه به ظاهر با شكست توأم باشد. مجالس تذكر عاشورا و زيارت عاشورا... براي اين است كه روح حسين (ع) هميشه و در همه جا براي احياء حق و احقاق آن است .

اللهم اجعل محياي محيا محمدٍ و آل محمد و مماتي ممات محمدٍ و آل محمد.

خدايا زندگي و مرگمان را مانند زندگي و مرگ خاندان رسالت قرار بده .

حسن ختام اين مقال را به اشعار دو شاعر مشهور آذربايجان ، - شعراي اهل بيت (ع) - مزين مي نماييم :



برادر بي تو در چشمم جهان تنگست مي نالم

فلك را بي سبب با من سر جنگست مي نالم



به صيد آشيان گم كرده مرغ بي پرو بالي

زهر سو دامن قومي پر از سنگست مي نالم



نه زنجير جفا بر گردنم تنگست از آن گويم

كه عنقا را زطوق آهنين تنگ است مي نالم



اگر صبح قيامت را شبي هست آن شب است امشب

طبيب از من ملول و جان ز حسرت بر لبست امشب



سرت مهمان خولي و تنت با ساربان همدم

مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلبست امشب



صبا از من به زهرا گو بيا شام غريبان بين

كه گريان ديده دشمني به حال زينبست امشب