بازگشت

راز پاي فشاري


اما به راستي راز اين پاي فشاري مردانه ومصرانه در طول سال ها و از زبان فرزندان حسين (ع) چيست ؟ در زيارت و ديدار يك قبر چه رازي نهفته است كه در آن بايستي خطر و ترس به جان خريد و مزد را به همان ميزان دريافت داشت ؟ «ما كان من هذا أشد فالثواب فيه علي قدر الخوف » غواصي در اين درياي آرام گرفته در كنار شط فرات چه صدفي به دست مي دهد كه اين ميزان استواري را مي طلبد؟ وتمامي اين پرسش ها جز اين پاسخي نمي تواند داشت كه اين هنروران خبره در دانشگاه تعليم انسان از اين واقعه نيز آموزشگاهي ديگر فراهم آورده ند تا بشر خسته از بن بست نان و آب و شهوت لختي بيارامد و در سايه سار آن بينديشد و راه نجاتي بيايد. در اين جا هدف دانش آموزي نيست ، بلكه معرفت آموزي است و معرفت ، كلاس اوّل آن است . در كرانه بي كران درياي سيدالشهداء (ع)، شهد شناخت را جرعه جرعه با واژگان درخشان زيارت هاي رسيده از منبع نور به كام زائر مي چشانند و اين تازه اوّل راه است ؛ كه راز خوان عشق وطاعت و تسليم و سبقت حكايتي ديگر دارد كه بگذار و بگذريم . در مكتب ديدار حسين (ع) نمي توان بر فلكش سوار نشد وراهي به نجات برد، پس گزيري نيست ، مگر آن كه در پيشگاهشان زانوي ادب بر زمين حاجت زنيم وشيوه شيواي سخن گويي با ايشان را از خود آنان دريابيم تا مصداق «اللازم لهم لاحق » گرديم و از گرداب هاي «ترك وتأخر و تقدم » نجات يابيم .