بازگشت

جميع فضائل و كرامات كعبه از براي حسين


خصائص الحسينيه، ص 402.

(مؤلف گرانقدر، پنجاه فضيلت و كرامت كعبه را براي حسين عليه السلام ذكر نموده كه ما يازده فضيلت از آن را گلچين نموديم).

اول مبارك است به زوار و مجاورين، و حسين عليه السلام صاحب بركات الهيه است كه فيض هاي الهي، به سبب او بر خلايق مي ريزد. پس جمعي به شهادت در ركابش به بهشت رفتند، و گروهي به گريه بر او مستحق مي شوند، و برخي به اقامه ي عزايش، و جماعتي به گريانيدن بر او، و طايفه اي به تباكي، و فرقه اي به ياد آوردن از او در وقت آب خوردن، و بعضي به زيارتش، يا به اعانت زوارش، يا دفن شدن در تربتش، و نحو اينها از بركاتي كه به سبب آن جناب، بر مردم فائض مي شود. [1] .

دوم حرم كعبه را از چهار طرف، محترم قرار داد، و حرام نمود صيد آن را و


بريدن درخت و گياه آن را و لقمه اش (چيزي كه شخص در آنجا بيابد) را، مگر به جهت پيدا كردن صاحبش، و از براي مدفن آن حضرت، احترامي است از چهار طرف كه تربتش را محترم نمود و خوردن آن را به جهت شفا تجويز كرد، و حرمش تا يك فرسخ است، يا چهار فرسخ، يا پنج فرسخ، علي اختلاف الاخبار، و بعضي جمع كرده اند به تفاوت مراتب فضيلت و كلمات علما، مختلف است در تحديد نسبت به مواضع جواز اكل. بعضي تربت حرم را مطلقا تجويز كرده اند، و بعضي تربت خود قبر و نواحي قريبه به آن را كه عرفا خاك قبر گويند، و اين احوط است، و از بعض روايات ظاهر مي شود تحديد به يك ميل، يا چهار ميل، يا هفتاد ذراع. [2] .

و از براي خوردن تربت، آداب و شرايطي است كه در محلش مذكور است. [3] و كثرت آن آداب، بعضي را گمان شده است كه استشفا به آن در كمال صعوبت است، و گويا شرطيت فهميده است، و اظهر آن است كه آن همه از آداب است نه شرايط.

سوم كعبه، محل امن و امان است و هر كس پناه برد، خون او محفوظ مي شود و قتلش جايز نيست و حسين عليه السلام نيز مأمن است و حلال نيست خون كسي كه به او پناه برد؛ لكن بني اميه، هم هتك حرمت خانه را كردند و هم هتك حرمت آن جناب را نمودند و كساني را كه به او پناه بردند، خونشان ريختند. حتي دو طفل صغير را، كه يكي در دستش بود و از برايش طلب آب نمود، تير به حلقومش زدند [4] ؛ و ديگري بالاي سينه اش؛ دستش را قطع كردند. پس استغاثه به عمويش كرد. آن حضرت او را به سينه گرفت. پس تيري به او زدند


و او را كشتند بالاي سينه اش [5] و كبوتران برج امامت را كه بر او احاطه نموده بودند، متفرق كردند؛ يعني دخترش سكينه رااز روي سينه اش كشيدند و به زنجيز بستند و بر جهاز شتران، سوار كردند. [6] .

چهارم از براي كعبه، كرامت ظاهره قرار داده كه كبوتران، از بالاي آن عبور نمي كنند و بر ديوار آن، نمي نشينند.

مترجم گويد: حقير هنگامي كه مشرف شدم به حج بيت الله، چند روز مواظب اين مطلب بودم و در مطاف نشسته، نظر به كبوتران داشتم. مي ديدم در حالت شدت طيران (پرواز)، چون به محاذي ديوار بيت مي رسيدند، منحرف مي شدند و به طرف ديگر مي رفتند و از بالاي خانه عبور نمي كردند؛ ولي اين حكم، مخصوص كبوتران است، نه مطلق طيور چنان كه مؤلف فرموده، انتها.

و از براي حسين عليه السلام نيز كرامت ظاهره بوده كه آب به قبرش بستند، قبر بلند مي شد و آب به آن احاطه نمي كرد. و گاوها به طرف قبر مطهر نمي رفتند در وقتي كه متوكل، مدت بيست سال امر نمود به حرث آن قبر شريف و محو آثارش، حتي اين كه حكم كرد نبش نمودند آن قبر منور را. پس ديدند جسد شريف را كأنه در آن ساعت دفن شده. پس آن را به حال خود گذاشتند و آب بر آن بستند. پيش نرفت؛ و گاوها را به سوي او حركت دادند، پيش نمي رفتند و مي ديدند جماعتي را كه تير به سوي ايشان مي اندازند، و اگر اينها تيري به سمت آن جماعت مي انداختند، تير برمي گشت و به صاحبش مي خورد. [7] .

پنجم كعبه طوافگاه تمام انبياست، از آدم تا خاتم. چنان كه از اخبار متواتره مستفاد مي شود، و اين معني، از براي حسين عليه السلام نيز ثابت است، هم نسبت به


جسد شريفش، و هم نسبت به سر مبارك، و هم نسبت به قبر مطهرش؛ بلكه در خبر است كه اگر كسي در شب نيمه ي شعبان، آن حضرت را زيارت كند، مصافحه (اظهار دوستي) نمايند با او صد و بيست و چهار هزار پيغمبر. [8] .


پاورقي

[1] چنان که در باب‏هاي گذشته شرح داده شده است.

[2] در موضوع تربت و حد حرم و حد جواز خوردن تربت، مراجعه شود به کتاب بحارالأنوار، ج 98، ص 116 - 106؛ نيز ر. ک: کامل الزيارات، ص 284 - 279.

[3] بحارالأنوار، ج 98، ص 127؛ کامل الزيارات، ص 280، (باب 93).

[4] بحارالأنوار، ج 45، ص 46؛ الارشاد، ج 2، ص 112؛ لهوف، ص 50؛ تذکرة الخواص، ص 143.

[5] بحارالأنوار، ج 45، ص 54 - 53؛ الارشاد، ج 2، ص 114؛ لهوف، ص 53.

[6] بحارالأنوار، ج 45، ص 59؛ لهوف، ص 58.

[7] بحارالأنوار، ج 45، ص 404 - 395؛ المناقب، ج 221؛ متخبالطريحي، ج 2، ص 67.

[8] بحارالأنوار، ج 93، ص 98؛ کامل الزيارات، ص 180 - 179 (باب 72).