بازگشت

خصوصيات ممتاز امام حسين بر انبياي الهي


29 - توسل پيامبر به امام حسين (ع)

هر كدام از پيام آوران خدا، كه به رنج و مشكل بزرگي مي رسيد با نام و ياد حسين و خداي حسين عليه السلام بر طرف مي شد كه اين مورد به چند روايت بسنده مي شود:

1 - در توبه و نيايش آدم، خداوند نام هاي پنجگانه مقدس را به آموخت و او به زبان آورد و با نام حسين عليه السلام نيايش او مورد قبول قرار گرفت. [1] .

2 - در طوفان نوح براي آرام گرفتن كشتي، به آن حضرت وحي شد كه به پنج نور مقدس توسل جويد و با نام حسين عليه السلام كشتي نوح به طور دلخواه در قرارگاه خويش قرار گرفت. [2] .

3 - در دعاي زكرياي پيامبر كه مي گفت: پروردگار! از جانب خود به من فرزندي ارزاني دار... [3] خداوند، نام هاي مقدس پنجگانه را به او آموخت و او با به زبان آوردن نام گرانمايه حسين عليه السلام بشارت به يحيي پيامبر بدو رسيد. [4] .

4 - حضرت يونس در نجات از شكم ماهي، خداي را فرا خواند و هنگامي كه با ياد آوري نام هاي پنجگانه به نام حسين عليه السلام اين بنده برگزيده خدا رسيد، نجات يافت. [5] .

5 - در جريان بر طرف شدن گزند و گرفتاري از ايوب پيامبر نيز، هنگام كه به بارگاه خدا نيايش كرد و ندا رسيد كه:

اركض برجلك هذا معتسل بارد و شراب

پايت را بر زمين بكوب اين آبي است براي شست و شو و اين آبي است سرد براي آشاميدن. آنجا نيز با نام مقدس حسين عليه السلام دعايش ‍ برآورده شد.

6 - در جريان ابراهيم و اسماعيل كه پيام آمد:وفديناه بذبح عظيم

او را به قرباني پرشكوهي باز خريديم.

روايت است كه: اين قرباني پر شكوه حسين عليه السلام است [6] و با اين ترتيب پيام و مفهوم آيه نيز روشن است، چرا كه حسين عليه السلام برتر از اسماعيل بود.

7 - در نجات يوسف پيامبر از نهانگاه چاه، نيز روايت است كه: آن حضرت به وسيله جبرئيل به پنج نور مقدس توسل جست و با ياد و نام حسين عليه السلام بود كه كاروانيان رسيدند و فرستاده آنان براي آب به سر چاه رهايي يافت. [7] .

8 - در نجات يوسف از زندان مصر، پس از سال هاي طولاني نيز، نام و ياد حسين عليه السلام و حرمت او در بارگاه خدا، نجات بخش بود. [8] .

9- در برطرف ساختن غم و اندوه يعقوب نيز نام مقدس او كار ساز بود.

هنگامي كه كار بر يعقوب سخت شد، رو به بارگاه خدا گفت: پروردگار! نور ديدگانم و فرزندم يوسف، از دستم رفتند، آيا به من مهر نمي ورزي؟

پيام رسيد كه بگو: بار خدايا! تو را به شكوه محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين عليه السلام سوگند مي دهم كه نور چشمم را به من باز گردان.

و با زبان آوردن نام حسين عليه السلام، بشارت دهنده فرا رسيد و او بينا گرديد. [9] .

10 - علاوه بر موارد ياد شده، موارد ديگري هست كه با ياد و نام مقدس آن حضرت كه بنده خاص و برگزيده خداست، رنج و اندوه و پيامبر به خواست خدا برطرف شده است و نيز با ياد و نام مقدس او، ناخودآگاه موج غم و اندوه بر سراچه قلب آنان، سايه افكنده است و دعاهايشان در بارگاه خدا، به هدف اجابت رسيده است.

و ما نيز:

بار خدايا! به گرفتاري و رنج گناهان خويش رنجديده ايم. گرفتاري ما به خاطر گناهانمان، بزرگ و نابود كننده است، تو را به شكوه و احترام محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين عليه السلام سوگندت مي دهيم كه گرفتاري و اندوه ما را بر طرف ساز و به بركت اثر گذاري نام مقدسش كه با ياد.، دل هايمان مي شكند و سيلاب اشك از ديدگانمان جاري مي گردد، خواسته هاي ما را برآورد! [10] .

30 - مقايسه حضرت آدم با امام حسين

آدم از پيام آوران خدا و پدر انسانيت است و به فرمان خدا پس از آفرينش ‍ او، همه فرشتگان در برابرش سجده كردند كه آدم، به منزله قبله بود و سجده از آن خدا.

حسين نيز اينگونه بود فرشتگان بر او درود و سلام فرستادند و در گرداگرد شهادتگاه او طواف كردند و شهادتگاهش معراج آنان بود و جايگاه فرود و صعود آنان.

خداوند آدم را در بهشت ويژه اش جاي داد و حسين بزرگ انساني است كه بهشت و حوريان را از نور وجود او پديد آورد.

آدم به لباس هاي بهشتي آراسته شد و حسين زينب و زيور بهشت است

آدم را خداوند برگزيد و حسين به جدايي دوستان.

آدم به فراق بهشت آزمايش شد و حسين به جداي دوستان.

آدم به كشته شدن فرزندش كه بدن فرزندش آزمايش گرديد و خون او را ديد كه بر زمين ريخت و زميني را سيراب كرد و حسين نيز به شهادت فرزندش ‍ كه بدن او را پاره كردند.

آدم به هشدار از خوردن آن درخت آزمايش گرديد و فراموش كرد و خداوند در او تصميم آهنين نيافت، اما حسين به وانهادن تمامي علائق و ارزش هاي مادي آزمايش گرديد و فراموش نساخت و تصميم آهنين و استواري از خود نشان داد كه بي نظير بود.

آدم از نظر چهره و قامت، برگزيده خدا در ميان موجودات بود و او و فرزندانش برگزيده آفرينش اند و حسين برگزيده از ميان اين برگزيدگان، چرا كه او از، برگزيده محبوب جهان هستي پيامبر خداست و پيامبر از او.

31 - مقايسه ادريس پيامبر با امام حسين

خداوند حضرت ادريس را بر آسمان ها اوج داد و حسين نيز پس از شهادت، روح خون، پيكر و تربت را اوج بخشيد و بالابرد.

ادريس به هجرت از قلمرو ظلم و بيداد پراكندگي ياران، گرسنگي و تشنگي در راه حق آزمايش شد و حسين نيز به هجرت از خدا و رويارويي قهرمانه با ديكتاتوري خون آشام اموي و به تشنگي و فشار روزگار براي حق و عدالت... كه خواهرش در كنار پيكر به خون طپيده اش ناله زد و گفت: پدرم به فداي آن كه با لب تشنه به شهادت رسيد.

32 - مقايسه نوح با امام حسين

نوح، بزرگ پيام آوران است.

حسين عليه السلام، سالار همه جوانمردان بهشت.

خانه و جايگاه نوح شرافت يافت.

شهادتگاه حسين از آن جا شرافتش بيشتر شد.

خداوند در ميان جهانيان به نوح درود فرستاد كه: سلام علي نوح في العالمين چرا كه نجات مردم از طوفان به خاطر او بود.

به حسين نيز درود باد كه نجات همه بشريت از آتش دوزخ به بركت وجود اوست.

نوح دارنده كشتي نجات بر امواج آب ها بود.

حسين صاحب كشتي نجاتي است كه هر آن كس بر آن نشيند از آتش هاي بدبختي دنيا و آخرت نجات يابد.

نوح نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خويش زندگي كرد و بر او ستم روا داشتند و تا سر حد بيهوشي او را زدند و خون از گوشهايش جاري شد.

حسين عليه السلام نيز از فراسوي مردم دعوت شد و نيمروزي در ميان آنان بود و او را به شهادت رساندند و پيكر پاكش سه روز بر روي خاك ماند و سر مقدسش را بر فراز نيزه ها بردند و ستمي كه در يك ساعت بر او روا داشتند، از نهصد و پنجاه سال، بيشتر بود.

33 - مقايسه ابراهيم با امام حسين

هنگامي كه با فروتني و اخلاص در زيارت حسين عليه السلام اين جمله را به زبان مي آوري كه السلام علي ابراهيم خليل الله مي تواني هر دو نفر آنان،، حسين عليه السلام يا ابراهيم را نيت كني.

مي تواني آن خليل خدا را نيت كني كه به خاطر انجام فرمان خدا خويشتن را به آتش بيدادگران نزديك ساخت و نه تنها از فرشتگان مدد نخواست، بلكه از شدت اخلاص خدايش را نيز نخواند چرا كه گفت: حسبي من سؤالي علمه بحالي... او از شرايط من آگاه است.

و نيز مي تواني به نيت خليل كربلا، سلام و درود نثار كني كه خويشتن را در راه انجام فرمان خدا آماج شمشيرها و نيزه ها نمود و ياري فرشتگان را نپذيرفت [11] و آتش دوزخ را و آتش فتنه اموي را براي امت بزرگي سرد و سلامت ساخت. [12] .

به هنگام سلام، مي تواني آن خليل بزرگي را نيت كني كه چهره نوراني فرزندش اسماعيل را به خاطر خدا بر خاك نهاد.

نيز مي تواني آن خليل پرشكوهي را نيت كني كه در راه خدا چهره فروزان فرزندش علي را با بدن قطعه قطعه بر خاك نهاد.

به هنگام نثار درود بر ابراهيم، مي تواني خليل بزرگواري را نيت كني كه همسرش ساره از او براي تهيه غذا، مواد غذايي خواست و او از همسرش ‍ خجالت كشيد كه او را دست خالي برگرداند و ظرف را از ريگ هاي بيابان پر كرد و خداوند به قدرتش آن را به مواد غذايي تبديل كرد [13] .

يا آن خليل بلند آوازه اي را قصد كني كه دخت گرانمايه اش در محاصره دشمن از او آب خواست كه در پاسخ دردانه اش فرمود: دخترم! تشنگي تو بر من گردان است، اما براي خدا همه مشكلات را بايد به جان خريد. [14] .

34 - برتري امام حسين (ع) بر يعقوب پيامبر

در زيارت حسين عليه السلام مي خوانيم كه:

السلام علي يعقوب الذي رد الله اليه بصره برحمته

سلام بر يعقوب پيامبر كه خداوند به رحمت خويش، نور ديدگانش را بدو باز گردانيد. در اين درود و سلام، مي تواني يعقوب پيامبر را نيت كني كه پدر دوازده پسر بود و هنگامي كه آنان را فرا خواند، در كمال صحت و سلامت در برابرش ايستادند و گفتند: پدر جان! يكي از ما را گرگ خورد.

و او از اين رخداد و خبر درد ناك، كمرش خم و نور چشمانش را از دست داد.

و نيز مي تواني يعقوب كربلا، حسن عليه السلام را قصد كني كه پدر يك پسر بود كه ندايش را از شهادتگاه شنيد كه: پدرجان! آخرين سلام مرا پذيرا باش كه اينك لحظات جدايي است. [15] .

مي تواني يعقوب پيامبر را نيت كني كه پيراهن آلوده به خون فرزندش را كم سالم بود نگريست و گفت: گويا گرگ پر مهري بوده كه پسرم را خورده و پيراهن او را پاره نكرده است. [16] .

از يعقوب پيامبر، يوسف را خواستند بدين بهانه كه: در دشت زيبا و مناظر دل انگيزش بخورد و بازي كند، اما او نمي پذيرفت و مي گفت: بردن او، مرا اندوهگين مي سازد.

اما حسين عليه السلام هنگامي كه فرزند قهرمانش به سوي ميدان جهاد حركت كرد و بانوان حرم او را از حركت باز داشتند، فرمود: او را رها كنيد كه شوق ديدار خدا و پيامبرش را در سر دارد.

يعقوب پيامبر را بشارت دهنده با پيراهن يوسف فرا رسيد و آن را به سر و روي او انداخت و او بينا شد.

اما حسين عليه السلام نداي جدايي فرزندش را شنيد گويي دنيا در نظرش ‍ تيره و تار شد. [17] .

35 - مقايسه امام حسين با حضرت يوسف

هنگامي كه برادران حسود، ميان يوسف و پدرش جدايي افكندند و نقشه كشتن او را كشيدند، يكي از آنان گفت: يوسف را نكشيد و او را در نهانگاه چاه بيفكنيد. و چنين كردند.

اما يوسف پر شكوه كربلا را پس از به شهادت رساندن تمامي ياران، فرزندان، برادران و... و پس از وارد ساختن زخم هاي عميق و بسيار بر پيكرش كه هر كدام از آنها براي شهادتش كافي بود، ناگهان همگي سپاه شوم اموي فرياد كشيدند كه: حسين را دسته جمعي بكشيد. اينجا بود كه گروهي براي كشتن آن حضرت هجوم آوردند و گروهي براي بريدن سر مطهرش و پس از شهادت پر شكوهش، شقاوت هايي كه بر آن پيكر مطهر روا داشتند كه قلم از ترسيم آن ناتوان است. [18] .

كاروانيان يوسف پيامبر را پس از افكندن در نهانگاه چاه، يافتند و با خود بردند و براي فروش در بازار مصر گرداندند.

و يوسف كربلا را نيز از شهادت در حالي كه پيكرش بر روي خاك بود، سر مقدسش را بر فراز نيزه هاي بيداد در كوفه، شام، بازار و كوچه هاي آن شهرها، بزدلانه و شقاوت مندانه گردانيدند. [19] يوسف پيامبر را به ضرب زور بر دربار پادشاه مصر بردند، اما پس از مدتي مورد احترام او قرار گرفت و امانتدار او شد.

اما سر مقدس يوسف كربلا را به بارگاه ديكتاتور سفاكي بردند كه به جنايت خويش افتخار مي كرد و بر سيد و سالار شهيدان اهانت روا مي داشت و بر لب و دندان او چوب بيداد مي نواخت. [20] .

36 - قياس هود پيامبر و امام حسين (ع)

هود پيامبر خدا بود و صاحب توكل و اعتمادي خاص، آنگونه كه در برابر دشمنان با توكل به خدا گفت:... فكيدوني جميعا ثم لا تنظرون. [21] .

همگي بر ضد من به حيله گري برخيزيد و مرا مهلت ندهيد.

حسين عليه السلام نيز هنگامي كه در برابر سپاه اموي ايستاد، پس از خير خواهي و ارشاد آنان شهامت مندانه همين سخن را گفت. [22] .

هود پيامبر اين سخن را گفت، اما قومش او را زدند و بدو سنگ انداختند، اما از او دست برداشتند.

ولي سپاه اموي با همه سلاح و امكانات خويش، به هر شقاوتي بر ضد حسين عليه السلام و يارانش دست زدند.

كافران ستمكار، هود پيامبر را، مورد يورش قرار دادند و تا به شماره افتادن نفس، گلويش را فشردند و آنگاه رها كردند. [23] .

اما سپاه اموي، حسين عليه السلام را سر بريدند و پس از شهادت، پيكرش ‍ را قطعه قطعه كردند و آنگاه است بر بدن مقدسش تاختند و پيكرش را درهم نورديدند. [24] .

37 - مقايسه شعيب پيامبر و امام حسين (ع)

اين پيامبر بزرگ، پدر دو دخت گرانمايه بود، موسي آنان را بر دروازه مدين با گوسفندانشان ديد كه كناري ايستاده و در انتظارند تا مردم گوسفندان خويش را سيراب ساخته و بروند، آنگاه آنان گوسفندان خود را آب دهند و به همين دليل كهنسالي پدرشان ناگزير از اين كار هستند.

موسي، با ديدن شرايط آنان، گوسفندانشان را آب داد. [25] .

اما حسين عليه السلام در جهاد بر ضد كفر و ريا، در شرايط سختي قرار گرفته بودكه دختران، خواهران، كودكان خردسال، برادران، برادر زادگان و نزديكانش، همگي در اوج تشنگي بودند و آن گرامي به سوي فرات آمد و براي آنان آب خواست و درحالي كه از آن آب، همگان حتي سگ ها و خوك هاي بيابان مي نوشيدند و كسي مانع آنان نبود، حسين عليه السلام را بازداشتند. [26] او و همه كسانش را در محاصره آب به شهادت رساندند با اينكه مي دانستند پدر و نياي بزرگشان، برتر و بالاتر از همه جهانيان هستند.

38 -يحيي پيامبر و حسين (ع)

يحيي پيامبر و حسين عليه السلام از سه ديدگاه با هم شباهت دارند:

1 - نخست اينكه، در موارد مختلفي ميان اين دو بنده خاص خدا شباهت هايي است.

2 - از پيامبر گرامي روايت است كه مي فرمود: در جهنم، نقطه اي است كه سزاوار هيچ يك از مخلوق خدا، جز قاتل يحيي پيامبر و قاتل فرزندش ‍ حسين نيست. [27] .

3 - خود حسين عليه السلام در راه كربلا، در هر منزلگاهي پيوسته از يحيي پيامبر ياد مي كرد. [28] .

39 - رمز يا يحيي

[29] .

حسين عليه السلام در هر منزلگاه، ميان مكه و كربلا يحيي آن پيامبر بزرگ ياد مي كرد و به ويژه هديه داده شدن سر مقدسش را، خاطر نشان مي ساخت و اگر نيك بينديشيم اين سخت ترين مصائب به نظر مي رسد، چرا كه شنيدن شماتت دشمن از دور بزرگ ترين مصيبت است. اما نگريستن بر دشمن و ديدن سر بريده دوست در برابر او و تحمل شرارت و اهانت او، همانگونه كه در مورد حسين عليه السلام اتفاق افتاد، سخت غير قابل تحمل است. اين جنايت بر پيامبر گرامي آنقدر گران آمد كه بر هركس كه با دين سر مقدس حسين عليه السلام در بارگاه ستم اموي، شادمان گردد نفرين كرد. [30] .

40 - مقايسه حضرت موسي با امام حسين (ع)

هنگامي كه حسين (ع) از مدينه حركت كرد برخي از آيات مربوط به اين پيامبر بزرگ را تلاوت كرد [31] و هنگامي كه به مكه وارد شد، برخي ديگران از اين آيات را و در اين تلاوت، آيا مربوط به موسي عليه السلام مطابقت و مقايسه شرايط دو بزرگوار بود، بدين صورت: موسي عليه السلام هم سخن خدا است و حسين عليه السلام نيز همانگونه كه در روايت آمده است بدين مقام مفتخر شد، هم در زندگيش و هم به هنگام شهادت كه ندا رسيد:

يا ايتها النفس المطمئنه - ارجعي الي ربك راضيه مرضيه.

موسي عليه السلام داراي معجزه خاصي بود كه دست مقدسش گاه درخشان و نورافشان بود و حسين عليه السلام فراتر از آن بود، چرا كه پيشاني و گلوگاه مقدسش به خاطر بوسه هاي بسيار پيامبر صلي الله عليه وآله نوراني بود و چهره مباركش هنگام كه به خاك و خون آغشته شد بود، نور افشاني مي كرد آنچنان كه هر بيننده اي را از توجه به چگونگي كشته شدنش ‍ باز مي داشت و سر مطهرش نيز بر فراز نيزه ها مي درخشيد.

موسي، داراي معجزه ديگري بود آن اين بود كه بر اثر زدن با عصا، صخره ها منفجر مي شد و آب از آن مي جوشيد و حسين عليه السلام نيز فاجعه جانگداز شهادتش باعث انفجار صخره ها شد و خون از صخره ها و سنگ ريزه ها روان گرديد، همانگونه كه در بيت المقدس اتفاق افتاد.

و نيز در روايت آمده است كه: شامگاه شهادت او تا بامداد روز بعد، هر سنگي را كه بر مي داشتند زير آن خون تازه بود.

و نيز شهادت او سيلاب اشك از ديدگاه جاري ساخت و نيز نام مقدسش...

موسي، برايش نعمت غذاي آسماني من و سلوي فرود آمد و براي حسين (ع) نيز ميوه هاي بسياري فرود آمد، گاهي طبقي از رطب و گاهي غذاي پخته شده، زماني انار و به و زماني ديگر سيب...

موسي عليه السلام پيامبري است كه طور سينا به خاطر او شرافت يافت تا جايي كه خدا بدان مكان، سوگند ياد مي كند و حسين عليه السلام پيشواي بزرگي است كه كربلا به افتخار او شرافت ويژه يافت و در برخي روايات است كه طور سينا، همان كربلا است.

موسي صاحب عصاي خاصي است كه نشانه ها از آن آشكار گرديد و حسين عليه السلام صاحب شمشيري است كه شجاعت پيامبر از آن آشكار شد و او را براي حسين عليه السلام به ارث نهاد تا جايي كه شجاعت حسين عليه السلام شهره آفاق گرديد.

موسي گفت:... واجعل لي وزيرا من اهلي هارون اخي [32] بار خدايا! برادرم هارون را از خاندانم وزيرم قرار ده.

و براي حسين عليه السلام وزيري چون برادرش عباس قرار داد و او را در همه فراز و نشيب هاي قيام توحيدي و ستم سوزش، شريك او ساخت و او را پشتوانه و يار و ياور او گردانيد، به همين جهت به هنگامي شهادت عباس ‍ فرمود: برادرم! بپاخيز كه اينك كمرم شكست. [33] .

41 - مقايسه حضرت عيسي و امام حسين (ع)

اين پيامبر گران قدر فرزند مريم پاك است.

و حسين عليه السلام، فرزند گرانمايه فاطمه مطهره عليها السلام.

او فرزند بانويي است كه فرشتگان ندايش دادند كه: يا مريم ان الله اصطفيك و طهرك و اصطفيك علي نساء العالمين. هان اي مريم! خداوند تو را برگزيده و پاكيزه ساخت و بر زنان جهان برتري بخشيد.

حسين عليه السلام نيز فرزند بانوي گرانمايه اي است كه مورد نداي فرشتگان قرار گرفت و برترين بانوان دنيا و آخرت بود.

عيسي عليه السلام روح خدا و آفريده اوست.

حسين عليه السلام نو خدا و دروازه زحمت او.

عيسي عليه السلام فرزند بانوي بانوان جهان معاصر خويش است.

حسين عليه السلام فرزند سالار زنان دنيا و آخرت.

آن پيامبر بزرگ از شدت زهد و وارستگي، خشت و سنگ را بالش خود ساخت بود. [34] .

حسين عليه السلام سر را در راه خدا، نثار كرد و سر در بدن نداشت تا بر بالين نهد.

عيسي عليه السلام لباس خشن مي پوشيد.

حسين عليه السلام لباسش را هم در راه خدا از بدنش ربودند.

عيسي عليه السلام به غذايي ساده، قناعت مي ورزيد.

حسين عليه السلام سه روز پيش از شهادت در محاصره آب و غذا بود.

عيسي عليه السلام ثروتي نداشت تا آن را نگاه دارد.

حسين عليه السلام خيمه هايش را غارت كردند و لباس از پيكر مطهرش، پس از شهادتش ربودند.

عيسي عليه السلام پسري نداشت تا با شهادتش او را داغدار سازد.

فرزند گرانمايه حسين عليه السلام با شهادت در راه حق، توان او را گرفت و دنيا را در برابر ديدگانش تيره و تار ساخت، اما براي خدا شكيبايي پيشه ساخت.

عيسي عليه السلام سايه اش در برابر حرارت خورشيد، مشرق ها و مغرب هاي زمين بود.

حسين عليه السلام پيكرش سه شبانه روز زير تابش خورشيد بود.

عيسي عليه السلام مركبش، دو پايش بود و خدمتگزارش، دو دستانش. [35] .

حسين عليه السلام بزرگ مردي است كه سر و دست و پا را در راه خدا نثار كرد و انگشتانش را براي بردن انگشترش بريدند و بردند.


پاورقي

[1] بحار الانوار، ج 11، ص 174.

[2] بحار الانوار، ج 44، ص 243.

[3] مريم / 5.

[4] بحارالانوار، ج 44، ص 223 و ج 24، ص 178.

[5] بحارلانوار، ج 14، 402.

[6] صاقات / 107.

[7] بحارلانوار، ج 12، ص 231.

[8] بحارالانوار، ج 12، ص 260.

[9] همان ماخذ، ج 12، ص 260.

[10] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 745 تا 48.

[11] بحار الانوار، ص 63.

[12] همان ماخذ ج 44، ص 330.

[13] همان ماخذ، ج 45، ص 80.

[14] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 720، ص 721.

[15] بحار الانوار، ج 45، ص 45.

[16] همان ماخذ، ج 12، ص 225.

[17] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 722.

[18] بحار الانوار، ج 45، ص 55.

[19] همان ماخذ، ج 45، ص 115.

[20] همان ماخذ، ص 132.

[21] هود / 55.

[22] بحار الانوار، ج 45، ص 9.

[23] همان ماخذ، ج 11، ص 361.

[24] همان ماخذ ج 45، ص 57.

[25] قصص / 23 و 24.

[26] بحار الانوار، ج 45، ص 11.

[27] بحارالانوار، ج 44، ص 301.

[28] بحارالانوار، ج 45، ص 298.

[29] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام، ص 726.

[30] همان ماخذ، ج 44: ص 248.

[31] قصص / 21.

[32] طه / 29 و 30.

[33] ويژگيهاي امام حسين عليه السلام ص 36رضوان الله عليه.

[34] آل عمران / 42.

[35] بحار الانوار، ج 14، ص 238.