بازگشت

مقدمه


ابا عبدالله الحسين (ع) سومين امام معصوم شيعيان است كه در سوم ماه شعبان ،سال چهارم هجري قمري در مدينه منوّره ديده به جهان گشود.

مادر آن حضرت فاطمه زهرا، دختر رسول الله (ص)، سيّده بانوان جهان است ، و پدر بزرگوارش حضرت علي (ع) فرزند ابو طالب ، پسر عم ّ رسول خدا (ص) است . حضرت محمّدمصطفي (ص) ـ آخرين پيامبر و فرستاده خداوند ـ جدّ بزرگوار آن حضرت است .

ابا عبدالله الحسين (ع) داراي 11 فرزند بود، هفت پسر و چهار دختر. عمر شريف آن حضرت پنجاه و هفت سال و چهار ماه و هفت روز است . دوران امامتش هم يازده سال و ده ماه و سه روز بود.

حسين (ع) وقتي به دنيا آمد پيامبر او را در آغوش گرفت ، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و بدين سان در گوش او نخستين بار بانگ توحيد طنين انداز گرديد.

رسول خدا (ص) به امر خداي يكتا، او را حسين ناميد. زبان در دهان نوزادش گذاشت و كودك زبان جدّش را بمكيد.

حضرت فرمود: فرزندم ! خداوند لعنت كند كساني را كه تو را به شهادت مي رسانند.

پيامبر خدا (ص) در هفتمين روز تولّد او دو گوسفند عقيقه كرد، يك رانش را به قابله داد. سر نوزاد را تراشيد و هم وزن موي سر او نقره به فقرا صدقه داد. شكم هاي بينوايان راسير كرد.

رسول خدا (ص) نوزاد را بر دامن نهاد و فرمود: كشته شدنت بر من بسي گران است .و حضرت بسيار گريست و فرمود: براي فرزندم مي گريم . او را گروهي كافر و ستمكارخواهند كشت .

حسين بن علي (ع) شش سال از دوران كودكي خود را همراه جدّش محمد مصطفي (ص) سپري كرد. مدّت سي سال با پدر بزرگوار علي بن ابي طالب (ع) زندگي نمود،پس از شهادت پدر بزرگوارش ، ده سال با برادرش امام حسن مجتبي (ع) بود، پس از آن كه برادرش در سال 50 هجري قمري مسموم شد و به شهادت رسيد، ده سال تمام در دوران حكومت ظالمانه و ستمگرانه معاويه زيست و هميشه با او در ستيز بود.

پس از درهم پيچيده شدن طومار عمر معاويه ، فرزندش يزيد كه ولي عهد معاويه بود، به حاكميت رسيد، و در نيمه ماه رجب 60 هجري به وليد پسر عُتبه كه حاكم مدينه بود، نامه نوشت تا از امام حسين (ع) براي يزيد بيعت بگيرد.

حاكم مدينه امام را براي بيعت با يزيد فراخواند، و امام (ع) در جواب حاكم مدينه فرمود: «اي حاكم مدينه ! تو مي داني كه ما اهل بيت پيامبر و معدن رسالتيم ، خانه ما محل نزول و رفت و آمد ملائكه و جايگاه نزول رحمت الهي است . خداوند اسلام را از خاندان ما آغاز و افتتاح نموده و تا پايان نيز با ما پيش خواهد برد. ولي يزيد مرد شراب خوار و قاتل انسان هاي بي جرم و بي گناه است . يزيد فردي است كه آشكارا از حدود الهي تجاوز كرده وبه طور علني دست به فسق و فساد مي زند، هيچ گاه مردي همانند من ، به فردي مثل يزيددست بيعت نمي دهد.

امام از بيعت با يزيد سرباز زد، و از اين كه تحت فشار شديد بود در 28 رجب همان سال ، مدينه رسول الله را به قصد مكّه مكرّمه ترك گفت و در سوم شعبان در مكّه رحل اقامت افكند، و به افشاگري از حكومت يزيد پرداخت .

امام بنا به دعوت و رسيدن نامه هاي بي شمار از طرف مردم كوفه كه افزون از 12000 نامه ذكر شده ، پسر عمويش حضرت مسلم فرزند عقيل را به نمايندگي خود به كوفه فرستاد. خود اعمال حج را به دليل نا امن شدن فضاي مكّه نيمه تمام گذاشته و در روز هشتم ذيحجه با اهل و عيال و به همراهي جمعي از ياران خود، به سوي كوفه حركت كردند، و در روز دوم محرّم سال 61 هجري در كربلا رسيدند. و در روز دهم محرّم همراه ياران با وفاي خويش به مقام والاي شهادت رسيدند، كه تا امروز و تا دامنه قيامت ،حقّانيت راه و مكتب او همچنان فروزان تر از خورشيد مي درخشد، و قاتل او مورد لعن خدا،و رسولش ، و ملائكه و بندگان صالح خدا است چنان كه رسول الله به صراحت اين مطلب را بارها بيان فرموده است .

احاديث گردآوري شده در اين مقاله برخي از احاديث و رواياتي است كه از زبان رسول الله در منابع و كتاب هاي اهل سنّت بيان شده است . و اميد است با مطالعه و دقّت در كلام و بيان رسول خدا كه در باره فرزند و پاره تنش امام حسين (ع) بيان فرموده ، هر چه بيشتر و بهتر حسينش را از زبان جدّش رسول الله بشناسيم .