بازگشت

صبر و شكيبائي


و لقد عجبت من صبرك ملائكة السماء

(از زيارت ناحيه ي مقدسه)

صبر و شكيبائي از نظر علم النفس معرفت علو همت و بلندي طبع و غلبه بر اميال و خواهشهاي دروني است و خداوند در قرآن كريم خود را دوستدار صابرين قرار داده و فرموده است: ان الله يحب الصابرين. صبر و اميد دو ركن اصلي و مهم زندگي و سرمايه ي حيات آدمي است.

صبر و شكيبائي يا در برابر مصيبت و گرفتاري است و يا براي پذيرفتن مشقات ناشي از انجام طاعات و عبادات است و يا براي جلوگيري از هواهاي نفساني و شهوات حيواني در اثر ترك معصيت است لذا ضمن كلمات قصار حضرت امير (ع) آمده است كه الصبر ثلاثة: الصبر علي المصيبة، و الصبر علي الطاعة، و الصبرب عن المعصية. [1] .


همچنين آنحضرت صحت و كمال ايمان را بوسيله ي صبر دانسته و فرمايد:

الصبر من الايمان كمنزلة الراس من الجسد، فمن لا صبر له لا ايمان له. [2] .

(صبر از ايمان به منزله ي سر است از جسد پس كسي كه صبر ندارد ايمان ندارد). كليه ي پيغمبران و اوصياي آنها و همچنين اغلب بزرگان جهان و مردم ديگر نيز در دوران حيات خود دچار ناملائمات و گرفتاريهاي گوناگون بوده اند ولي هيچيك از آنان باندازه ي حسين (ع) صابر و شكيبا نبوده اند زيرا شرايط سختيهاي هيچكس در سطح شرايط ناگوار آنحضرت نبوده و آلام و مصائب احدي نيز بپايه و ميزان مشكلات و مصائب او نرسيده است و با وجود اينهمه شرايط نامساعد چنان شكيبائي نمود و بردباري نشان داد كه نه تنها عقول آدميان را بحيرت انداخت بلكه فرشتگان ملاء اعلي نيز در حيرت و شگفتي فرورفتند گفتن و شنيدن و نوشتن و خواندن اين مطالب شايد آسان باشد ولي عمل بآنها از قدرت و توانائي كسي جز حسين بن علي عليهماالسلام ساخته نيست.

آه و ناله ي زن و فرزند، فقدان آب و صداي العطش اطفال، كشته شدن ياران و اصحاب، شهادت جوانان بني هاشم، سوزش زخم ها، گرسنگي و تشنگي، تجسم اسارت اهل بيت، خستگي طاقت فرسا در اثر حمل جنازه ي شهداء بطرف خيام، همهمه و كثرت دشمنان اينها و ده ها امثال اين مصائب حوادث روز عاشورا بود كه حسين عليه السلام با وجود همه آنها دشمنان را پند و اندرز ميداد تا شايد كسي از ضلالت و گمراهي برگردد و براه راست هدايت يابد و عجب اينجا است كه هر قدر آن قوم گمراه و قسي القلب را موعظه ميكرد با تير و شمشير و نيزه و سنگ او را پاسخ ميدادند.


حميد بن مسلم كه در كربلا بود گويد بخدا سوگند من نديدم كسي را جز حسين بن علي كه دشمن از هر طرف او را احاطه كرده باشد و فرزندان و خويشان و اصحابش كشته گردند ولي او مانند كوهي محكم و استوار بدون اظهار عجز و زبوني با قلب قوي و متانت تمام بر صفوف دشمن حمله نمايد و آنان را مانند ملخ در بيابان پراكنده كند. [3] .

تجسم آخرين وداع حضرت با اهل بيت خود كه تني چند زنان داغديده و اطفال خردسال بدورش جمع شده بودند قلب هر شخص را جريحه دار ميكند و در همين وداع بود كه دخترش گفت اي پدر حالا كه خود را تسليم مرگ كرده اي پس ما را بمدينه بفرست امام فرمود هيهات دخترم از اين تمنا درگذر و صبور باش علاوه بر اينكه حسين (ع) صابر و شكيبا بود بازماندگانش را نيز در برابر آن مصائب جانفرسا بصبر و تحمل توصيه ميفرمود.

چه صبري بالاتر از اين كه طفل شيرخوار خود را براي طلب جرعه ي آب پيش دشمنان مي برد تا شايد غريزه ي عاطفه و ترحم را در دل تيره ي آنان بيدار كند ولي آن پست فطرت تان و ديوسيرتان بجاي آب او را با تير زهرآگين پاسخ ميدهند و كودك شيرخوار را در آغوش ناز پدر بشهادت ميرسانند باز امام صبر و شكيبائي را از دست نميدهد و با كمال متانت و بردباري بمأموريت مقدس خود ادامه ميدهد از اينروست كه بايد گفت: و لقد عجبت من صبرك ملائكة السماء.



پاورقي

[1] غرر الحکم - تحف العقول.

[2] تحف العقول.

[3] اعلام الوري - تاريخ طبري.