بازگشت

سيره عبادي امام حسين قبل از عاشورا


238 - چرا كنيه اباعبدالله؟!

كنيه حسين عليه السلام مانند نامش از ناحيه خدا آمده چرا اباعبدالله انتخاب شد در حالي كه حسين عليه السلام در اول طفوليت به اين كنيه مورد خطاب بود و اولادي نداشت كه با نام آنها تركيب شود و جا داشت ابو علي گفته شود.

مي توان گفت گاهي كنيه را با يكي از اوصاف برجسته شخصي تركيب مي كنند مانند ابوالخيرات، ابوالاحسان، ابوالمعالي، ابوالبركات، ابوالحكه. بهترين و بارزترين صفات برجسته حسين از ميان اوصاف و كمالات حميده اش همان عبوديت او است و خداوند عالم به حقايق است و دعاي عرفه حسين عليه السلام و شهادت خالصانه او قوي ترين دليل برجستگي عبوديت اوست، از آن جهت ابوعبدلله انتخاب شده و امام صادق را به جهت دومين پسرش عبدالله،ابوعبدالله گويند، اما امام حسين عليه السلام به جهت كمال بندگيش از جانب ذات احديت به اين كنيه افتخار يافت و عبد بودن والاترين مقام است در صحنه بندگي، در تشهد بندگي پيامبر را قبل از رسالتش آورده و اشهد ان محمد عبده و بندگي ابراهيم و اسحاق و يعقوب بر اوصاف برجسته آنها مقدم داشته.

239 - اذان يا ندايي به روح حسين (ع)

ابو داوود و ترمذي در سنن خود از ابي رافع آزاد كرده نبي اكرم نقل كرده اند كه پيغمبر را ديدم كه در ايام ولادت حسين عليه السلام به گوش او اذان گفت مانند اذان نماز.

اين اذاني بود بسيار نرم و آرام و خواب آور مانند لاي لاي بچه ها و در حقيقت ندايي بود از روحي به روحي و از قبيل نداهاي مناره ها نبود كه جهت اجتماع مردم براي تعظيم شعاير ديني انجام مي گيرد. بلكه ندايي بود بر قلب كودكي كه سر وجودش را اعلان مي كرد و بر ضمير كودك اسرار عبادت را مي فهماند. لكن اذان مناره ها ندايي است براي باز آوردن روح هاي فراري و حيرت زده و يا بمانند طنابي است براي صيد آنها.

240 - تفاوت اذان با اذان مناره

نبي محترم با آن جملات پرمغز اذان كه همه چيز در آن بود مي خواست در قلب اين طفل معبدي به وجود آورد كه با احساسات تقوا جنبش كند و با اشعه آن گرم شود و در ضمير حسين عليه السلام شعور و ادراكات بخصوصي به وجود آورد كه هميشه فضيلت و انسانيت و دانش افاضه كند و به طوري كه شعار اذان در زندگي نبي اكرم صلي الله عليه وآله و مسير مأموريت ايشان طوفان هايي بر پا كرده كه گويي اين جملات يك مشعلي بود كه هيچ ظلمت و سياهي بر آن فايق نيامد.

اذان ندايي است كه هر گونه فتنه هاي دنيا و اباطيل نفس را خاموش ‍ مي سازد. پيغمبر محترم با اذان خود در سيره و روش زندگي حسين عليه السلام يك روح عالي بخشيد و مي توان گفت پاره اي از روح خود و نور نبوتش را به وي داد و اين اذان نبي اكرم در گوش حسين عليه السلام باقي مانده و دل لبريز از او در آخر عمر مانند اول جمله الله اكبر الله اكبر لا اله الا الله بود و در آخر عمر هم با اين كلمات نغز چراغ زندگي پرفروغش ‍ خاموش شد رضا بقضائك و تسليما لامرك و لا معبود سواك يعني به مقدرات تو خشنودم و به امر و فرمان تو تسليم محض هستم و معبودي جز تو ندارم اين را بگفت و ديده از ديدن جهان بر بست.

رسول اكرم صلي الله عليه وآله با صداي نرم اذان به گوش راست حسين عليه السلام و با نغمه دلنشين به گوش چپش، طفل خود را براي هميشه به حرز محكم و مأمن مطمئن مي سپرد كه شيطان راهي براي آن پيدا نكند. چنانكه به علي عليه السلام مي فرمايد: علي جان! هر وقت پسري يا دختري براي تو متولد شد در گوش راستش اذان بگو و در گوش چپش اقامه بخوان؛هرگز شيطان بر او زيان نرساند. [1] .

241 - پرستش ويژه حسين

همه پيام آوران خدا و امامان نور عليه السلام خداي خويش را خالصانه و عاشقانه مي پرستيدند، اما حسين عليه السلام عبادت و پرستش ويژه اي داشت، چرا كه از هنگامي كه نور وجودش در جان مادرش فاطمه عليه السلام پديد آمد [2] تا آن لحظاتي كه سر نوراني اش بر فراز نيزه هاي جاهليت اموي قرار گرفت [3] هميشه و همه جا به ستايش و سپاس و تسبيح و تنزيه خدا، مشغول بود و تلاوت كتاب خدا از او شنيده مي شد.

242 - قران يعني حسين

اسلام يعني شيعه، شيعه يعني اسلام، قرآن يعني علي، قرآن يعني حسين عليه السلام، قرآن يعني بقيه الله عليه السلام، قرآن يعني ولايت، ولايت يعني قرآن و قرآن ناطق و قران كه كتاب الله است، اينها هيچ گاه از هم جدا نمي شوند و هيچ عارفي، هيچ حكيم الهي و هيچ فرد مسلم و اهل قرآن نمي تواند به برهان دو دو تا، چهار تا از ولايت روگردان باشد، به خصوص ‍ كه علماي اماميه اثني عشريه در كنار سفره ولايت به مقامات رسيده و صاحب تصنيفات و تأليفاتي مي باشد، ركن اعظم آنها ولايت است و بدون ولايت محال است كه انسان به جايي برسد.

243 - هزار ركعت نماز

امام حسين عليه السلام به عبادت بسيار علاقه مند بودند، به طور مثال شخصي خطاب به حضرت سجاد عليه السلام عرض كرد، يا بن رسول الله! چرا پدرت امام حسين عليه السلام كم اولاد است؟ حضرت فرمودند: تعجب مي كنم كه من چگونه متولد شده ام؛زيرا پدرم امام حسين عليه السلام در هر شب و روزي هزار ركعت نماز به جاي مي آورد. [4] .

244 - عبور از جلوي نماز گزار

امام حسين عليه السلام نماز مي خواند، مردي از جلوي او عبور كرد، يكي از ياران حضرت عليه السلام او را از اين كار باز داشت. چون حضرت عليه السلام از نماز فارغ شد، پرسيد: چرا او را نهي نمودي؟ عرض كرد: اي فرزند رسول خدا! ميان شما و محراب آشفتگي پديد مي آورد.

فرمود: واي بر تو! خداي متعال به من نزديك تر از آن است كه كسي ميان من و او آشفتگي ايجاد كند [5] .

245 - ركوع و سجده طولاني

حضرت مهدي عج فرمود: جدم حسين عليه السلام ركوع و سجودش ‍ طولاني بود. [6] .

246 - تسليم در برابر خدا

از امام حسين عليه السلام پرسيدند، چگونه صبح كردي؟

فرمود: صبح نمودم در حالي كه پروردگارم، بالاي سرم و آتش پيش رويم، مرگ جوينده ام و حساب الهي فراگيرم مي باشد. و چنين روزي من، در گرو كردار خويشم، نه آنچه دوست دارم پيدا مي كنم، و نه آنچه نمي پسندم از خود مي رانم. توان هيچ يك را ندارم و همه كارها در اختيار ديگري است،

اگر بخواهد عذابم مي كند و اگر بخواهد از من مي گذرد. بنابراين، كدام فقيري از من نيازمندتر است؟! [7] .

247 - طلب باران

از امام سجاد عليه السلام نقل شده است كه فرمود: كوفيان نزد امام علي عليه السلام آمده از نيامدن باران شكايت كردند و گفتند: (از خدا) براي ما باران بخواه، اميرالمؤمنان عليه السلام به حسين عليه السلام فرمود: برخيز و از خداوند طلب باران كن!

او برخاست حمد و ثناي الهي به جاي آورده و بر پيامبر صلي الله عليه وآله درود فرستاد و عرض كرد: بار الها! اي بخشنده خيرات و نازل كننده بركات! آسمان را بر ما سرشار ببار، و ما را از باراني بسيار فراگير، انبوه، پر دامنه، پيوسته ريزان، روان و شكافنده زمين هاي خشك و تشنه - كه با آن از بندگانت ناتواني را برداري و زمين هاي مرده را زنده سازي - سيراب فرما آمين اي پروردگار جهانيان.

او دعاي خود را به پايان نبرده بود كه ناگهان خداوند باران سيل آسا فرستاد.

در عربي باديه نشين از برخي نواحي كوفه آمده و گفت: دره ها و تپه ها را پشت سر گذاشتم، در حالي كه آب يكي در ديگري از فراواني پيچ و تاب مي خورد. [8] .

248 - تكلم خدا با حسين (ع)

انس بن مالك مي گويد: من همراه امام حسين عليه السلام بودم كه به قبر بانوي بزرگ اسلام، حضرت خديجه عليها السلام رسيد و به ياد فداكاري هاي او گريست و به من فرمود او را تنها بگذارم. من در گوشه اي خود را نهان ساختم و توقف او در كنار قبر خديجه عليها السلام و نماز و نيايش او به طول انجاميد، گوش سپردم، ديدم اينگونه عاشقانه و عارفانه به نيايش با خدا برخاسته است:

پرورگارم! پرودگارم تويي كه محبوب و سرپرست مني! پس، بنده اي را كه به سويت پناه جسته است، مورد لطف و رحمت خويش قرار ده.

اي بلند مرتبه! و اي با عظمتي كه اعتماد من به توست! خوشا به حال آنكه تويي محبوب دل و تكيه گاه او!

خوشا به حال آنكه در ندامت از اشتباهات و غفلت خود، شب زنده داري مي كند و شكايت غم و رنج و مشكلاتش را به بارگاه پروردگار با عظمت خويش مي برد در حالي كه درد و رنجي بيشتر از عشق به محبوب و مولاي خويش ندارد.

آنگاه كه شدت اندوه و غم جانكاه خويش را بدو شكوه مي برد، خداي پر مهرش جوابش مي دهد و به ندايش لبيك مي گويد.

هنگامي كه در تاريكي و تيرگي زندگي، به سوي خدا تضرع مي كند، خدا گراميش مي دارد، سپس او را به بارگاه خويش نزديك مي كند.

انس بن مالك مي گويد: مناجات دل انگيز و پرشور حسين عليه السلام كه به اينجا رسيد، ديگر صداي دل نوازش نيامد. درست اينجا بود كه به ناگاه ندايي شنيد در فضا پيچيد، ندا اين بود:

لبيك! بنده محبوبم، لبيك! به راستي كه تو در كنف حمايت من هستي و هر آنچه را گفتي، همه را شنيديم و دانستيم.

فرشتگان براي شنيدن صداي دل انگيزت شور و اشتياق مي ورزند، پس تو را همين افتخار بس كه ما راز و نيازت را شنيديم.

دعايت دربارگاه ملكوت و در حجاب ها، در جولان است و همين تو را بسنده است كه ما پرده ها را كنار زديم، به گونه اي كه اگر نسيم رحمت از اطراف آن بوزد، انوار جلال حق او را مي پوشاند.

هر چه مي خواهي بدون بيم و هراس و بدون حساب و اندازه بخواه، چرا كه خداوندگار توانا و بي همتاي توام.

آري! اين نيايش و اين پاسخ مربوط به پيش از شهادت، گواهي و نمونه اي از الطاف خاص خدا، به آن حضرت است. نداهاي ويژه به سوي آن حضرت، در روز جاودانه عاشورا، متعدد است؛از آن جمله، در واپسين لحظات شهادت كه بدينگونه مورد لطف قرار گرفت:

يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه [9] .

249 - همانند نماز فرشتگان

از صفات برجسته فرشتگان اين است كه پيوسته در عبادت خدا و اطاعت فرمان او هستند نه خستگي آنان را فرا مي گيرد و نه غفلت از ياد خدا و نه به نافرماني مي گرايند.

اميرالمؤمنين عليه السلام در وصف آنان مي فرمايد: برخي از فرشتگان سجده كنندگاني هستند كه ركوعي ندارند. برخي ديگر براي ركوع خميده اند و قامت براي قيام راست نمي كنند.

گروهي از آنان صف زدگاني هستند كه هرگز دگرگوني در وضعيت آنان پديد نمي آيد و ستايشگراني هستند كه خستگي فرسودگي در آنان راه ندارد، نه خواب بر چشمانشان پيروز مي گردد و نه اشتباه و خطايي بر انديشه آنها، نه بر كالبدهايشان سستي روي مي آورد و نه به آگاهيشان غفلت و فراموشي [10] .

امام حسين عليه السلام عبادت تمامي فرشتگان از آغاز تا فرجام آفرينش را در يك روز انجام داد. آن حضرت براي خدا سجده اي كرد و جاودانه شد ركوعي به جا آورد كه قامت براي قيام راست نكرد و در شب عاشورا خدايش را به گونه اي عبادت نمود كه نه خواب بر چشمانش پيروز شد و نه اشتباه و نسيان بر انديشه اش.

250 - امام حسين (ع) بر قله شامخ زهد و عبادت

امام حسين عليه السلام به اندازه اي صاحب زهد و عبادت بود كه بيست و پنج بار پياده به سفر حج مشرف گرديد، در حالي كه شترها و محمل ها از پي آن حضرت روان بودند، روزي از امام همام سؤال شد كه: چرا تا اين حد از خداوند مي ترسي؟

امام حسين عليه السلام فرمودند: هر كسي كه در اين دنيا از خداوند ترسان باشد، خداوند او را در روز قيامت از عذاب ايمن مي گرداند. [11] .

251 - از فوايد روزه

از امام حسين عليه السلام سؤال شد: چرا خداي سبحان بر بندگان خود روزه را واجب فرمود؟ فرمود: تا ثروتمندان درد گرسنگي را بچشند، پس ‍ اضافه دارايي خويش را بر درماندگان صرف كنند [12] .

252 - نماز امام حسين (ع) در حوائج

از امام حسين (ع) روايت شده است كه: در حوائج مهمه چهار ركعت نماز مي گزاري، قنوت و اركان آنها را نيكو انجام مي دهي، در ركعت اول حمد را يك بار و حسبنالله و نعم الوكيل [13] را هفت بار مي خواني و در ركعت دوم حمد را يك بار و ماشاء الله لا قوه الا بالله ان ترن انا اقل منك مالا و ولدا [14] را هفت بار مي خواني، و در ركعت چهارم حمد را يك بار، و افوض امري الي الله بصير بالعباد را هفت بار مي خواني، سپس حاجت خود را مي طلبي

253 - هدف آفرينش

حسين بن علي عليه السلام براي ايراد خطبه به سوي اصحاب خود بيرون آمد و چنين فرمود:هان اي مردم! همانا خدا - بزرگ باد ياد او- بندگان خود را نيافريد مگر براي اين كه به او معرفت پيدا كنند. پس هرگاه او را بشناسند او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند با عبوديت (صادقانه) او از بندگي هر آنچه جز خداست بي نياز گردند.

مردي سئوال كرد: اي فرزند رسول خدا! پدر و مادرم فدايت، معرفت خدا چيست؟

حضرت فرمود: اين است كه اهل هر زماني، امامي را كه بايد از او فرمان برند بشناسند. زيرا اين امام معصوم است كه مظهر اسماء و صفات جمال و جلال حق سبحان است.

254 - دعاي امام حسين (ع) در صحراي عرفات

بشر و بشير پسران غالب اسدي مي گويند: پسين روز عرفه در عرفات خدمت آن حضرت بوديم از خيمه بيرون آمدند و با گروهي از اهل بيت و فرزندان و شيعيان با نهايت تذلل و خشوع. پس در سمت چپ كوتاه (كمي) ايستادند و روي مبارك را به سوي كعبه گردانيدند و دست ها را برابر روي برداشتند و مانند مسكيني كه طعام طلبد اين دعا را خواندند الحمد لله الذي ليس لقضائه دافع... تا به اين جمله رسيدند: و صلي الله علي خيرته محمد خاتم النبيين و اله الطبيبين الطاهرين و المخلصين و سلم.

سپس شروع فرمود در الحاح و دعا و اشك از ديدگانش جاري بود، دعا را خواند تا به اين جمله رسيد:.. و ادراء عني فسقه الجن و الانس سپس ‍ سر خود را به سوي آسمان بلند كرد و از ديده هاي مباركش مانند دو مشك اشك مي ريخت و به صداي بلند مي گفت: يا اسمع السامعين تا به اين فقره رسيد... انت علي كل شي قدير يا رب و مكرر مي گفت: يا رب و كساني كه پيرامون آن حضرت بودند گوش به دعا داده و به گفتن آمين اكتفا كرده بودند. سپس صداهايشان بلند شد به گريستن با آن حضرت تا آفتاب غروب كرد و به جانب مشعر الحرام روانه شدند. [15] .

255 - اقسام عبادت كنندگان

امام حسين عليه السلام فرمود: جمعي خدا را مي پرستند به منظور رغبت به ثواب و پاداش عمل. اين عبادت تجار است؛يعني عمل را در مقابل اجرت انجام مي دهند و عمل آنان به تجارت شباهت دارد و جمعي عبادتشان از ترس موالي كار مي كنند و مرداني كه عبادت را به منظور تشكر و سپاسگزاري در مقابل نعمت هاي خدا انجام مي دهند، اين رقم عبادت شيوه آزادگان است. [16] .

256 - چقدر نيكوست كلام تو

ابن عساكر نقل مي كند كه نافع بن ازرق - رهبر فرقه خوارج - به حسين عليه السلام عرض كرد: خدايي را كه مي پرستي براي من توصيف كن.

امام فرمود: اي نافع! هر كس دين خود را بر قياس بسازد همواره در اشتباه است و در راه به رو در افتد. و با اعوجاج از دنيا كوچ كند و گمراه گردد و سخنان نازيبا گويد. خدا به حواس درك نمي شود و به مردم قياس نگردد. نزديك است ولي به مكان مانند نزديكي موجودات به يكديگر نيست و دوري او به مكان مثل دوري كسي كه دوري جسته باشد نيست، بلكه مقصود از دوري وي از اشياء منزه شدن او از صفات ممكنات است. او يگانه است و تبعيض و تجزيه و تركيب در او راه ندارد و به نشان ها و به علامات وصف شده غير از او كه بزرگ و بلند پايه است، خدايي نيست.

ابن ازرق با شنيدن سخنان امام گريست و گفت: مااحسن كلامك يعني: چقدر نيكو است كلام تو.

حسين عليه السلام فرمود: به من رسيده كه تو بر پدرم و برادرم و بر من گواهي كفر مي دهي.

ابن ارزق گفت: به خدا سوگند يا حسين! محال است كه اين ناسزا از من صادر شود، به يقين شما چراغ اسلام و ستارگان احكام خداييد. يعني مردم بايد از انوار علوم و معارف شما روشني بجويند و در تاريكي ها به ستاره هاي وجود شما هدايت بشوند. [17] .

سپس حسين عليه السلام به آيه شريفه و اما الجدار فكان لغلامين يتيمين استشهاد فرمود و حجت را بر او تمام كرد. [18] .

257 - اهتمام در رعايت حقوق مردم

مردي به نام عبدالرحمان، به يكي از فرزندان امام حسين عليه السلام سوره حمد را آموخت كه آن حضرت به پاداش كار فرهنگي اش هزار دينار و هزار جامه و انبوهي زر و زيور و وسايل زندگي به او بخشيد و در برابر شگفت زدگي معلم از اين همه بزرگواري و حق شناسي و رعايت حقوق معنوي معلم فرمود: اينها در برابر عظمت و ارزش كار تو ناچيز است. [19] [20] .

258 - تفسير صمد

شيخ صدوق عليه الرحمه روايت كرده: اهل بصره به امام حسين عليه السلام نامه نوشته از معني صمد پرسش كردند امام در ضمن نصيحت و دعوت آنان به ترك مجادله روايتي از جد بزرگوارش نقل كرد كه: هر كس ‍ بدون علم به تفسير قرآن دست بيازيد جايگاه خود را در آتش فراهم مي آورد. امام پس از نقل روايت به تفسير صمد پرداخت و فرمودند، خود پروردگار در قرآن احد را به صمد تفسير كرده است: گفته الله احد الله صمد سپس تفسير كرد كه كسي والد او نيست و از كسي متولد نشده و او نظير و همتايي ندارد و خارج نشده از او خواب و خاطره هم و غم و بهجت و سرور، خنده، گريه، خوف، رجاء، رغبت اشتياق، نوميدي، گرسنگي، اسيري و منزه است پروردگار از اينكه چيز لطيف و يا كثيف از او متولد شود و سر زند (ولم يولد) يعني: خداوند منزه و پيراسته است از آنكه از چيزي متولد شود مانند چيزهاي ديگر كه از عناصر و منابع خودش متولد مي گردند، مانند چار پايان، ميوه جات، نباتات، درختان و امثال آنها. [21] [22] .

259 - صوت دلنشين امام حسين (ع)

يكي از محاسن خطيب، خوش آهنگ بودن او است كه با صداي گرم و دلنشين خود هنگام سخن گفتن دل ها را متوجه خود و گوش ها را آماده شنيدن و نفس ها را ساكت و آرام گرداند و اين خصيصه در رسول اكرم (ص) به حد كمال بود و حسين عليه السلام كه شبيه ترين مردم به رسول خدا صلي الله عليه وآله بود در آهنگ و لهجه و نطق و گرمي صدا و دلنشيني گفتار به جد خود شباهت كامل داشت.

وقتي قرآن مي خواند همه شنوندگان را بر خود مي لرزاند و وقتي سخن مي گفت همه را مجذوب خود مي گردانيد. از صداي دلنشين او موها بر بدن راست مي شد.

260 - گرم صوت قرآن حسين

عمادزاده از تاريخ كبير ابن عساكر نقل كرده كه شهاب بن خراش روايت كرده: صداي حسين عليه السلام غنه اي بود و غنه در قاموس عبارت از جريان كلام و قرار دادن صدا در خيشوم و سقف دهان و زبان است و آن صدايي است كه از خيشوم بيني بيرون مي آيد و صدا را گرم مي سازد [23] .

261 - تكريم به قرآن

در روايت آمده امام حسين عليه السلام هر وقت سوار مركب مي شد مي گفت: الحمد لله الذي هدانا للاسلام و الحمد لله الذي اكرمنا بالقران و الحمد لله الذي من بنبينا محمد صلي الله عليه وآله ثم قال الحمد لله الذي سخر لنا هذا و ماكنا له مقربين.

حمد خدايي را كه ما را به اسلام رهنمون گشت و سپاس خدايي را كه ما را به قرآن مكرم داشت و سپاس خدايي را كه با وجد پيامبر بر ما منت گذاشت سپس گفت حمد بر خداي را كه اين چارپا را به من رام كرد والا به آن نمي توانستم نزديك شوم [24] .

262 - احساس حيا در نهاد امام حسين (ع)

ويژگي احترام به شخصيت مردم در زندگي امام حسين عليه السلام تا جايي بود كه نه تنها از آسيب پذيري شخصيت و احساس حقارت نيازمندان، رنج مي برد و خود احساس شرمندگي مي كرد، بلكه به هنگام ارشاد جاهل و آموزش ديگران نيز احساس حيا مي كرد.

در روايت است كه: آن حضرت مردي را نگريست كه به شايستگي وضو نمي سازد و نيازمند آموزش است. آن گرامي تصميم گرفت كه وضوي صحيح را بدو بياموزد، اما از انديشه شرمنده شدن او به هنگام آموزش وضوي صحيح، احساس حيا كرد، به همين جهت با تدبير زيبا و آموزنده اي از برادرش امام حسن عليه السلام خواست تا در برابر آن مرد سالخورده، با هم مسابقه وضو دهند و او را به داوري بطلبند تا بدينوسيله با آموزش غير مستقيم، مسأله را بدو خاطر نشان سازند.

هنگامي كه چنين كردند، آن مرد ضمن پي بردن به اشتباه خود و آموختن وضوي صحيح، منقلب شد و گفت: شما هر دو نيك وضو ساختيد و اين من هستم كه به وظيفه خويش نا آگاه بودم و شما اينگونه بزرگوارانه و مدبرانه مرا ارشاد كرديد [25] .

263 - وضوي خاضعانه امام حسين (ع)

كان الحسين بن علي عليه السلام اذا توضا تغير لونه وارتعدت مفاصله فقيل له في ذلك فقال: حق لمن وقف بين يدي الملك الجبار ان يصفر لونه و ترتعد مفاصله؛

امام حسين عليه السلام وقتي وضو مي گرفت رنگش پريده و پاهايش مي لرزيد.

علت اين كار را پرسيدند فرمود: سزاوار است براي كسي كه در مقابل خداي با جبروت ايستاده رنگش زرد شود و پاهايش بلرزد. [26] .

264 - خوف و خشيت امام حسين (ع)

از صفات برجسته امام حسين عليه السلام يكي هم شدت خوف از خدا و درك عظمت او بود، به گونه اي هنگام وضو ساختن براي عبادت و نماز و تقرب به سوي پروردگار، رنگ چهره اش دگرگون مي گشت و اعضا و اندام هايش به لرزه مي افتاد. برخي از سر شگفتي، از شدت خوف و پرواي او مي پرسيدند كه مي فرمود:

لا يامن يوم القيامه لا من خاف الله في الدنيا [27] .

در روز قيامت تنها كسي امنيت خواهند داشت كه در دنيا از پروردگار خويش پروا داشته باشند. [28] .

265 - خضوع و تواضع در عبادت

آري! خواننده عزيز! بنگر؟ چگونه آن گرامي به هنگام ساختن وضو براي نماز و عبادت و نيايش رنگ چهره اش دگرگون مي شد و كران تا كران وجودش مملو از خوف خدا و اعضا و اندامش به لرزه مي آمد؛ [29] ولي ما سوگمندانه به گناهان ويرانگر و هستي سوز مشغول و هيچ گونه دلهره و هراسي از كيفر خدا به ما دست نمي دهد. و با اين شرايط چگونه باز هم مدعي آن هستم كه حسين عليه السلام اسوه و الگوي زندگي ماست.

آري! او در انجام برترين عبادتها از پرواي خدا مي لرزد و ما به هنگام ارتكاب بدترين و زشت ترين گناهان، كمترين دلهره و هراسي به خويشتن راه نمي دهيم. به راستي كه لا حول و الا قوه الا بالله... [30] .


پاورقي

[1] ترجمه تحف العقول، ص 14.

[2] بحار الانوار، ج 43، ص 273.

[3] ارشاد مفيد، ص 245، بحارالانوار، ج 45، ص 121 و 188.

[4] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 95.

[5] وسائل الشيعه، ص 434.

[6] نفس المهموم، 104.

[7] فرهنگ جامع سخنان امام حسين عليه السلام، ص 806.

[8] موسوعه کلمات الامام الحسين ع ص 133.

[9] بحارالانوار، ج 24، ص 350 و ج 44، ص 219.

[10] همان ماخذ، ج 77، ص 304.

[11] منتهي الامال، ص 41.

[12] فرهنگ جامع سخنان امام حسين عليه السلام، ص 761.

[13] آل عمران، 173.

[14] کهف، 39.

[15] پرتوي از عظمت حسين عليه السلام،ص 166؛بلدالامين فتح ابرهيم کفعمي سابق الذکر،ص 251.

[16] تحف القول، ص 246، بحار، ج 78، ص 117.

[17] سمو المعني، ص 148.

[18] سمو المعني، ص 148.

[19] بحار الانوار، ج 44، ص 191.

[20] ويژيگي هاي امام حسين عليه السلام، ص 96.

[21] توحيد صدوق، ص 90؛معادن الحکمه فيض کاشاني، ج 2، ص 48.

[22] شخصيت حسين قبل از عاشورا، ص 199.

[23] زندگاني ابي عبدالله، ج 1، ص 71.

[24] مستدرک الوسائل، ج 7، ص 564.

[25] بحارالانوار، ج 43، ص 319.

[26] جامع االخبار، ص 76.

[27] بحارالانوار، جر 44، ص 192.

[28] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 101 و 102.

[29] جامع الاخبار، ص 76.

[30] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 102.