بازگشت

اقامه نماز خون در ظهر عاشورا


273 - جنگ بعد از نماز ظهر

يكي از اسرار جنگ در اسلام اين است كه جنگ مستحب است از ظهر به بعد شروع شود و قبل از ظهر مكروه است. مگر اينكه دشمن حمله كند، در اين صورت در تمام اوقات انسان مي تواند حمله او را پاسخ دهد.

جنگ كردن قبل از ظهر مكروه است اما از ظهر به بعد مستحب است، چرا؟ راز اين نكته در كتب فقهي ما كه از اين روايات استفاده كرده اند اين چنين بيان مي شود كه: درهاي رحمت هنگام ظهر باز است. بلكه خداي سبحان قلب كفار و منافقين را هدايت كند كه به اسلام گرايش پيدا كنند و خوني ريخته نشود.

اين راز جهاد در ميدان جنگ است كه آن هم حكمي خاص دارد، مرحوم صاحب جواهر رحمة الله مي گويد: سيدالشهدا شخصا از ظهر به بعد روز عاشورا وارد ميدان نشده است، اصحابش قبل از ظهر دفاع كرده اند اما آنچه مربوط به خود حضرت است از ظهر به بعد است لذا نماز ظهر را وي در آن حالت خواندند؛سپس وارد ميدان شدند ظهر كه مي شود درهاي رحمت باز است وقتي كه درهاي رحمت باز شد ايشان از خداي سبحان رحمت كامله مسالت مي كند).

از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل شده است: هنگام ظهر درهاي رحمت باز است، درهاي بهشت باز است، و دعاها هم مستجاب است [1] .

274 - روزه خاص امام حسين (ع)

روزه آن حضرت در روز جاودانه عاشورا اقسام چندگانه اي داشت كه در فصل مستقلي در دوازده قسمت تنظيم و ترسيم شده است كه برترينش، روزه اي بود كه طي آن امام حسين عليه السلام علاوه بر خودداري از خوردن و نوشيدن، از همه علايق قلبي و جسمي نيز چشم پوشيد و به همين جهت، خداوند براي او افطاري خاص به دست پيامبرش اهدا كرد؛همانگونه كه فرزند گراميش علي در واپسين لحظات شهادت از آن خبر داد و گفت: پدرجان! اين جد بزرگم پيامبر است كه در دست مباركش ‍ جامي گوارا، سيراب ساختن شماست [2] [3] .

275 - يادآوري وقت نماز ظهر

عمر و بن كعب معروف به ابو ثمامه صائدي يكي از ياران حسين بن علي عليه السلام چون متوجه گرديد كه اول ظهر است، به آن حضرت عرضه داشت، جانم به فدايت! گرچه اين مدرم به حملات پي در پي خود ادامه مي دهند ولي به خدا سوگند! تا مرا نكشته اند نمي توانند به تو دست بيابند، من دوست دارم آنگاه به لقاي پروردگار نايل گردم كه اين يك نماز ديگر را نيز به امانت تو به جاي آورده باشم.

امام عليه السلام در پاسخ وي فرمود: ذكرت الصلوه حعلك الله من المصلين الذاكرين، نعم هذا اول وقتها؛نمار را به ياد ما انداختي خدا تو را از نمازگزاراني كه به ياد خدا هستند قرار بدهد

آري! اينك وقت نماز فرا رسيده است از دشمن بخواهيد كه موقتا دست از جنگ بردارد تا نماز خود را به جاي بياوريم و چون به لشكر كوفه پيشنهاد آتش بس موقت داده شد، حصين يكي از سران لشكر باطل گفت: انها لا تقبل؛نمازي كه شما مي خوانيد مورد قبول پروردگار نيست.

حبيب بن مظاهر به او پاسخ گفت:

حسين بن علي عليه السلام با چند تن از يارانش در مقابل تيرها كه مانند قطرات باران به سوي خيمه ها سرازير بود نماز ظهر را به جاي آورد و چند تن از يارانش به هنگام نماز به خاك و خون غلتيدند و در صف نمازگزاراني كه واقعا به خدا متصل هستند قرار گرفتند.

ابوثمامه همانگونه كه تصميم گرفته بود پس از اداي فريضه ظهر پيش از همه ياران آن حضرت به جلو آمد و عرضه داشت؛

يا ابا عبدلله! جعلت فداك قد هممت ان الحق باصحابك و كرهت ان اتخلف فاراك وحيدا في اهلك قتيلا؛ جانم به قربانت! من تصميم گرفته ام كه هر چه زودتر به ياران شهيد تو به پيوندم و خوش ندارم كه خود را كنار بكشم و ببينم كه تو در ميان اهل و عيالت تنها مانده و كشته مي شوي.

امام عليه السلام در پاسخ وي فرمود: تقدم فانا لا حقون بك عن ساعه؛به سوي دشمن بتاز ما نيز به زودي به تو ملحق خواهيم شد

با صدور اين فرمان، او به صفوف دشمن حمله كرد و جنگ نمود تا به دست پسر عمويش قيس بن عبدالله صائدي به شهادت نايل گرديد. [4] .

276 - جنگ براي اقامه نماز

سيدالشهداء در همان عاشورا كه جنگ بود و آن جنگ بزرگ بود همه در معرض خطر بودند وقتي كه يكي از اصحاب گفت كه ظهر شده است فرمود كه ياد من آوردي نماز را و خدا تو را از نماز گزاران حساب كند و ايستاد در همان جا نماز خواند. نگفت كه ما مي خواهيم جنگ بكنيم، خير جنگ را براي نماز كردند. [5] .

277 - نماز خوف در صحراي كربلا

نماز خوف مثل نماز مسافر دو ركعت است نه چهار ركعت. يعني انسان اگر در وطن هم باشد باز بايد دو ركعت بخواند، براي اينكه مجال نيست و در آنجا بايد مختصر خواند، چون اگر همه به نماز بايستند وضع دفاعي شان به هم مي خورد. سربازان موظف هستند در حال نماز نيمي در مقابل دشمن بايستند و نيم به امام جماعت اقتدا كنند امام جماعت يك ركعت را كه خواند صبر مي كند تا آنها ركعت ديگرشان را بخوانند بعد آنها مي روند پست را از رفقاي خودشان مي گيرند در حالي كه امام همينطور منتظر نشسته يا ايستاده است سربازان ديگر مي آيند و نمازشان را با ركعت دوم امام مي خوانند.

حضرت ابا عبدالله عليه السلام چنين نماز خوفي خواند، ولي وضع اباعبدالله عليه السلام يك وضع خاصي بود؛زيرا چندان از دشمن دور نبودند لهذا آن عده اي كه مي خواستند دفاع كنند نزديك اباعبدالله ايستاده بودند و دشمن بي حياي بي شرم حتي در اين لحظه هم آنها را راحت نگذاشت در حالي كه اباعبدالله مشغول نماز بود، دشمن شروع به تيز اندازي كرد دو نوع تير اندازي هم تير زبان كي يكي فرياد كرد، حسين! نماز تو فايده اي ندارد! تو بر پيشواي زمان خودت يزيد، ياغي هستي، لذا نماز تو قبول نيست!

و هم تيرهايي كه از كمان هاي معمولي شان پرتاب مي كردند يكي دو نفر از صحابه ابا عبدالله كه خودشان را براي ايشان سپر قرار داده بودند روي خاك افتادند. يكي از آنها سعيد بن عبدالله حنفي به حالي افتاد كه وقتي نماز اباعبدلله تمام شد ديگري نزديك جان دادنش بود، آقا خودشان را به بالين او رساندند وقتي به بالين او رسيدند او جمله عجيبي گفت، عرض ‍ كرد: يا اباعبدالله! اوفيت! آيا من حق وفا را به جا آوردم؟ مثل اينكه هنوز هم فكر مي كرد كه حق حسين آنقدر بزرگ و بالاست كه اين مقدار فداكاري هم شايد كافي نباشد اين بود نماز اباعبدالله در صحراي كربلا. [6] .

278 - اولين شهيد نماز در جبهه كربلا

عموم مورخين گفته اند كه: سعيد بن عبدالله حنفي، سينه و سر و صورت خود را سپر آن حضرت و ياران او قرار داد تا نماز بخوانند و چون زخم ها بر بدن او فراوان شد و نتوانست روي پاي خود بايستد بر زمين افتاد، در حالي كه مي گفت: اللهم العنهم لعن عاد و ثمود و ابلغ نبيك مني السلام وابلغه ما لقيت من الم الجراح فاني اردت بذلك ثوابك في نصره ذريه نبيك صلي الله عليه وآله و سلم؛

يعني خدايا! ايشان را همانند قوم عاد و ثمود از رحمت دور گردان و پيامبرت را از طرف من درود فرست و اين درد و زخمي را كه به من رسيد به او ابلاغ فرما؛كه هدف من در اين كار ياري فرزند پيامبر تو بود

آنگاه روي خود را به سوي امام حسين عليه السلام كرد و عرض كرد، اوفيت يابن رسول الله؛يعني آيا به عهد خود وفا كردم؟

امام حسين عليه السلام فرمود: نعم انت امامي في الجنه؛يعني آري! تو در بهشت پيش روي من هستي به دنبال اين سخن بود كه روح از بدن او پرواز كرد و در بدن او سيزده تير مشاهد كردند و اين غير از زخم ها و ضربه هاي بود كه بر او وارد شد بود. رضوان الله و سلامه و بركاته عليه وعلي من استشهد معه. [7] .

279 - ياد خدا در هر حال

امام حسين عليه السلام از عصر تاسوعا تا عصر عاشورا، در تمامي حالات و شرايط و در همه گفتار و كردار و حركات و سكنات خويش به ياد خدا و يادآوري پيمان با او و تاكيد بر پايبندي بر عهد خويش با خدا بود و تا لحظاتي كه بر پيمانش با خدا وفا نكرده و حق امانت را ادا ننمود، به كار ديگري حتي صرف غذا نيانديشيد و در حالي بود كه زبان مباركش تا هنگامي كه تر بود و گردش مي كرد، به ذكر خدا مشغول بود. [8] .

280 - دعا در آخرين لحظات روز عاشورا

آخرين دعاي امام حسين عليه السلام در حالي كه با بدن غرق در خون افتاده بود اين بود:

اللهم متعالي المكان، عظيم الجبروت شديد المحال غني عن الخلائق عريض الكبرياء قادر علي ما يشاء قريب الرحمه صادق الوعد سابق النعمه حسن البلاء قريب اذا دعيت محيط بما خلقت قابل التوبه لمن تاب اليك قادر علي ما اردت و مدرك ما طلبت و شكور اذا شكرت و ذكرت. ادعوك محتاجا و ارعب اليك فقيرا و افزع اليك خائفا وابكي اليك مكروبا واستعين باك ضعيفا و اتوكل عليك كافيا احكم بيننا و بين قومنا بالحق فانهم غرونا و خدعونا و غدرونا و قتلونا و نحن عتره نبيك وولد حبيبك محمد بن عبد الله الذي اصظفيته بالرساله وائتمنته علي وصيك فاجعل لنا من امرنا فرجا و مخرجا برحمتك يا ارحم الراحمين؛

پروردگار! جايگاهت برتر، قدرتت بسيار و قهر و غضب شديد مي باشد. بي نياز از مخلوقات، داراي قدرت گسترده، قادر بر هر چه بخواهد، داراي رحمت نزديك و وعده راست، نعمت گسترده، و بلاء نيكو، آنگاه كه خوانده شوي نزديك هستي، و بر آنچه خلق كردي محيط هستي، توبه را از كسي كه به سوي تو بازگشت كند مي پذيري، بر آنچه بخواهي قادري و هر چه را بخواهي مي يابي، هنگامي كه شكر تو را گذارند شكر گذار بوده؛و هرگاه ياد شوي متذكر آنان مي گردي.

تو را با نيازمندي خوانده و با فقر و بي چيزي به سوي تو توجه مي كنم و با ترس به سوي تو روي مي آورم و با ناراحتي به سوي تو مي گريم و با ناتواني از تو ياري مي خواهم و بر تو توكل مي كنم در حالي كه تو را كافي مي دانم. بين ما و قوم ما با حق حكم كه ما خاندان پيامبرت و فرزندان دوست تو محمد بن عبدالله مي باشيم كه او را به رسالت برگزيده و بر وحيت او را امن قرار دادي پس در كار ما فرج و گشايش قرار ده. به رحمتت اي مهربان ترين مهربانان

281 - عاشورا روز تبلور عبادت حسيني

از ويژگي هاي آن حضرت كه منشاء و سرچشمه ديگر صفات و امتيازات او گرديد، اين بود كه فرمان خاص آفريدگارش را در روز بزرگ و جاودانه عاشورا، به سبك بي نظيري به انجام رسانيد و خدا را به گونه اي عبادت كرد كه نه كسي پيش از او توفيق آن را يافت بود و نه پس از او.

1 - عبادت او در آن روز تاريخي و حماسه ساز، عبادتي جامع، كامل، پر محتوا و در بردارنده تمامي اقسام و ابعاد و چهره هاي يك سيستم عبادي كامل بود و از عبادت هاي بدني و قلبي گرفته تا ظاهري و باطني، روحاني و معنوي، واجب و مستحب و ديگري چهره هاي و جلوه هاي پرستش ‍ خالصانه و عاشقانه خدا در آن موج مي زد و از هر نمونه و نوع آن، بهترين و كامل ترين و زيباترينش در عبادت و عبادتگاه حسين عليه السلام تبلور يافت.

و در يك روز! آري! يك روز شكوهمند و به ياد ماندني! آفريدگار تواناي هستي به انواع و اقسام پرستش ها و در تمامي جلوه ها و چهره ها پرستيده شد.

2 - آن روز علاوه بر اينكه روز بزرگ عبادت و نيايش بود، روز تبلور ارزش هاي انساني نيز بود، به همين جهت بود كه در كنار عاشقانه ترين و خالصانه ترين نيايش ها و عبادت ها، تمامي مكارم اخلاقي و صفات پسنديده انساني به صورت همگون و ناهمگون در بهترين صوبت ممكن، در چشم انداز بشريت قرار گرفت.

3 - بر اين دو شاهكار بزرگ بايد افزود، نخست: تحمل قهرمانانه شديدترين آزمايش روزگار و شكيبايي همه جانبه و پايداري وصف ناپذير در برابر آن و ديگر سپاس و شكرگزاري بر شدايد، در برترين و بالاترين شكل ممكن [9] .

282 - اسوه عالي عبادت

از ويژگي هاي امام حسين عليه السلام ايجاد هماهنگي و جمع ميان اقسام طهارت بود، او به قصد تقرب به پروردگار و به نيت عبادت و بندگي او، شب عاشورا با اندك آبي كه فرزند محبوبش علي، در آن شرايط سخت محاصره و بي آبي برايش فراهم ساخته بود غسل شهادت كرد [10] پس روز عاشورا با خون قلب مصفايش، به سبك ويژه اي وضو ساخت و چهره منورش را رنگين كرد آنگاه به غسل ترتيب پرداخت و با خون قلبش سر مطهر و بدن مقدسش را شست و سرانجام غسل ارتماسي كرد.

امام حسين عليه السلام در صبحگاه روز شهادتش، وضوي خاصي ساخت، كف دست خويش را از خون پاكش پر كرد و چهره نوراني اش را رنگين كرد، آنگاه به خاك پاكيزه و مباركي تيمم نمود و بر چهره اش كشيد و به هنگام آمادگي كامل، جان پاكش براي پرواز به بارگاه دوست پيشاني بر زمين نهاد و به سجده پرداخت.

و عاشقانه نماز عشق را در سجاده شهادت اقامه فرمود. حسين عليه السلام اسوه عالي عبادت و بندگي است.

283 - چهار نماز در روز عاشورا

او نماز را به راستي به صورت بي نظيري بپا داشت، به گونه اي كه مخصوص ‍ او بود و ديگري، در شبانه روز جاودانه عاشورا، آن حضرت چهار نوع خواند:

1- نماز وداع و آن نمازي بود كه شب عاشورا، پس از به تأخير افكندن پيكار و مهلت خواستن از دشمن، بپاداشت [11] .

2 - نماز نيمروزي وداع كه به صورت نماز خوف، به سبك ويژه اي جز نمازهاي خوفي كه در منزلگاه عسفان و ذات الرقاع و بطن النحل [12] خواند، بپا داشت كه در آن برخي از ياران پاكباخته اش، هدف تيرهاي دشمن كينه توز و تجاوزكار قرار گرفته، به شهادت رسيدند. [13] .

3 - روح و جان نماز را با آوردن اسرار و افعال و چگونگي و كلمات آن به صورت تمام عيار بپا داشت.

4 - و نماز مخصوصي كه با تكبيره الاحرام، قرائت، قيام، ركوع، سجود، تشهد و سلام ويژه اي بپا داشت. نمازي كه تكبير آن را به هنگام فرود آمدن از مركب سر داد و قيام آن را به هنگامي كه پس از افتادن بر خاك به روي پاي خويش ايستاد، به جا آورد و ركوع آن را به هنگامي كه از شدت زخم و خونريزي بر خاك مي افتاد و بر مي خاست، انجام داد و قنوت آن را با آخرين دعاي روحبخش و آخرين نيايش ملكوتي اش در واپسين دقايق زندگي زمزمه كرد كه: خداي من! اي خدايي كه مقامت بس والا و بلند مرتبه! خشم و غضب بر بيدادگران بسيار شديد، نيرويت از هر نيرويي بالاتر است، خداي كه از تمامي مخلوقات بي نيازي و در كبريا و عظمت فراگير و به آنچه بخواهي توانا...

بار خدايا! ما خاندان و فرزندان پيامبر محبوب و برگزيده تو هستم كه اينان با ما از راه فريب و حيله وارد شدند و دشت از ياري ما كشيدند و ما را كه براي حق و عدالت بپا خاستيم به شهادت رساندند

و سجده آن را با نهادن چهره پرفروغش بر خاك گلگون كربلا انجام داد و تشهد و سلام آن را با خروج روح بلندش از پيكر غرقه به خونش، ادا كرد و بالاخره سر از سجده نماز برداشتن را، با اوج گرفتن سر بريده اش بر فراز نيزه ها و تعقيب نمازش راهم با برخي دعاها و اذكار و سوره مباركه كهف كه از فراز نيزه ها تلاوت كرده، به گوش ها مي رساند

284 - معني اقامه نماز

[14] .

اقامه نماز اشاره به اين است كه نه تنها خودشان نماز مي خوانند بلكه كاري مي كنند كه اين رابطه محكم با پروردگار همچنان و در همه جا بر پا باشد. در زيارت نامه امام حسين عليه السلام مي خوانيم.

اشهد انك قد اقمت الصلوه؛گواهي مي دهم كه با كشته شدنت نماز را برپا كردي.

و در زيارت مخصوص آن حضرت آمده است كه سلام بر تو اي فرزند گرامي پيامبر! گواهي مي دهم كه تو نماز را آن چنان كه حقيقت آن مي باشد به پا داشتي و زكات آنرا پرداختي و به حق و حقيقت فرا خواندي و از تباهي و ناپسندي ها نهي كردي و قران را چنانكه بايد تلاوت نمودي و در راه خدا چنانكه شايسته بود جهاد كردي. [15] .

او به راستي نماز را به صورت بي نظيري به پاداشت، به گونه اي كه مخصوص او بود نه ديگري

285 - بر پايي نماز جماعت در ميدان جنگ

سالار شهيدان، در سرزمين كربلا با همه مشكلات و در مقابل چند هزار دشمن و ناله هاي زن و بچه ها، نماز جماعت را اقامه كرد، امام مي توانست نماز را كنار فرزندانش در داخل خيمه به فرادي بخواند، و بعد به ميدان برود، و در ضمن از تيرهاي دشمن نيز محفوظ مي ماند و چند لحظه اي را هم كنار فرزندانش لذت مي برد؛ولي امام، نماز جماعت را ترجيح داد و آن را در مقابل دشمن بر پا نمود و يكي از اصحابش سينه خود را سپر قرار داد و به خاطر نماز به شهادت رسيد.

286 - شهادت به خاطر احياي نماز

حالت نيايش و راز و نياز امام حسين عليه السلام به درگاه الهي، هيچ گاه در تمام زندگي ظاهري حضرتش قطع نگشت... بلكه انواع مصائب و گرفتاري ها و رنج هاي جانكاه را بر پيكر مقدسش و سر مطهر و قبر منورش، پس از شهادت خود نيز، در راه خدا به جان خريد و همه اينها را در همان دوران زندگي ارزيابي و براي خشنودي خدا، نيت همه آنها را نمود.

در اين مورد كافي است به پايمال شدن پيكرش، بريده شدن دست و انگشتانش پس از شهادت، زده شدن چون بيداد بر لب و دهانش، بر فراز نيزه گرداندن سر مطهرش در شهرها نگريست كه همه اينها را به نيت انجام فرمان خدا و نماز و عبادت و اطاعت او و احياي دين و سنت پيامبر صلي الله عليه وآله انجام داد.

287 - هر چه به شهادت نزديك مي شد برافروخته تر مي شد

مي بينيد كه در بعض روايات هست كه حسين بن علي عليه السلام هر چه به ظهر عاشورا نزديكتر مي شد افروخته تر مي شد. رويش افروخته مي شد.

براي اينكه مي ديد كه جهاد در راه خداست و براي خداست و چون جهاد براي خداست، عزيزاني كه از دست مي دهد از دست نداده است، اينها ذخايري هستند براي عالم بقا [16] .

289 - شيريني معرفت

اميرالمؤمنان علي عليه السلام در ترسيم صفات فرشتگان مي فرمايد، آنها شيريني معرفت خداي را چشيده و از جام مهر و محبت او سيراب گشته و پرواي از خدا تا اعماق قلبشان نفوذ كرده است، از اين رو فرمانبرداري و عبادت طولاني خدا، قامت آنان را خم كرده و شوق بسيار به او، حالت تضرع آنان را از بين نبرده است [17] .

آري، اگر به خوبي به شخصيت والا و شاهكار بزرگ حسين عليه السلام بينديشيم به روشني آثار چشيدن معرفت خدا و سركشيدن جام مهر و عشق او را، در كران تا كران زندگي او در خواهيم يافت. او شيريني معرفت بي نظيري را چشيده بود كه هجوم امواج رخدادهاي ناگوار و تلخ دنيا و دنياپرستان بر قلب و جان و درون و برون او هرگز احساس تلخ كامي نكرد.

اگر با بينش معنوي به سخن اميرالمؤمنين عليه در مورد فرشتگان بينديشيم كه فرمود: فرمانبرداري و عبادت خدا قامت آنان را خميده ساخته، اما شوق بسيار به او حالت نيايش آنان را از بين نبرده است. در خواهيم يافت كه آشكارترين فرد و شايسته ترين مصداق آن، امام حسين عليه السلام است، چرا كه هم در فرمانبرداري و عبادت باشكوه روز عاشورا قامتش خميده شد و هم تير سه شعبه اي را كه بر سينه و قلب مقدسش فرود آمد به جان خريد و خون پاكش فواره زد و بايد كه بر خميدگي قامت او در اطاعت و عبادتت پرشكوه خداوند در آن روز جدا شدن و قطعه قطعه شدن پيوندهاي وجود و اعضاي مقدسش را نيز اضافه كرد اما با همه اينها عشق او به خدا افزونتر شد.

289 - همه چيز او عبادت بود

عبادت حسين لحظه اي و بر حسب موقعيت نبود بلكه تمام لحظات و دم زدن هاي او عبادت به حساب مي آمد، جهاد او عبادت بود، قيام او عبادت بود، خطبه و سخنراني او عبادت بود، شمشير زدن او، نصيحت او به دوست و دشمن، صبر او، و تحمل او عبادت بود آن ساعتي كه با خصم مي جنگيد عبادت مي كرد، آن لحظه به خاك افتادن او عبادت بود، و جان دادن او در عين صبر و تحمل عبادت بود.

اما در چنان وضع و حالي گويي باز هم آن عبادت را هم كفايت كننده و قابل عرضه نمي دانست. در عين افتادگي و بي رمقي در قتلگاه و لبانش در عين خشكي و تشنگي به ذكر خدا مترنم بود.

الهي رضا بقضائك، صبرا علي بلائك، تصديقا لامرك، لا معبود سواك.

خدايا! به حكم تو راضيم، بر بلاي تو صابرم و من تو را تصديق دارم جز تو معبودي نيست.

290 - خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان

مرحوم فيض درباره اين جمله اي كه از حضرت امام حسين عليه السلام نقل شده است كه ايشان در شب عاشورا فرمودند: من اصحابي بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم مي گفت: من باور نمي كنم چنين چيزي را امام فرموده باشد.

گفته بودند: چرا؟

گفته بود: مگر آنها چه كار كردند كه امام بگويد اصحابي از اينها بالاتر نيست. آنهايي كه امام حسين را كشتند خيلي آدمهاي بدي بودند؛اينهايي كه امام حسين را ياري كردند كار مهمي انجام ندادند. هر مسلماني جاي آنها مي بود، وقتي مي گفتند فرزند پيغمبر، امام زمان در دست دشمن تنها مانده است، قهرا مي ايستاد. يك شب در عالم رؤيا ديد كه صحراي كربلاست، امام حسين با 72 تن در يك طرف، لشكر 30 هزار نفري دشمن هم در طرف ديگر آن جريان به نظرش آمد كه موقع ظهر است و مي خواهند نماز بخوانند حضرت امام حسين عليه السلام به همين آقا فرمودند: شما جلو بايستيد تا ما نماز بخوانيم (همانطور كه سعيد بن عبدلله حنفي و يكي دو نفر ديگر خودشان را سپر قرار دادند) دشمن تيراندازي مي كرد. آقا رفت جلو ايستاد اولين تير از دشمن داشت مي آمد. تا ديد تير دارد مي آيد، خم شدند ناگاه ديد كه تير اصابت كرد به امام در همان عالم خواب گفتند: استغفر الله

ربي و اتوب اليه؛عجب كار بدي كردم! اين دفعه ديگر نمي كنم. دفعه دوم تير آمد تا نزديك او شد دو مرتبه خودش را خم كرد چند دفعه اين جريان تكرار شد؛ديد بي اختيار خم مي شود در اين هنگام امام به او فرمود: اني لا اعلم اصحابا خيرا و لا افضل من اصحابي؛من اصحابي از اصحاب خودم بهتر نمي شناسم يعني تو خيال كرده اي هر كه كتاب خواند مجاهد مي شود؟! اين حقيقتي است من لم يغز و لم نفسه بغز و مات علي شعبه من النفاق؛كسي كه عملا مجاهد نبوده است يا لااقل اين انديشه كه مجاهد باشد در درون روحش يك دورويي وجود دارد يعني موقع جهاد كه مي شود در مي رود. [18] .


پاورقي

[1] من لا يحضره الفقيه، ج 1، باب 30، حديث 12.

[2] بحارالانوار.

[3] خصائص الحسين عليه السلام، ص 122.

[4] لهوف، ص 96.

[5] صحيفه نور، ج 12، ص 148.

[6] گفتارهاي معنوي، ص 102.

[7] زندگاني امام حسين عليه السلام سيد هاشم محلاتي، 433.

[8] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 138.

[9] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 115.

[10] بحارالانوار، ج 44، ص 392.

[11] بحارالانوار، ج 44، ص 392.

[12] بحار الانوار، ج 4، ص 21.

[13] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 121.

[14] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 121.

[15] بحار الانوار، ج 100، ص 293.

[16] صحيفه نور، ج 17، ص 239.

[17] بحارالانوار، ج 57، ص 110.

[18] آشنايي با قرآن، ج 3، ص 177.