«خوشدل تهراني»



سر سلسله ي مردم آزاده حسين است

آن كس كه در اين ره سر و جان داد حسين است



مردي كه چو كوهي، به بر تيشه ي بيداد

دامن به كمر بر زد و ايستاد حسين است



درسي به بشر داد بدستور الهي

درسش عملي بود، نه كتبي نه شفاهي



آئين يزيدي كه بري بود از انصاف

ننمود به تطميع و به تهديد گواهي



در معركه، دشمن چو به او خط امان داد

رد كرد و خروشان شد و در معركه جان داد



ننهاد به زنجير ستم گردن تسليم

حنجر به دم خنجر بيدادگران داد






مردانه در اين مرحله بگذاشت قدم را

بر ضد ستمكار برافراشت علم را



با نيروي يزداني و با دست خدائي

بشكست بهم قدرت بيداد و ستم را



او كرد و نوع بشر اين قاعده تعليم

كاندر ره آزادگي از جان نبود بيم



ديگر نهراسيد ز ستمكار، ستمكش

مظلوم به ظالم نكند كرنش و تعظيم