بازگشت

امام زمان حضرت حجت بن الحسن


1 ـ ياد حسين (ع) موجب اندوه وغم پيامبران .

2 ـ يحيي و حسين دو سر به نيزه از نسل ِ عرشيان .

«هذه الحروف من أنباء الغيب أطلع الله عليها عبده زكريا ثم ّ قصها علي محمّد (ص)؛ و ذلك أن ّ زكريا سأل ربّه يعلّمه الاسماء الخمسة فأهبط عليه جبرائيل فعلّمه إيّاها، فكان زكريا إذا ذكر محمّداً وعلّيا و فاطمة و الحسن سُرِّي عنه همّه وانجلي كربه و إذا ذكر الحسين خنفته العبرة ووقعت عليه البهرة ..

فقال ذات يوم : إلهي ! ما بالي إذا ذكرت أربعاً منهم تسلّيت ُ بأسمائهم من همومي و إذا ذكرت الحسين تدمع عيني و تثور زُفرتي ؟.

فأنباه الله ـ تبارك وتعالي ـ عن قصّته ، فقال : (كهيعص ) فالكاف اسم «كربلاء» والهاء «هلاك العترة » والياء «يزيد» و هو ظالم الحسين ، و العين «عطشه »؛ والصاد«صبره » فلمّا سمع بذلك زكريا عليه السلام لم يفارق مسجده ثلاثة أيّام و منع فيهن النّاس من الدخول عليه و أقبل علي البكاء والنحيب : إلهي ! أتفجِع ُ خير جميع خلقك بولده ؟ إلهي ! أتنزل بلوي هذه الرزيّة بفناءه ؟.

إلهي ! أتلبس عليا وفاطمة ثوب هذه المصيبة ؟ إلهي تحل ّ كربة هذه المصيبة بساحتهما؟.

ثم ّ كان يقول : إلهي ! ارزقني ولداً تقرّ به عيني علي الكبر فإذا رزقتنيه فافتني بحبّه ثم ّ أفجعني به كما تفجع محمّداً حبيبك بولده ..

فرزقه الله «يحيي » وفجعه به وكان حمل يحيي ستة أشهر و حمل الحسين كذلك ؛

حضرت مهدي -عجل الله تعالي فرجه الشريف - درباره تأويل و تفسير آيه (كهيعص ) فرموده است :

اين حروف از اخبار غيب الهي است كه بنده اش حضرت زكريا را به آن آگاه كرده است . سپس خداوند آن را براي حضرت محمد (ص) بيان نموده است . آن قصه اين چنين است :

روزي حضرت زكريا از خداوند خواست ، او را به اسماي پنج گانه آگاه نمايد. جبرئيل از آسمان فرود آمد و به او اين اسم ها را [محمد، علي ، فاطمه ، حسن وحسين ] ياد داد.هرگاه زكريا نام محمد و علي و فاطمه و حسن را به زبان مي آورد، اندوه از او دور و غمش برطرف مي شد، ولي به هنگام نام حسين (ع) گريه مجال به او نمي داد و جان او از غم درسينه حبس مي شد.

روزي به خدا عرض كرد: خدايا! چرا هرگاه نام آن چهار تن را بر زبان جاري مي سازم ، از غم واندوه تسلّا پيدا مي كنم ، ولي با ذكر حسين اشك هايم سرازير و چون سيل روان مي شود؟.

خداوند داستان حسين (ع) را براي او چنين بيان كرد (كهيعص ) حرف كاف علامت «كربلا» است وحرف هاء اشاره به «هلاكت » او وشهادت خاندانش دارد و حرف ياء اشاره به «يزيد» است كه جفاي حسين (ع) مي كند و حرف عين رمز «عطش » و تشنگي امام است و حرف صاد نشانه «صبر» و استقامت اوست .

همين كه زكريا اين مطلب را شنيد؛ سه روز در محل عبادت خود بماند و مردم را از ديدارش منع كرد و خود به گريه و نوحه سرايي پرداخت . مي گفت : خدايا! آيا بهترين مخلوقت را به شهادت فرزندش گرفتار مي كني ؟ خدايا! آيا بر او اين مصيبت و شهادت فرزندش نازل مي نمايي ؟ خدايا! آيا بر علي و فاطمه لباس عزا مي پوشاني ؟ خدايا! آيا آثار اين سوگ را بر چهره آن دو ظاهر مي سازي ؟

وحضرت زكريا پيوسته از خداوند مي خواست كه به او فرزندي عطا كند كه در پيري روشني چشم او باشد و او را شيفته وي كند. سپس او را به مصيبت وي مبتلا كند؛ همان گونه كه حضرت محمّد (ص) به مصيبت فرزندش گرفتار شد. و خداوند نيز به او «يحيي » عطا كرد و او را به مصيبتش دچار ساخت ، يحيي همانند امام حسين (ع) شش ماه در رحم مادر بود».

علامه مجلسي آورده است :

«ثم ّ قلت : يا سيدنا! قُرّاء تعزية الحسين (ع) يقرءون َ حَدِيثاً أن َّ رَجُلا رَأَي في المنام هَودَجاً بين السماء والارض فسأل َ عَمَّن ْ فيه ِ؛ فقِيل َ لَه ْ: فاطمة الزَّهراء وَ خدِيجة الكبري :. فَقال : إِلي أين تريدون َ؟ فَقيِل َ: زيارة الحُسين (ع) في هذِه ِ الليلة ، ليلة الجمعَة وَ رأي رَقاعاً تَتسَاقِط مِن َ الهوْدَج مكتوب فيها أمان ٌ مِن َ النّار لِزُوّار الحسين (ع) في ليلة الجمعة . هذا الحديث صحيح ٌ؟

فقال عجل الله فرجه الشريف : نعَم ْ زيارَة ْ الحسين (ع) في ليلة الجمعة أمان ٌ من النّار يوم القيامة ؛

به حضرت حجت (عج ) گفتم : مولاي من ! مصيبت خوانان امام حسين (ع) حديثي نقل مي كنند و آن اين است : روزي مردي در خواب ديد، كجاوه اي بين آسمان و زمين است ، سؤال كرد چه كسي در آن است ؟ جواب آمد: فاطمه و خديجه (س) گفت : كجا مي روند؟ پاسخ داده شد: در اين شب كه شب جمعه است ، به زيارت امام حسين (ع) مي روند.

آن گاه مي بيند كه كاغذهايي از آن كجاوه به پايين ريخته مي شود و در آن نوشته شده است ؛ اين اماني است ، براي زائران امام حسين (ع) در شب جمعه ، اماني از آتش جهنم .

آيا اين حديث درست است ؟ امام مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف - فرمود؛

آري ، زيارت امام حسين (ع) در شب جمعه اماني است از آتش جهنم در روز قيامت ».