بازگشت

عباس محمود العقاد


در ميان نوشته هاي نوگرايان اهل تسنن كه تفسيرشان از ماجراي عاشورا تا حدودي متفاوت از نظرات چپ گرايان مي باشد، نوشته عباس محمود العقاد تحت عنوان

ابوالشهداء حسين بن علي : بيش از همه اشتهار و اهميت يافته است .

از نظر عقاد، امام حسين (ع) و يزيد از دو فاميل بودند: امام حسين (ع) واجد جميع فضائل هاشمي بود يزيد واجد صفات مادي و زشت امويها بود.

بنابر اين قيام امام در مقابل يزيد، بيش از آن كه ، هرگونه تفسير و توجيه ديگري داشته باشد. نمادي كامل از دو سيستم و حكومت را نشان مي دهد. در يك طرف امام حسين (ع) مظهر امامت و رهبري مشروع مذهبي در طرف ديگر، يزيد سمبل يك نظام غير مذهبي بود و دولت يزيد ابتداي كار، بنا را بر سب علي و آل علي گذاشت و اگر امام حسين (ع) بيعت مي كرد، ناچار بود وفا كند و نسل به نسل مورد قبول واقع مي شد.علاوه بر همه اُرينب دختر اسحاق كه بسياري از مورخين نقل كرده اند، در عميق ترشدن اختلافات يزيد و امام حسين (ع) بي تأثير نبوده است .

عقاد معتقد است كه هم سپاه يزيد و هم ياران امام حسين به آخرت عقيده و ايمان داشته اند، ولي عقيده و ايمان در يك طرف در روحي كريم و بزرگوار موجود بوده و از طرف ديگر در روحي لئيم و پست ؛ آنها بالطبيعه ايده آليست و صاحب هدف بوده اند و اينها بالطبيعه منفعت پرست .

او همچنين ياران معاويه را با ياران يزيد مقايسه مي كند و ياران معاويه را سياستمدار و اهل شور مي داند، ولي ياران يزيد را جلاد و سَكان ولگردي مي شمارد كه براي صيد بزرگي رها شده بودند.

از نظر عقاد، موضوع نسب امام حسين (ع) و محبت شديد پيغمبر (ص) به ايشان را نبايد در تحليل واقعه عاشورا از ياد برد. زيرا ما با اين معيار مي توانيم بفهميم سپاه يزيد مردمي بدون ايده و منفعت پرست بودند و چگونه عليرغم احترامي كه براي امام حسين (ع) در دل قائل بودند، عمل كردند. عباس محمود عقاد، نهضت عاشورا را از دو جهت مورد بررسي و امعان نظر قرار داد:

اول از جهت انگيزه ؛ دوم از زاويه آثار و نتايج .

او معتقد بود كه امام حسين (ع) داراي انگيزه كاملاً الهي و معنوي براي نجات دين بود كه نتايج مورد نظر نهضت نيز بزودي به دست آمد؛ يعني يزيد پس از چهار سال دركمال ذلت مرد و عاملان فاجعه عاشورا به سزاي اعمالشان رسيدند و سلسله بني اميه نيزدر مدتي اندك از لحاظ تاريخي سقوط كرد.

ازنظر عقاد، امام حسين در تمام مدت نهضت خود طرفدار صلح بود و نه جنگ و شدت عمل و هيچ گاه نيز نمي خواست به تدابير فريبنده كه امكان پيروزي او را بر دولت اموي صد چندان مي كرد، متوسل شود.

مازني از ديگر نوگرايان اهل سنت است كه شايد براي نخستين بار در قرن اخير با تفاسيري كه پيرامون نهضت عاشورا و علل و اهداف آن ـ كه چه در جامعه شيعي و چه درميان اهل سنت وجود داشت ـ به معارضه برخاست .