بازگشت

نگاهي وحشت زده


«ناظراً إليها بعين المستوحشين منها» حسين در قعر دره دنيا فرو نمي رود و بر ديوارهاي نا استوار آن گام نمي نهد.

او از پدر آموخته است : «مثل الدنيا كمثل الحيه ليّن ٌ مسها و السم الناقع في جوفها يهوي إليها الغر الجاهل ويحذرها ذو اللّب العاقل » «دنياي (حرام ) چون ماري پوست نرم و سمي است . نادان نيرنگ خورده به او مي گرايد و هوش مند عاقل از آن مي پرهيزد.»