بازگشت

چند رباعي در سوگ علي اصغر


اگر چه شيرخواره بوده اصغر

بسي حاجت روا بنموده اصغر



گره هاي بزرگ دوستان را

به دست كوچكش بگشوده اصغر



علي اصغر خموش و غرق خواب است

تهي، جايش در آغوش رباب است



گلوي تشنه و تيري سه شعبه

ازين غم سينه ي زهرا كباب است



بشتاب عمو جان، در خيمه قحط آب است

اصغر فتاده مدهوش، در دامن رباب است



شد آب اگر ميسر، اول بده به اصغر

كاين طفل نازپرور، از تشنگي كباب است



حسان



اصغر كه به چهره از عطش، رنگ نداشت

ياراي سخن، با من دلتنك نداشت



يا رب تو گواه باش، شش ماهه ي من

شد كشته ي ظلم و با كسي جنگ نداشت