بازگشت

روزگار دهشت


پس از روزگاران پر آشوب عثمان نوبت به امير مؤمنان رسيد. از او خواسته شد تا افسار شتر خلافت را به دست گيرد و آن را در مسير اصلي اش براند. اما در همان روزها آغازين سفره دردها و حسرت ها را برگشود و در برابر مسلمانان از گذشته ها سخن راند: «بندگان خدا در زماني واقع شده ايد كه خير و نيكويي به آن پشت كرده و شر و بدي بدان روي آور شده است و ابليس هر روز بيش از گذشته در كار گمراهي مردم طمع مي ورزد و...كجايند خوبانتان و وارستگان از شما، آنان كه در كسبشان از حرام مي گريختند و در كردار و انديشه پاكي بر مي گزيدند.» وپس از پدر اندكي بعد ريشه حيات سبط اكبر نيز در سم جهالت ها مي سوزد و خون هاي به دل بر گرفته را در طشت فراغ از دردها مي ريزد و اكنون نوبت حسين است . امروز دوران فتنه ها است و بدعت ها. زمانه اي نا امن است كه در نامه دردناك و پر شور امام به معاويه اين چنين انعكاس مي يابد: «آيا تو قاتل حجر و ياران اونيستي ؟ كه اهل پرهيزگاري و بندگي بودند و براي از ميان برداشتن بدعت و امر به معروف و نهي از بدي ها قيام كردند... آيا تو كشنده عمرو بن حمق كه از بسياري عبادت چهره و تن فرسوده بود، نيستي ؟ آيا تو ادعاي فرزندي زياد براي ابو سفيان نكردي ... و سپس او را بر مردمان سلطه بخشيدي تا بر مسلمانان سخت گرفته ، دست و پاي آنان بريده ، بر شاخه هاي نخل به دار آويزد.» او از جدش به يادگار داشت كه : «هر آن كس چنين احوالي ببيند وبر آن نخروشد و با كردار و گفتارش بر نياشوبد همان شايسته كه خداوند وي را به جايگاه ظالمان و بدعت گزاران بيندازد.» اما او حافظ حقوق ضعيفان بود و بهار يتيمان و پناه گاه مردمان به شمار مي آمد «وتأخذ للدني من الشريف ... كنت ربيع الايتام و عصمة الانام » و در برابر ديدگانش دارا و ندار يك سان بودند: «تساوي في الحكم بين القوي و الضعيف » اما مگر مي شد آن كه «للإسلام و المسلمين راحماً» بود، در برابر اين طغيان ها در گوشه اي زانوي سكوت در بغل بگيرد؟ پس بايستي به پا مي خاست ، سنت هارا بر پا، فتنه ها را خاموش ، و راه هاي محكم حقيقت را باز مي گفت و حق جهاد را ادا مي نمود: «وسننت السنن وأطفأت الفتن و أوضحت سبل السداد و جاهدت في الله حق الجهاد» از اين رو، او مي بايست ريشه مستمندي را بسوزاند و گردن گردن كشان رابشكند و بر سرشان بكوبد تا ستون دين پا برجا و استوار بماند: «و لعماد الدين رافعاً و للطغيان قامعاً و للطغاة مقارعاً».