بازگشت

شادمانه ها


در انديشه سرور كربلاييان ، دنيا محل شادمانه هايي متضاد است . او در مكتب پدر آموخته دنيا هم مزرعه عذاب است هم نجات . دنيا دار صدق و راستي براي راست كرداران است و سراي تن درستي براي دنيا شناسان . اين خانه مي تواند پندآموز عبرت پذيران و زاد دهنده دورانديشان باشد. دنيا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان و فرودگاه كلام خداست . اين جا همان جاست كه بايستي به تجارت با خدا رفت ونفس را نه به ثمن بخس بلكه ثمين فروخت و اين جا همان جاست كه مشهد او و آغازگاه معراجش به سوي جايگاه خدايي اش است . او از شادمانه هاي دنيا اين چنين بهره مي برد، همدمي با بيت و محراب ؛ «وأنت ... جليس البيت والمحراب » راه عزلت و بريدگي از شهوت ها و لذات را مي جويد و «معتزل عن اللذات وشهوات »، مي گردد و بر شادمانه هاي غير خدايي يك سره چشم بر مي بندد: «وإلحاظك عن بهجتها مطروفه » و اين بود حكايت حسين و دنيا.وچه زيبا بود آن گاه كه در آخرين لحظات زندگي اش بر دنياي يزيديان شوريد و حذر را برسر آنان باريد: «بندگان خدا از خدا بهراسيد و از دنيا بپرهيزيد. اگر قرار بود همه دنيا به يك نفر داده شود و آن يكي براي هميشه در اين دار بماند پيامبران براي ماندگاري سزاوارتر و جلب خشنودي آنان بهتر و چنين حكمي شايسته بود. اما هرگز چرا كه خداوند دنيا را فاني آفريد كه تازه هايش كهنه و نعمتش رو به زوال و سرور و شادي ش به غم و اندوه بدل خواهد گرديد. دون منزلي است و موقت داري .».