بازگشت

درس هاي نهضت عاشورا


361 - ما كه از سيدالشهداء بالاتر نيستيم

ما كه از سيدالشهداء بالاتر نيستيم، آن وظيفه اش را عمل كرد، كشته هم شد! ما هم وظيفه مان را عمل مي كنيم. [1] .

362 - مسأله ما همان است كه سيدالشهداء بر سر آن جان فدا كرد

امروز مطلب مهم است، از مهماتي است كه جان بايد پايش داد. همان مهمي است كه سيدالشهداء جانش را داد برايش، همان مهمي است كه پيغمبر اسلام بيست و سه سال زحمت برايش كشيد، همان مهمي است كه پيغمبر اسلام بيست و سه سال زحمت برايش كشيد، همان مهمي است؟ حضرت امير عليه السلام هجده ماه با معاويه جنگ كرد، در صورتي كه معاويه دعوي اسلام مي كرد و چه و چه، جنگش چه بود؟ براي اينكه يك سلطان جائر بود براي اينكه يك دستگاه جائر بود، بايد به زمينش بزند. آنقدر از اصحاب بزرگوارش را به كشتن داد، آنقدر از اينها را هم كشت، براي چه براي اينكه اقامه جق بكند، اقامه عدل بكند. [2] .

363 - تأمين آينده اسلام

آن حضرت در فكر آينده اسلام و مسلمين بود، به خاطر اينكه در آينده و در نتيجه جهاد مقدس و فداكاري او در ميان انسان ها نشر پيدا كند و نظامي سياسي و نظامي اجتماعي آن در جامعه ما برقرار شود مخالفت نموده مبارزه كرد و فداكاري كرد. [3] .

364 - بر پايي حكومت عدل

زندگي سيدالشهداء، زندگي حضرت صاحب عليه السلام زندگي همه انبياي عالم، همه انبيا از اول، از آدم تا حالا همه شان اين معنا بوده است كه در مقابل جور، حكومت عدل را مي خواستند درست كنند. [4] .

365 - اقامه عدل الهي

براي اين بود شهادتش، كه اقامه بشود عدل الهي و خانه خدا، محفوظ باشد خانه خدا. [5] .

366 - درس نماز

امام حسين عليه السلام هم براي دشمن، هم براي اصحابش، و براي آيندگان درس نماز داد، امام در حالي كه خودش و اصحابش و فرزندانش ‍ تشنه بودند، از دشمن در خواست آب نكرد، ولي براي نماز و مناجات يك شب مهلت خواست.

از اين درخواست امام عليه السلام مي توان به اهميت نماز و دعا و نيايش و تلاوت قرآن پي برد كه آن حضرت تا آنجا به اين مسائل علاقه دارد كه از دشمن ناجوانمردش درخواست مهلت مي كند تا يك شب ديگر از عمر خويش را با اين اعمال بگذراند و چرا چنين نباشد كه حسين عليه السلام براي ترويج و زنده ساختن نماز و قرآن و سفارش الهي به اينجا آمده است و مناجات و نيايش با پروردگار بهترين و لذت بخش ترين دقايق زندگي اوست و بايد هر ملتي كه براي خدا قيام مي كند، همين اعمال را شعار و ملاك عمل خويش قرار بدهد.

367 - قناعت امام حسين (ع)

امام حسين عليه السلام او براي اتمام حجت و نشان دادن ماهيت دشمن، از همه دنيا به اين قناعت كرد كه به گوشه اي از مرزهاي سرزمين پهناور اسلامي برود. [6] پس به قناعت خويش افزود و از همه دنيا و امكانات آن به يك پيراهن قديمي و پاره كه نه قيمتي داشت و نه مشتري، بسنده كرد؛اما دشمن تجاوز كار پس از شهادت آن حضرت آن را نيز از پيكر مقدسش ‍ بيرون آورد و برد. [7] .

368 - سمبل حسن خلق

آن گرامي مرد توحيد و تقوا، همواره سمبل اخلاقي نيكو و روش پسنديده بود، اما در شبانه روز عاشورا، جلوه هايي از اين فضيلت انساني از او تبلور يافت كه شگفت انگيز بود به گونه اي كه اگر به رفتار و كردار و عملكرد او با هر كدام از ياران و خاندان و ارادتمندان و خدمتگزارانش در آن شرايط سخت بنگريم، چنان است كه به راستي به ارزش ها و امتيازات اخلاقي بي نظيري بر مي خوريم. [8] .

369 - الگوي اطمينان قلب

در آزمايش بزرگ عاشورا او سمبل تمام عيار وقار و اطمينان بود نمونه بي نظيري از آرامش و اعصاب پولادين و قلب توانمند را تجسم مي ساخت؛چرا كه شدت يافتن شدايد و مشكلات بر وقار و اطمينان او مي افزود و رنگ چهره نوراني اش را بازتر و بشاشتر مي ساخت. [9] .

370 - يكدلي با ياران

امام حسين عليه السلام در قيام خونين عاشورا براي آزادي و آزادگي مبارزه مي كرد از آغاز حركت تا روز عاشورا، همه جا روح آزادگي را تقويت مي فرمود و در حساس ترين لحظات روز عاشورا كه در محاصره كامل قرار داشت به آزادي و آزادگي ياران خود مي انديشيد، آنان را در انتخاب، آزاد گذاشته بود و فرمود:

اي مردم! هر كدام از شما كه مي تواند بر تيزي شمشير، و ضربات نيزه ها صبر كند با ما قيام كند و گر نه از ميان ما بيرون رود و خود را نجات دهد.

371 - ديگر دوستي امام حسين (ع)

از صفات برجسته امام حسين عليه السلام تصميم تزلزل ناپذيرش براي نجات و رهايي دادن مردم از عذاب الهي بود، به همين جهت سخت ترين مسئوليتها را پذيرفت، تا به پاداش و مرتبه رفيع و ويژه اي نائل آيد كه در پرتو آن شفاعتش براي گناهكاران و كساني كه در خور عذاب هستند، آنگونه كه مي بايد، مفيد افتد.

او نه تنها در انديشه دوست و آشنا بود، بلكه براي دشمن هم دل مي سوزانيد و در انديشه هدايت و نجات آنان بود، بدين دليل بود كه بر چهره شقاوت پيشه اي كه براي بريدن سر مقدس و كشتنش آمده بود تبسم مي فرمود و آنگاه او را پند و اندرز رسا و حكيمانه مي داد [10] .

و هنگامي كه از هدايت و حق پذيري آنان نا اميد شد باز هم طبيبانه براي تخفيف آلام و رنج ها و گناه و كيفر آنان، مي كوشيد.

از اين ديدگاه بود به افراد سست عنصري چون هرثمه و عبيدالله بن حر جعفي، هنگامي كه از گزينش راه هدايت و دفاع از حق و عدالت سرباز زدند توصيه فرمود كه راه خويش برگيرند و از صدارس نبرد حق و باطل، دور شوند تا مبادا شهادتگاه و شهيدان راه آزادي و يكتاپرستي را، در پيكار با شرك و جاهليت اموي بنگرند و يا نداي حق طلبانه و عدالت خواهانه و مظلومانه حسين عليه السلام را بشنوند و آنگاه به خاطر ترك وظيفه و نشنيده گرفتن صداي دادخواهي پيشواي شهيدان، به كيفر شديدتري گرفتار گردند. [11] .

372 - الگوي آزادگي

از ويژگي هاي انساني آن گرامي، آزادگي و ظلم ستيزي و ستم ناپذيري بي نظير اوست.

او به راستي نه تنها قهرمان سازش ناپذير در برابر ستم و قلدري و شقاوت و استبداد بود، بلكه بنيانگذار اين شيوه آزادمنشانه و انساني است كه تمامي آزادي خواهان و ستم ستيزان و مبارزان راه عدالت، بايد به آن قهرمان حريت و رهايي، تاسي جويند

براي نمونه: آن گرامي بود كه در بحران تاخت و تاز افسار گسيخته استبداد سياهكار اموي و به هنگامي كه در سر دو راهي سازش با ظلم و جور، استبداد، استعمار و يا رويارويي و تاريخ ساز و شهادت پر افتخار قرار گرفت، قهرمانانه خروشيد كه:

نه! هرگز چنين نخواهد شد و حسين زير بار ذلت نخواهد رفت... [12] .

و اين منشور رهايي بخش و ستم سوز و جاودانه را براي همگان به يادگار نهاد كه:

لا والله لا اعطيهم بيدي اعطاء الذليل و لا افر منهم فرار العبيد... [13] .

نه! به خداي هستي سوگند كه، نه ذليلانه دست بيعت بر دست تجاوزكاران خواهم نهاد و نه همانند بردگان از ميدان جهاد، خواهم گريخت.

373 - جلوه گري شجاعت

شجاعت، يك ارزش والاي انساني است و در وجود گرامي آن حضرت به گونه اي تجلي يافت كه به راستي او راز و رمز جاودانه شجاعت و شهامت براي عصرها و نسل ها شد.

شهامت و دلاوري در زندگي او به صورتي جلوه گر شد كه در زندگي هيچ قهرماني از قهرمانان ظهور نكرد و براي او به سبكي پيش آمد كه براي كسي حتي پدر گرانقدرش كه خداوندگار شهامت ها و شجاعت ها بود آن شرايط استثنايي پيش نيامد.

374 - دفاع از نماز و نمازگزار

يكي از درس هاي آموزنده نهضت سالار شهيدان حضرت حسين بن علي عليه السلام پيوند آن با عبادت و نماز است، به گونه اي كه ظهر خونين عاشورا براي هميشه، همراه با كلمه نوراني نماز در خاطر تاريخ مانده است و يكي از شهداي كربلا نيز در هنگامي به شهادت رسيد كه از امام حسين عليه السلام محافظت مي كرد تا آن اسوه نمازگزاران نماز بخواند اين درس است كه اهميت نماز را بيان مي كند و غفلت از آن هرگز روا نيست.

375 - درس در همه حال به ياد خدا بودن

امام حسين عليه السلام به ما آموخت كه در بحراني ترين حالات و پيشامدها ياد خدا باشيم، و با ياد او كه به دلها آرامش مي بخشد آرامش قلب پيدا نموده و اين اطمينان قلبي را به ياران و خانواده اش نيز منتقل كرد، خطبه هايش با نام و ياد خداست، امام در روز عاشورا در اوج سختي ها يك لحظه از ياد خدا غافل نبود و پيوسته نام آن محبوب را بر زبان جاري مي كرد و به واسطه ذكر آن محبوب قطره وجودش را به درياي الهي متصل مي ساخت در روايت آمده كه روز عاشورا امام حسين پيوسته و مداوم خدا را ياد مي كرد و مي گفت:

لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم

376 - درسي به پيكارگران در راه حق

اين بود راه و رسم حسين بن علي عليه السلام و يارانش در روز عاشورا كه نماز همه مسائل را تحت الشعاع قرار مي دهد و آن حضرت به هنگام نماز همه چيز را فراموش مي كند و از دشمن خونخوارش درخواست آتش ‍ بس مي نمايد.

و اين درسي است به همه پيكارگران در راه حق، درسي است كه پدر ارجمندش اميرمؤمنان در صفين و در بحبوحه جنگ به پيروانش ياد مي دهد، آنگاه كه ابن عباس ديد آن حضرت مراقب و منتظر وقت نماز است، سؤال نماز است، سؤال نمود: يا اميرالمؤمنين! مثل اينكه نگران مطلبي هستيد؟

فرمود: آري! مراقب زوال شمس و داخل شدن وقت نماز ظهر مي باشم

ابن عباس گفت: ما در اين موقع حساس نمي توانيم دست از جنگ برداريم و مشغول نماز گرديم.

اميرمؤمنان عليه السلام در پاسخ وي فرمود: انما قاتلناهم علي الصلوه؛ما براي نماز با آنان مي جنگيم.

آري! در جنگ صفين نماز صفين نماز شب علي عليه السلام نيز ترك نمي گرديد و حتي در ليله الهرير.

377 - حتي در جنگ، نماز ترك شد

حتي در ميدان جنگ به ما گفتند، اصل عبادت ولو به صورت نماز خوف را فراموش نكنيد، اينكه نماز مسافر شكسته است اصلش در قرآن كريم در مورد نماز خوف رزمندگان است، در ميدان جنگ و در حال حمله چگونه نماز بخوانند، از مكتب عاشورا درس نماز مي گيريم، كه انسان در هر صورتي باشد نماز از او برداشته نمي شود.

امام در مقابل تيرهاي دشمن نماز را اقامه نمودند تا براي آيندگان درس باشد نماز نشانگر اطاعت عبد از معبود و عاشق از معشوق است و تمامي اين درجات از عبادت يعني اخلاص در بندگي در نماز تبلور مي يابد اگر قرار بر اين باشد كه در لحظات سخت و جانفرسايي چون جنگ نماز انسان ترك شود اين ديگر اطاعت از معبود نيست بلكه دقيقا اطاعت از شيطان است. اطاعت از نفس اماره است و حتي اگر اين جنگ بر مبناي دفاع از كيان و سرزمين اسلامي صورت گرفته باشد بدون نماز ارزشي نخواهد داشت؛و عينا به معناي نفي اولين پايه از فروع دين است.

378 - درس عيرت ديني

او به ما درس داد كه چگونه از دين و قرآن و نماز دفاع كنيم، و در مقابل تيرهاي دشمن نماز را برپا كردند و از هيچ نترسيدند، و به هر شكلي نماز را خواندند رزمندگان ما در دوران جنگ تحميلي به مولايشان سيدالشهداء اقتدا كردند.

379 - درس شب زنده داري

امام حسين عليه السلام در ميدان جنگ هرم سحرخيزي و شب زنده داري را به ما آموخت، يك شب جنگ را به تأخير انداخت، كه با نماز شب و سحر خيزي وداع كند، شب عاشورا، در خيمه ها تماشايي بود، امام و يارانش در دل شب با معبود خود مناجات مي كردند.

امام چقدر عاشق نماز شب است، در آخرين وداع او در روز عاشورا به خواهرش مي فرمايد: خواهرم! در نماز شب مرا فراموش مكن و در آن هنگام برايم دعا كن يعني امام حسين از زينب التماس دعا داشت.

380 - درس اخلاص

امام حسين عليه السلام به ما درس اخلاص داد، كاري كه انسان براي خدا مي كند بايد خالصانه و با قصد قربت باشد، خلوص بي شائبه و به دور از هر گونه ريب بود.

در هدف او ذره اي ريا آوازه گري و خود گري و خود بيني نمي بينم او براي خدا قيام كرد و تنها رضاي او را طلبيد و در اين طلب راست گفت و به صواب عمل كرد.

همين خلوص حسين بود كه كارسازي كرد و نام او را تا حال زنده داشته و از اين پس نيز زنده خواهد داشت و همين اخلاص و قصد قربت بود كه او را خون خدا كرد و تربت او موجب شفاء شد و او به همين خاطر ثارالله است.

نماز او سراسر خلوص بود، اگر چه در ميدان جنگ، و در مقابل جمعيت بود، نماز او چه آشكار عين هم است، در همه حال او را مي بيند امام مصداق اين آيه بود: قل ان صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين [14] .

381 - درس عبادت و بندگي

امام حسين عليه السلام و اصحابش درس عبادت و بندگي كامل را به بشريت آموختند، خيلي ها ادعا مي كنند ما خداوند را عبادت و بندگي مي كنيم ولي هنگام امتحان مردود مي شوند.

اين شعار را مي دهيم، اي كاش ما در كربلا بوديم، امام حسين عليه السلام را ياري مي كرديم و سنه خود را سپر نماز قرار مي داديم، اما گويا واقعا اينطور هستيم خود را امتحان كنيم.

382 - عبرت از عاشورا

عاشورا غير از درس، يك صحنه عبرت است.

عبرت گيري از عاشورا اين است، نگذاريم روح انقلاب و فرزندان انقلاب در جامعه منزوي بشوند.

383 - درس فداكاري براي دين

عاشورا به ما درس مي دهد كه براي حفظ دين بايد فداكاري كرد.

384 - مواجه امام حسين (ع) با يك دنيا

مسأله كربلا مهم است باز اين هم براي كساني كه مي خواهند اين بزرگواري را الگو قرار بدهند، درس است عزيزان من ببينيد، ماجراي كربلا تقريبا بيشتر از يك نصف روز - يا اندكي بيشتر - طول نكشيده است تعدادي هم شهيد شده اند - حالا هفتاد و دو نفر يا چند نفر كمتر و بيشتر - اين همه شهيد در دنيا هست مسأله كربلا كه شما مي بينيد اين همه عظمت پيدا كرده است - حق همين است. و هنوز از اين ها عظميم تر است - اين گونه در اعماق وجود بشر تأثير گذاشته و نفوذ كرده است، به خاطر روح اين قضيه است جسم قضيه خيلي حجمي ندارد بالاخره بچه هاي كوچك در همه جا كشته شده اند؛در حالي كه آن جا يك بچه شش ماهه كشته شد - دشمنان در بعضي جاها قتل عام كرده اند و صدها بچه را كشته اند - قضيه در اين جا از لحاظ جسماني مطرح نيست؛از لحاظ معنا و روح خيلي مهم است.

روح قضيه اين است كه امام حسين عليه السلام در اين ماجرا، با يك لشكر روبرو نبود، با جماعتي از انسان ها، هر چند صد برابر خودش، طرف نبود؛امام حسين عليه السلام با جهاني انحراف و ظلمات روبرو بود اين مهم است در عين حالي كه با يك جهان كج روي و ظلمت و ظلم مواجه بود، آن جهان هم همه چيز داشت؛پول، زر و زور، شعر، كتاب و محدث و آخوند داشت وحشت انگيز بود تن آدم معمولي - حتي آدم فوق معمولي - در مقابل عظمت پوشالي آن دنياي ظلمت مي لرزيد قدم و دل امام حسين عليه السلام در مقابل اين دنيا نلرزيد؛احساس ضعف و ترديد نكرد و يك تنه وسط ميدان آمد. عظمت قضيه اين است كه قيام الله است.

كار امام حسين (عليه الصلاه و السلام) در كربلا، با كار جد مطهرش حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه وآله در بعثت، قابل تشبيه و مقايسه است.

قضيه اين است همان طور كه پيغمبر در آن جا، يك تنه با يك دنيا، مواجه شد، امام حسين در ماجراي كربلا، يك تنه با يك دنيا مواجه شد آن بزرگوار هم نترسيد؛ايستاد و جلو آمد حركت نبوي و حركت حسيني، مثل دايره متحدالمركز هستند به يك جهت متوجه اند لذا اين جا حسين مني و انا من حسيني معنا پيدا مي كند اين عظمت كار امام حسين است.

امام حسين عليه السلام در شب عاشورا كه فرمودند: برويد و اين جا نمانيد، دست بچه هاي من را هم بگيريد و ببريد، اين ها من را مي خواهند، شوخي كه نكردند فرض كنيد آن ها قبول مي كردند و مي رفتند و امام حسين، تك و تنها و يا با ده نفر مي ماند؛آيا خيال مي كنيد از عظمت كار امام حسين كم مي شد؟ نه، عينا باز همين عظمت را داشت، اگر به جاي اين هفتاد و دو نفر، هفتاد و دوهزار نفر اطراف امام حسين را مي گرفتند، آيا باز عظمت كار كم مي شد؟

385 - حسين (ع) معلم بشريت

حسين بن علي درس غيرت به مردم داد، درس تحمل و بردباري به مردم داد، درس تحمل شدايد و سختي ها به مردم داد اينها براي ملت مسلمان درس هاي بسيار بزرگي بود.

پس اينكه مي گويند: حسن بن علي چه كرد و چطور شد كه دين اسلام زنده شد، جوابش همين است كه حسين بن علي روح تازه دميد، خون ها را به جوش آورده، غيرت ها را تحريك كرد، عشق و ايده آل به مردم داد، حس ‍ استغناء در مردم به وجود آورد، درس صبر و تحمل و بردباري و مقاومت و ايستادگي در مقابل شدايد به مردم داد، ترس را ريخت، همان مردمي كه تا آن مقدار مي ترسيدند، تبديل به يك عده مردم شجاع و دلاور شدند. [15] .

386 - درس زندگي همراه عزت

مي آييم روز عاشورا، مي بينيم تا آخرين لحظات حيات حسين عليه السلام مكرمت و بزرگواري؛يعني همان محور اخلاقي اسلامي، محور تربيت اسلامي در كلمات او وجود دارد. در جواب فرستاده ابن زياد مي گويد: لا اعطيكم بيدي اعطاء الذليل و لا افر فرار العبيد؛ من مانند يك آدم پست، دست به دست شما نمي دهم، مانند يك بنده و برده هرگز نمي آيم اقرار بكنم كه من اشتباه كردم چنين چيزي محال است.

بالاتر از اين در همان حالي كه دارد مي جنگد؛ يعني در حالي كه تمام اصحابش كشته شده اند، تمام نزديكان و اقاربش شهيد شده اند، كشته هاي فرزندان رشيدش را در مقابل چشمش مي بيند، برادرانش را قلم شده در مقابل چشمش مي بيند و به چشم دل مي بيند كه تا چند ساعت ديگر مي ريزند در خيام حرمش و اهل بيتش هم اسير مي كنند، در عين حال در همان حال كه مي جنگد شعار مي دهد، شعار حكومت سيادت و آقايي، اما نه آقايي به معني اينكه من بايد رئيس باشم و تو مرئوس (بلكه به اين معني كه) من آقايي هستم كه آقاييم به من اجازه نمي دهد كه به يك صفت پست تن بدهم: الموت خير من ركوب العار و العار اولي من دخول النار [16] .

387 - درس ايجاد حس قهرماني

اينكه من تاكيد مي كنم كه حماسه حسيني و حادثه كربلا و عاشورا بايد بيشتر از اين مورد استناد ما قرار بگيرد، به خاطر همين درس هاي بزرگي است كه اين قيام مي تواند به ما بياموزد. من مخالف رثاء و مرثيه نيستم، ولي مي گويم اين رثاء و مرثيه بايد به شكلي باشد كه در عين حال آن حس ‍ قهرماني حسيني را در وجود ما تحريك و احياء بكند.

388 - درس اقامه امر به معروف و نهي از منكر

[17] .

اين خطابه و منبر كه الان در ميان ما شايع است، مولود حادثه عاشورا و توصيه ائمه اطهار به اقامه عزاي سيدالشهداء است، از بركات عزاداري سيدالشهداء عليه السلام است. اشخاص عاقل و فهميده و متدين گفتند: حالا كه مجالسي به نام سيدالشهداء عليه السلام تشكيل مي شود، حالا كه مردم به نام امام حسين جمع مي شوند، چرا ما به اين وسيله از يك اصل ديگر استفاده نكنيم؟ چرا ضمنا اصل ديگري را اجرا نكنيم؟ و آن، اصل امر به معرف و نهي از منكر است. لهذا حسين بن علي صاحب دو كرسي شد: يك كرسي مرثيه خواني و كرسي ابراز احساسات به سود مظلوم و عليه ظالم، كه اگر به طرز صحيحي اجرا شود آن هم آثار عظيم دارد كه قبلا عرض ‍ كردم، و ديگر كرسي امر به معروف و نهي از منكر. در اين كشور آنچه ارشاد و هدايت به امر به معروف و نهي از منكر قولي و زباني مي شود با نام مقدس ‍ حسين بن علي مي شود و چه كار خوبي و چه سنت خوبي بوده كه به عمل آمده است، چه خوب كردند كه كرسي حسين بن علي را ضمنا كرسي امر به معروف و تعليمات اصول دين و فروع دين قرار دادند، از احساسات مردم نسبت به حسين بن علي كه احساسات واقعي است استفاده خوب كردند.

مردم آنقدر كه به نام حسين بن علي جمع مي شوند به نام ديگري جمع نمي شوند. خوب استفاده اي كردند كه چنين سنتي را برقرار كردند. [18] .


پاورقي

[1] ايثار و شهادت در مکتب امام خميني، ص 228.

[2] صحيفه ي نور، ج 5، ص 16.

[3] ولايت فقيه، ص 161.

[4] ايثار و شهادت در مکتب امام خميني، ص 214.

[5] همان ماخذ، ص 214.

[6] بحار الانوار، ج 44، ص 389.

[7] بحارالانوار، ج 45، ص 54، مناقب، ج 4، ص 109،کامل ابن اثير، ج 2، ص 572.

[8] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام ص 144 ت.

[9] همان ماخذ.

[10] بحارالانوار، ج 45، ص 56.

[11] همان ماخذ.

[12] همان ماخذ، ص 83.

[13] بحارالانوار، ج 44، ص 191، و ج 45؛نفس المهموم، ص 619؛انساب الاشراف، ج 3،ص 188.

[14] انعام، 162.

[15] حماسه حسين، ج 1، ص 173 174.

[16] گفتارهاي معنوي، ص 192 و 193.

[17] حماسه حسيني، ج 1، ص 174 و 175.

[18] ده گفتار ص 256.