بازگشت

بوسيدن دهان و دندان امام حسين


ابن عساكر از يعلي روايت كرده : همراه رسول خدا (ص) براي مهماني دعوت شده بوديم ، بيرون آمديم كه امام حسين (ع) با بچه ها بازي مي كرد... و گاهي اين طرف و گاهي به طرف ديگر فرار مي كرد و رسول خدا (ص)... او را گرفت و يك دست بر پشت امام حسين (ع) و دست ديگر زير چانه او گذاشتند و دهان را در دهان او گذاشت و او را بوسيد.

طبراني با سند خود از انس بن مالك روايت كرده هنگامي كه سر مبارك امام حسين (ع) در برابر عبيدالله بن زياد قرار دادند او با چوب دستي كه در دست داشت ،لب هاي مبارك امام حسين (ع) را مي زد و آن گاه دندان هاي مطهر آن جناب را توصيف مي كرد، من با خود گفتم كه خدا تو را به بيچارگي گرفتار سازد، من خود شاهد عيني جريان بودم كه رسول خدا (ص) جايي را كه اكنون چوب مي زني ، مي بوسيد!

و نيز ابن حجر هيثمي از ابن ابي الدنيا روايت مي كند كه زيد بن ارقم در مجلس ابن زياد حضور داشت كه ديد ابن زياد با چوب دستي به لب و دندان آن حضرت مي زند، به وي گفت : چوب دستي را از لب و دندان امام حسين (ع) بردار، به خدا سوگند همواره مي ديدم كه رسول خدا (ص) ميان اين دولب را مي بوسيد. آن گاه «زيد بن ارقم » گريست و ابن زياد ناراحت شد و گفت :

«خدا ديدگان تو را بگرياند، اگر پيرمرد خرفت و بي عقلي نبودي گردنت را مي زدم » زيد بن ارقم از جاي خود برخاست ، خطاب به مردم گفت : «اي مردم شما از امروز به بعد مردگاني بيش نخواهيد بود، براي اين كه پسر فاطمه (س) را شهيد كرديد و پسر ابن مرجانه را بر خود امير قرار داديد. به خدا سوگند طولي نمي كشد نيك مردان ِ شما را مي كشند و بدسيرتان را به شما مي گمارند».