بازگشت

حسين را تنها گذاشتيد


حر بعد از آنكه از پذيرش توبه خود نزد حسين (ع) اطمينان يافت ، اذن ميدان گرفت و به ميدان رفت و علاوه بر آنكه عملاً به مبارزه با دشمنان حسين (ع) برخاسته بود، با زبان خود نيز به معرفي و دفاع از حسين (ع) پرداخت و گفت :

«اي اهل كوفه ! مادرتان در سوگتان بگريد، اين بنده صالح خدا را خوانديد و گفتيد: در راه تو جان خواهيم باخت ، ولي اينك شمشيرهاي خود را بر روي او كشيده و او را از هرطرف احاطه كرده ايد و نمي گذاريد كه در اين زمين پهناور به هر كجا كه مي خواهد، برود، و مانند اسير در دست شما گرفتار شده است ، او و زنان و دختران او را از نوشيدن آب فرات منع كرديد در حالي كه قوم يهود و نصاري از آن مي نوشند و حتي بهائم در آن مي غلطند، و اينان از عطش به جان آمده اند! شما پاس حرمت پيامبر را درباره عترت او نگاه نداشتيد،خدا در روز تشنگي شما را سيراب نگرداند...».